پای بندی به گفتگوی احسن، و دوری از نزاع و مشاجره و دشمنی (۱)

خداوند جهت انجام گفتگو و مناظره، آداب و ضوابطی قرار داده که واجب است فرد مسلمان بدان ملتزم باشد تا اینکه گفتگوها به بار نشیند.

تو هرگاه چگونگی گفتگوهای مسلمانان را با هم می‌بینی و می‌شنوی شگفت زده می‌شوی به خصوص هنگامی که این آیه را می‌خوانی:

﴿وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْکِتَابِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ﴾ [العنکبوت: ۴۶].

« و با اهل کتاب جز به روشی که آن بهتر است مجادله نکنید».

همچنین می‌فرماید:

﴿وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ﴾ [النحل: ۱۲۵].

« و با روشی که نیکو تر است ، با آنها (بحث و) مناظره کن».

و مات و مبهوت می‌شوی هنگامی که می‌بینی میان واقعیتی که ما در آن به سر می‌بریم و میان ادبیات قرآن، فاصله‌ای چشمگیر وجود دارد، قرآنی که وقتی نازل می‌شد، قدرت شنوایی دشمنی که با او به جدال برخاسته را به خود متوجه می‌ساخت، سپس با او به گفتگو می‌پرداخت و سخنانش را می‌شنید، به این آیات توجه کنید که چگونه آن گفتگو را به تصویر می‌کشد:

﴿وَإِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ لَعَلَى هُدًى أَوْ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ٢۴ قُلْ لَا تُسْأَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنَا وَلَا نُسْأَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ٢۵﴾ [سبأ: ۲۴-۲۵].

« و ما یا شما بر (طریق) هدایت یا در گمراهی آشکار هستیم. بگو شما از گناهی که ما مرتکب شده ایم، باز خواست نمی‌شوید، و ما (نیز) از آنچه شما انجام می‌دهید، باز خواست نمی‌شویم».

شخص مؤمن از این آیه چنین می‌فهمد که باید به گونه‌ای با دیگران سخن گوید که محبتشان را جلب نماید تا آنان نیز حقی را که نزد اوست بشنوند و بپذیرند: ما یا شما یکی دچار خطا و اشتباه شده و دیگری حق می‌گوید، پس بیایید تا با هم بحث و گفتگو نماییم، و ببینیم که حق کجاست تا از آن پیروی کنیم.

این کار باید از تندی و خشونت و زخم زبان، و به کارگیری اسلوب‌ها و روش‌هایی که تنفر آور است، دور باشد.

و این پیامبر ص است که هنگام بازگشت از جنگ بدر هنگامی که می‌شنود یکی از صحابه‌های جوان[۱] می‌گوید: ما در جنگ جز پیرمردانی سرطاس ندیدیم که همچون شتران عقال شده بودند، پس آن‌ها را سر بریدیم، پیامبر ص لبخندی زد و فرمود: «ای برادرزاده، آنان اشراف و بزرگانند».[۲]

و این اوج انصاف و عدل و احترام نسبت به دشمن است هرچند که حتی از شمشیرهایمان خون آنان بچکد.

و به ویژگی یکی از پیامبران بنگر که وقتی او را آنچنان زدند که صورتش زخمی شد و خونش را جاری ساختند و او در عین حال می‌گفت: «پروردگارا قوم من را ببخش؛ زیرا آنان نا آگاهند».[۳]

[۱]– سلمه بن سلامه بن وقشس.

[۲]– البدایه والنهایه، ابن کثیر (۳/۳۰۶).

[۳]– از عبدالله بن مسعود نقل است که: شخصی از انصار در حق پیامبر ص سخنی را بر زبان راند که از آن اندوهگین شده و نتوانستم آن را به پیامبر ص نگویم در حالی که دوست داشتم تمام مال و منالم را فدیه بدهم و آن سخن را نشنوم. پیامبر ص فرمود: موسی÷ را بیشتر از این آزردند، اما ایشان صبر پیشه ساخت، سپس فرمود: یکی از انبیاء الهی در حالی که دستور خدا را برای قومش آورده بود، او را تکذیب کرده و زخمیش نمودند. آن نبی در حالی که خون را از چهره‌اش پاک می‌کرد فرمود: «پروردگارا قوم من را ببخش زیرا آنان نا آگاهند». رواه الامام احمد فی المسند (۲/۱۷۱) حدیث رقم (۴۳۳۱).

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …