علاوه بر آنچه که در صفحات گذشته و از زبان خود امام احمد بن حنبل/ دربارۀ سختیها و شکنجههائی که در راه عقیده و ایمان راسخ وی به قرآن و سنّت نبوی و عدم قبول رأی المعتصم خلیفه عباسی در مورد خلق قرآن بر وی روا داشته میشد، نمونههای آشکار دیگری از بردباری و تحمل وی ذیلاً بیان میشود.
سپس امام احمد بن حنبل را به منزل رسانیدند، از روز دستگیر وی تا روز آزادی مدّت ۲۸ ماه در زندان به سر برد. به ایشان ۳۳ تا ۳۴ ضربه تازیانه شلاق زده بودند، ابراهیم بن مصعب، که یکی از ماموران شکنجه وی بود در مورد وی میگوید، من با شهامتتر و دلیرتر از امام احمد، کسی را ندیدم، در نگاه وی، ما ارزش مگسی را هم نداشتیم. محمد بن اسماعیل گفته است: من شندیدهام به امام احمد شلاقهایی زده شده که اگر یکی از آنها را به فیلی میزدند فیل فریاد میکشید و فرار میکرد. شخصی دیگر که در جلسه حضور داشته گفته است که امام احمد روزه بود و من به او گفتم شما روزه هستید و این شکنجهها برایتان خطر جانی دارد، اگر برای نجات جان خود به ظاهر که این عقیده را اعتراف کنید چه اشکالی دارد، امام ایشان اصلاً توجه به این سخن من نکردند. یک بار شدیداً تشنه شدند، آب خواستند، کاسهای پر از آب یخ به ایشان تقدیم کرده شد، آن را در دست گرفته و لحظهای به آن نگاه کرد و بدون اینکه بنوشد برگرداند[۱].
پسر امام احمد میگوید که: هنگام وفات پدرم اثرات ضربههای شلاق بر جسم پدرم باقی بود. ابوالعباس الرقی میگوید: مدتی که امام احمد در زندان شهر رقه محبوس بود، مردم میخواستند او را قانع کنند و برای این منظور احادیثی را که در مورد نجات جان بشر بحث میکنند، برای ایشان خواندند. امام فرمود شما در پاسخ وی حدیث حضرت خبابس چه میگویید که در آن چنین آمده است که: بعضی از افراد در میان امتهای گذشته بودهاند که به فرق سر آنها اره گذاشته میشد و تا پائین جسمش را دو نیم میکرد، اما از دینش بر نمیگشت. با شنیدن این جواب همه مردم مایوس میشدند و یقین میکردند که ایشان از ملک خود بر نمیگردند و در این راه هر سختی و دشواری را تحمل خواهند نمود.
[۱]– تاریخ اسلام ذهبی ص ۴۹ و ۵۰٫