کتابهای تاریخی قصهی مشهور مباهله میان پیامبر و هیئت نجرانی را برای ما بازگو نمودهاند و ما مناقشهی بین پیامبر و این هئیت را که براساس جدل به شیوه احسن بود برگزیده و آوردهایم. طبری در تاریخ خود آورده است که نصاری نزد پیامبر آمده و دربارهی عیسی علیهالسلام با ایشان نزاع نموده و گفتند: پدر عیسی که بود؟ و نسبت به الله یگانه معبود بر حق که نه شریکی دارد و نه فرزندی، بهتان و افترا بستند. پیامبر به ایشان گفت: آیا نمیدانید که هیچ فرزندی نیست مگر اینکه به پدرش شباهتهایی دارد؟ گفتند: بله اینگونه است. پیامبر فرمود: آیا نمیدانید که الله ما زنده است و هرگز نمیمیرد. اما عیسی دچار فنا و نابودی میشود؟ گفتند: بله. گفت: آیا نمیدانید پروردگار ما مسئول رزق، روزی و حفاظت بندگان است؟ گفتند: بلی، گفت: آیا عیسی از چنین صفتهایی برخوردار است؟
گفتند: خیر؛ گفت: آیا نمیدانید که چیزی در آسمانها و زمین بر او پوشیده و مخفی نیست؟ گفتند: بلی؛ گفت: آیا عیسی چیزی از آسمانها و زمین جز آن علمی کعه به او داده شده میداند؟ گفتند: خیر؛ گفت: پس پروردگار ما، عیسی را در رحم چگونه تصویر کرده است؟ همچنین گفت: آیا نمیدانید که پروردگار ما نمیخورد و نمینوشد و بول و غائط ندارد؟ گفتند: بلی. گفت: آیا نمیدانید که مادر عیسی وی را آنگونه وضع حمل نمود که سایر مادران وضع حمل میکنند. سپس به همانند دیگر کودکان به او شیر داد سپس آب و غذا خورده و بول و غائط نیز میکرد؟
گفتند: بلی. گفت: پس چگونه چنین افکار و پنداری دربارهی او دارید؛ سپس فرمود: دانسته انکار میکنید، شما جحود هستید، پس الله متعال این آیه را نازل فرمود: «الم * اللّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ»: «الم (الف. لام. میم) الله (معبود بر حق است) هیچ معبودی بحق جز او نیست، زنده (و جهان هستی را) نگهدار و مدّبر است.» (آل عمران: ۱)[۱]
[۱] – نک: اسباب النزول، واحدی ص ۶۱ و ۶۲ موسسه الحلبی قاهره ۱۳۸۸ هـ ۱۹۶۱ م.