شیعه میگوید:خلافت ابوبکر نه با شورى بوده و نه با إجماع مسلمانان، بلکه فقط و فقط با اشاره و رأى یک نفر و آنهم عمر بن الخطاب بوده است. آیا راستى بر تمامى مسلمانان تبعیت از یک نفر ـ که خود در آن وقت خلیفه هم نبوده بلکه یکى از آحاد مسلمین و شهروند بلاد اسلامى شمرده مى شده ـ واجب و لازم است؟
و اگر کسى تبعیت نکند چرا مهدور الدم است؟ آیا این یک نفر بر تمامى بشریت تا قیام قیامت قیّم است؟؟ جمعى از علماء ما ـ اهل سنت وجود هر گونه اجماعى را اساساً انکار کرده، بلکه آنرا غیر لازم دانسته اند.
و تمامى انصار، و جمع بزرگى از مهاجرین با بیعت ابوبکر مخالف بودند. چنانچه عمربن الخطاب تصریح کرده و مى گوید:
هنگام رحلت رسول خدا ـ صلى الله علیه و سلّم ـ أنصار با ما مخالف بوده و مخالفت کردند، و همگى در سقیفه بنى ساعده گِرد هم آمده، و حضرت على و زبیر و همراهان آنان نیز با ما مخالف بودند،
صحیح بخارى ۸: ۲۶ ـ کتاب المحاربین، باب رجم الحبلى.
بنابر این چگونه مدعى هستید که خلافت ابوبکر بإجماع و اتفاق مسلمین بوده؟ و على هرگز با ابوبکر بیعت نکرده است و مشت دست خود را بسته بود و هر چه تلاش کردند نتوانستند آن را براى بیعت باز کنند! به ناچار ابوبکر دست خود را روى دست على و به عنوان بیعت على گذارد; چنانچه مسعودى مى گوید:.[ ثبات الوصیه: ۱۴۶٫ الشافی ۳: ۲۴۴٫
باز هم مى گویید که بیعت با اجماع اهل حل و عقد بوده است؟
پاسخ اهل سنت :
ادعای شیعه یک سخن پوچ است.و خلافت ابوبکر بر اساس مصوبه شورا بوده است زیرا اگر مسلمانان با ایشان موافق نمیبودند، حضرت عمر هرگز به تنهایی، در مقابل خیل عظیم مخالفان (به زعم شما خیل عظیم ) هیچ کاری را نمیتواست از پیش ببرد
درست در روزهای که حضرت محمد صلی الله علیه وسلم رحلت نمودند، لشکری در کنار شهر از به فرماندهی حضرت اسامه جمع شده بودند، همین لشکر آماده جنگ، بتنهایی عمر و ابوبکر را کافی بود، اما آنها چه کردند ؟ آمدند و مطیع امیر جدید، یعنی حضرت ابوبکر شدند!
پس یا حضرت محمد در انتخاب اسامه به امیری ( معاذالله) اشتباه کرده بود ( زبانم لال )،
یا اسامه ترسو بود و با ۴۰۰۰ نفر نتوانست جلوی عمر را بگیرد و علی را به جای ابوبکر بنشاند،
یا داستان شیعه ها دروغ است و حضرت اسامه میدانست که دایره کارش محدود است و خلیفه باید از یاران ارشد پیامبر انتخاب شود و اسامه مطیع شد
و داد و فریاد شیعه معلوم نیست برای کیست و بر سرچیست ؟!
اما اینکه میگویند انتخاب ابوبکر به اجماع مسلمین نبوده، این درست است و ما کی گفتیم که به اجماع بوده ؟
اجماع ممکن نیست بلاخره همه بر یک رای نیستند، مگر انتخاب علی به اجماع بوده است ؟
مگر رهبران فعلی ایران به اجماع ایرانیان، رهبر شده اند
اجماع در انتخاب رهبر، تقریبا ناممکن است و در هیچ جای دنیا این شرطی برای انتخاب رهبر نیست
در بین شیعه ها نیز شرط انتخاب رهبر، اجماع نیست بلکه موافقت اکثریت بس است پس آخوند شیعه سعی نکند پشت کلمه اجماع پنهان شود و ما را فریب بدهد، این شرط من در آوردی را از کجا آورده که انتخاب رهبر باید متفقانه باشد ؟
اما اینکه میگویید از حضرت علی بزور بیعت گرفته شد، این در کتابهای ما نیست، و یک ترفند شیعه این است که کتاب خود را بنام کتاب ما در بحث شاهد میاورد!پس این دروغی از سلسله دروغ های علمای شیعه است
البته تا حدودی نشان از حماقت سازنده این دروغ نیز دارد زیرا بیعت زورکی و اجباری، فایده ای برای رهبر ندارد
این شبیه به این است که دولتی، انتخابات نمایشی ترتیب دهد و جلوی جهانیان تفنگ را بر سر مردم بگذارد که یالله رای بده و در ورقه رای بنویس ابوبکر و بیانداز در صندوق،
و بعد جار بزند که مردم طرفدار دولتند!!!
هیچکس این کار را نه کرده ونه میکند نه خواهد کرد، بلکه دولتها یا انتخابات را برگزار نمیکنند، یا با حقه ها و فتو شاپ وانمود می نمایند که مردم طرفدار حکومتند، اما با زور تفنگ و علنی و آشکارا، قلم را در پنچه مخالف فرو نمیکند و دستش را بزور نمیپیچاند و بزور با دست او نمینویسد ابوبکر !و در صندوق رای نمیاندازد
چرا که این حرکت،در تضاد کامل با اهداف انتخابات فرمایشی است
پس هر نادانی هم میداند که اگر علی دست خود را مشت کرده، پس بیعت انجام نگرفته،
اما همه میدانیم اینها دروغپردای های علمای
شیعیان است و در بخاری نوشته که حضرت علی با امیرالمومنین ابوبکربیعت کرد