نسخ فقط در زمان حیات رسول خدا صلی الله علیه وسلم انجام میپذیرد و پس بعد از وفات ایشان نسخ جایز نیست، زیرا نسخ با وحی صورت میگیرد و بعد از رسول خدا صلی الله علیه وسلم وحی وجود ندارد و نیز -همانطور که خواهیم گفت- بدین دلیل که ناسخ باید از نظر قوت همسانِ منسوخ [یا قویتر از آن] باشد و جز وحی هم چیزی قدرتِ وحی را ندارد و وحی نیز با وفات رسول خدا صلی الله علیه وسلم منقطع شده است و پس، به طور قطع، بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه وسلم نسخ هیچ چیزی از احکام شرع اسلام جایز نیست.
احکامی که نسخ آنها جایز است، احکام فرعی هستند که قابل تبدیل و تغییر میباشند؛ اما نسخِ احکامِ دیگر جایز نیست؛ مانندِ احکام اصلی، چون احکامِ عقاید از قبیل ایمان به خدا و ایمان به روز آخرت و حساب و کتاب و مانندِ حرمت شرک و ظلم و زنا و مانند فضایل بزرگ چون عدل، صدق و نیکی به والدین که قابل تصور نیست که این احکام زمانی بر صفتی باشند که مستلزم تبدیل یا تغییر آنها باشد و بر این اساس، هرگونه تغییری در شرایط و احوال و اوضاع و زمانها داده شود، باز هم این احکام ثابت هستند و همینطور، نسخِ آن دسته از احکامِ فرعیای که چیزی بدانها ملحق شده که ابدیشان ساخته است، جایز نیست، مانند این حدیث که میفرماید: «اَلْجِهَادُ مَاضٍ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ»، «جهاد تا روز قیامت وجود دارد».