نقد ابن تیمیه، سلاحی برای حمایت امت در برابر فرهنگ یونان و جلوگیری از نفوذ آن میان مسلمانان بود و این همان شیوه ی علمای سنت است و شایسته است که ادامه یابد و این نقش مهم و اساسی را علمای ما در جدال میان غرب اروپایی و شرق اسلامی با تمسک به دو منهج مهم و اصیل قرآن و سنت، برعهده می گیرند. این منهج نیاز به بازنگری و شرح دوباره ندارد. و استدلال شیخ به کتاب و سنت آنقدر واضح و روشن است به گونه ای که گویا وی خود را در پشت آیات قرآنی و احادیث نبوی پنهان کرده است. تمام کاری که او کرده این است که ما را بدان متذکر شده است و آنرا به شکل متکامل ارائه داده که موارد زیر را برای انسان شامل می شود: نفس و اراده ی او، بازگشت و آنچه مایه ی سعادت و شقاوت اوست؛ و تنها به شرح و تفسیر اکتفا نمیکند بلکه با تذکر نسبت به وعده ها و وعیدهای پروردگار، او را به حرکت وا می دارد و وی را از مهلکه های مسیر زندگی، برحذر داشته و ارتباط با اعمال و نقش عبادات در اصلاح نفس و چگونگی رسیدن به سعادت و آرامش درون و اصلاح جامعه را با تطبیق با شریعت پروردگار، بیان می کند.
و رنگ عمل را در اسلام ظاهر و آشکار می نماید؛ این دین دینی است با حرکت صعودی؛ انسان را چنان بالا می برد تا به مرتبه ی پیامبران، صدیقین، شهدا و صالحان برسد.