بیان اسماء حسنی که در سنت وارد شده اند:
از آنجا که بر شمردن نام های زیبای خدا و فهم معانی و مفهوم آنها، اساس علم و آگاهی نسبت به معلومات است و سعادت دنیا و آخرت به آن بستگی دارد و آثار و نتایج خوب و بابرکتی برای بندگان دارد و داخل شدن به بهشت را برای بندگان واجب میکند، چرا که در حدیث صحیح که هم بخاری و هم مسلم روایتش کردهاند، آمده است: «من أحصاها دخل الجنه»[۱]: «هرکس اسماء و صفات خدا را برشمرد، داخل بهشت میشود» – درجات برشمردن اسماء خدا را بیان کردیم- از این رو بنده به شناخت و معرفت این اسماء نیاز شدید و مبرمی دارد.
بعضی گفته اند: الله تعالی همهی اسماء حسنی را در قرآن بیان کرده است. بدون شک خدای متعال اکثر نامهای زیبا و صفات برتر خود را با لفظشان در قرآن ذکر کرده و نامها و صفاتی که با لفظشان ذکر نکرده، در قرآن آیات و عباراتی هستند که بر آن دلالت دارند.
ترمذی میگوید: ابراهیم بن یعقوب برایمان حدیث نقل کرد و گفت که صفوان بن صالح برای ما حدیث نقل کرد و گفت که ولید بن مسلم برای ما حدیث نقل کرد و گفت که شعیب بن أبی حمزه از ابوزناد از اعراج از ابوهریره رضی الله عنه برای ما حدیث نقل کرد که ابوهریره رضی الله عنه گفت: رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: «إن لله تسعه وتسعین اسماً من أحصاها دخل الجنه»: «همانا الله نود و نه اسم دارد. هرکس آنها را برشمرد، داخل بهشت میگردد».
هو الله الذی لا إله إلا هو، الرحمن، الرحیم، الـملک، القدوس، السلام، الـمؤمن، الـمهیمن، العزیز، الجبار، المتکبر، الخالق، الباریء، الـمصور، الغفار، القهار، الوهاب، الرزّاق، الفتاح، العلیم، القابض، الباسط، الخافض، الرافع، المعز، المذل، السمیع، البصیر، الحکم، العدل، اللطیف، الخبیر، الحلیم، العظیم، الغفور، الشکور، العلی، الکبیر، الحفیظ، المقیت، الحسیب، الجلیل، الکریم، الرقیب، المجیب، الواسع، الحکیم، الودود، الـمجید، الباعث، الشهید، الحق، الوکیل، القوی، المتین، الولی، الحمید، المحصی، المبدی، الـمعید، المحیی، الممیت، الحی، القیوم، الواحد، الماجد، الواحد، الأحد، الصمد، القادر، المقتدر، المقدم، المؤخر، الأول، الآخر، الظاهر، الباطن، الوالی، المتعالی، البر، التواب، المنتقم، العفو، الرؤوف، مالک الملک، ذوالجلال والإکرام، المقسط، الجامع، الغنی، المغنی، المانع، الضار، النافع، النور، الهادی، البدیع، الباقی، الوارث، الرشید و الصبور.[۲]
این حدیث، خیلی غریب است. راویان زیادی این حدیث را از صفوان بن صالح برای ما نقل کردهاند و این حدیث جز از طریق روایت بن صالح، روایت نشده است. او از نظر محدثین ثقه و مورد اطمینان است.
این حدیث به چندین صورت از ابوهریره رضی الله عنه از پیامبر صلی الله علیه و سلم روایت شده است و در هیچ یک از این روایات بهجز این حدیث، اسماء و صفات خدا وارد نشدهاند. آدم بن ابی ایاس این حدیث را با اسناد دیگری غیر از این اسناد از ابوهریره از پیامبر صلی الله علیه و سلم روایت کرده و این اسماء را در آن ذکر کرده است. اما این حدیث، اسناد صحیحی ندارد[۳].
میگویم: اشارهی او به ذکر اسماء به صورت پشت سر هم است وگرنه ابتدای حدیث، مورد اتفاق بخاری و مسلم است و هر دو آن را روایت کردهاند.
ابن منذر و ابن خزیمه در صحیحشان[۴]و ابن حبان، طبرانی و حاکم در «المستدرک» و دیگران این حدیث را با آن نامها روایت کردهاند و اسم «المعطی» را در آن ذکر نکردهاند و اسنادش صحیح است. ولی با ذکر تعداد اسماء، این حدیث غریب است.
(برگرفته از شرح تیسیر العزیز کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)
[۱]– بخاری در صحیح خود (شمارهی ۲۵۸۵- البغا) و مسلم در صحیحش به شمارهی ۲۶۷۷ این حدیث را از ابوهریره رضی الله عنه روایت کردهاند.
[۲]– ترمذی در سننش به شمارهی ۳۵۰۷ این حدیث را روایت کرده و میگوید: «حدیثی غریب است». همچنین ابن حبان در صحیحش شماره ی ۸۰۸، حاکم در «المستدرک علی الصحیحین» ۱/۱۶، بیهقی در «السنن الکبری» ۱۰/۲۷، بغوی در «شرح السنه» ۵/۳۲- ۳۳ و دیگران این حدیث را روایت کردهاند. اسناد این حدیث، ظاهراً صحیح است. فقط این حدیث معلول است؛ چون ذکر این اسماء در آن گنجانده شده است. ابن ابی حزم در کتاب «المحلی» ۸/۳۱ میگوید: «احادیث وارده دربارهی برشمردن نود و نه اسم خدا، مضطرب و آشفتهاند و اصلاً هیچ یک از این احادیث، صحیح نیستند». شیخ الاسلام ابن تیمیه در کتاب: «مجموع الفتاوی» ۲۲/۴۸۲ میگوید: «در تعیین اسماء خدا حدیث صحیحی از پیامبر صلی الله علیه و سلم وارد نشده است. مشهورترین حدیث در این زمینه، حدیث ترمذی است که ولید بن مسلم از شعیب بن ابی حمزه روایتش کرده است. حافظان اهل حدیث میگویند: ذکر اسماء خدا که در این حدیث آمده، ولید بن مسلم از اساتید اهل حدیثاش جمع آوری کرده و در این حدیث گنجانده است. در این زمینه حدیث دیگری روایت شده که ضعیفتر از این حدیث است و ابن ماجه روایتش نموده است. راجع به تعداد اسماء خدا غیر از این دو حدیث، حدیث دیگری روایت شده است». حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «الأمالی المطلقه» ص ۲۴۰ میگوید: «علت موجود در دو حدیث مذکور که دربارهی برشمردن اسماء و صفات خدا وارد شدهاند، تنها صرف تفرد (روایت شدن حدیث از یک راوی) نیست بلکه احتمال دارد سیاق حدیث از جانب برخی راویان، در حدیث گنجانده شده باشد. آنچه که این مطلب را تأیید میکند، این است که روایت دیگری که در سیاق اسماء بیان میشود با این حدیث مخالفت دارد». نگا: مجموع الفتاوی ۶/۳۷۹- ۳۸۰، تفسیر ابن کثیر ۲/۲۶۹ و فتح الباری ۱۱- ۲۱۵٫
[۳]– سنن ترمذی ۵/۵۳۱٫
[۴]– حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «التلخیص الحبیر» ۴/۱۷۲ و سیوطی در «الدر المنثور» ۳/۶۱۳ این روایت را به ابن منذر و ابن خزیمه نسبت داده اند.