یکی از اصول اعتقادی اهل سنت و الجماعت این است که معتقدند که باید حاکم و فرمانروایی برای مسلمین تعیین شود تا از اسلام دفاع کند و دین را برپا دارد و حدود الهی را اجرا کند و امور مسلمین را سامان دهد و حقوق را کامل بگیرد و براساس آنچه خداوند نازل کرده حکمرانی کند، و به معروف امر و از منکر نهی نماید و به سوی خداوند دعوت دهد، اهل سنت اطاعت از کسی که خداوند او را فرمانروای مسلمین قرار داده را واجب میدانند مگر اینکه به گناهی فرمان دهد، که اگر حاکم به گناهی فرمان دهد اطاعت از او جایز نیست و فقط در امور نیک و خوب اطاعت از حاکم واجب است، چنان که خداوند متعال میفرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِی ٱلۡأَمۡرِ مِنکُمۡۖ فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِی شَیۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن کُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ ذَٰلِکَ خَیۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِیلًا۵٩﴾ [النساء: ۵۹].
«از خدا و پیامبر و از اولی الامر مسلمان اطاعت کنید و اگر در چیزی اختلاف کردید آن را به خدا و پیامبر برگردانید، اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید این برای شما بهتر و خوش فرجامتر است».
و چون رسول اکرم صلی الله علیه وسلم میفرماید: «هر کسی از من اطاعت کند از خداوند اطاعت کرده است، و هر کسی از فرمان من سرپیچی کند از فرمان خدا سرپیچی کرده است و هر کسی از امیر اطاعت کند از من اطاعت کرده و هر کسی از امیر نافرمانی کند، نافرمانی مرا کرده است»[۱].
و رسول اکرم صلی الله علیه وسلم میفرماید: «بشنوید و اطاعت کنید، حتی اگر بردهای حبشی به عنوان فرمانروای شما مقرر شد، بردهای که موهای سرش چون کشمش میماند»[۲].
و میفرماید: «گوش به فرمان امیر باش و از او اطاعت کن، و اگر بر پُشت خود کتک خوردی و مالت گرفته شد، باز هم اطاعت کن»[۳].
و میفرماید: «اگر کسی چیزی از کارهای امیر خود را نمیپسندید صبر کند، چون هیچ کسی نیست که از اطاعت پادشاه وجبی بیرون برود و بمیرد مگر اینکه به مرگ جاهلیت مرده است»[۴].
پس اهل سنت و الجماعت معتقدند که اطاعت در معروف و خوبی از حکام از بزرگترین عبادات و از بزرگترین وظایف رعیت و ملت است، و این یکی از اصول بزرگ عقیده و ایمان است، از این رو این قضیه را ائمه سلف در جمله عقاید قرار دادهاند و هیچ کتابی از کتابهای عقیدتی ائمه سلف نیست مگر اینکه به شرح و توضیح این قضیه پرداخته است، و اطاعت از حاکم و ولیامر وظیفه شرعی هر مسلمانی است، چون یکی از پایههای حکم و از قواعد نظام آن است، و امری است اساسی برای وجود انضباط در دولت اسلامی که به آن توانایی میدهد تا اهداف خود را اجرا کند و اهداف شرعی خود را محقق نماید. و اهل سنت و الجماعت معتقدند که حکام چه فاسق باشند چه نیکوکار نماز و نماز جمعه و عید پشت سر آنها جایز است و امر به معروف و نهی از منکر و جهاد همراه آنان اشکالی ندارد و برای صلاح و استقامت آنها دعا را جایز میدانند و باید با نرمی و لطف آنها را نصیحت کرده و به سوی حق فراخواند و مردم را به اطاعت از آنان تشویق نمود، مگر اینکه چیزی از قواعد اسلام و اصول دین را تغییر دهند و اگر حکام مرتکب خلافی غیر از کفر شوند اهل سنت و الجماعت شمشیر کشیدن علیه آنها را حرام میدانند و از مردم میخواهند صبر پیشه کنند تا وقتی که از حکام کفر آشکاری سر نزده است، چون رسول اکرم صلی الله علیه وسلم فرمان داده که در غیر از گناه از حکام اطاعت شود، و فرمان داده که در فتنهای که بین مسلمین روی میدهد وارد جنگ نشوید. و اهل سنت و الجماعت اجماع و اتفاق نظر دارند که باید با کسی که میخواهد امت را از هم جدا و متلاشی کند جنگید.
رسول اکرم صلی الله علیه وسلم میفرماید: «بهترین حاکمان شما کسانیند که شما آنها را دوست دارید و آنان شما را دوست دارند و شما برای آنها دعا میکنید و آنان برای شما دعا میکنند، و بدترین حاکمان شما آنان هستند که آنها را دوست ندارید و آنها شما را دوست ندارند و شما آنها را نفرین میکنید و آنان شما را نفرین میکنند».
گفته شد: ای رسول خدا آیا با شمشیر با آنها درنیفتیم؟ فرمود: «نه، تا وقتی در میان شما نماز را برپا میدارند و هرگاه از حاکمان خود امر ناپسندی دیدید، عمل او را ناپسند بدانید و دست از اطاعت او نکشید»[۵].
و فرمود: «حاکمانی بر شما گمارده میشوند چیزهای خوب و بدی از آنها خواهید دید، هر کسی ناپسند دانست بری است، و هر کسی انکار کرد سالم مانده، ولی وای به کسی که راضی باشد و پیروی کند» گفتند: ای رسول خدا! آیا با آنها نجنگیم؟ فرمود: «نه تا وقتی نماز میخوانند[۶]»[۷].
[۱]– متفق علیه.
[۲]– بخاری.
[۳]– مسلم.
[۴]– مسلم.
[۵]– مسلم.
[۶]– مسلم.
[۷]– هر کسی که به خلافت رسید و مردم بر حاکمیت او اتفاق کرده و راضی شدند، یا به زور شمشیر زمام حکومت را به دست گرفت، اطاعت از او واجب است و شورش و خروج علیه او حرام است. امام احمد / میگوید: هر کسی بر حکام چیره شد و به زور شمشیر حکومت را به دست گرفت و امیرالمومنین نامیده شد، هر کسی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد جایز نیست که او را حاکم نداند، خواه آن حاکم نیکوکار باشد یا فاسق.(الاحکام السلطانیه ابی یعلی ص/۲۳)
و حافظ بن حجر در فتح الباری میگوید: فقها بر وجوب اطاعت از حاکمی که به زور به حکومت رسیده اجماع کردهاند و اجماع نمودهاند که باید همراه او جهاد کرد و اطاعت از او بهتر از شورش علیه اوست، چون این گونه از خون مردم صیانت میشود.(ج۱۳/ص۹)
و شیخ الاسلام ابن تیمیه / میگوید: هر کسی علیه حاکمی قیام کند شری که از کار او بر میآید از خیر آن کمتر است.(منهاج السند ج۲/ص۲۴۱)
اما هر حاکمی که شریعت الهی را کنار بگذارد یا آن را تغییر دهد و به غیر از آن حکم کند، اطاعت از او بر مسلمانها واجب نیست، چون چنین حکامی امانت را ضایع کردهاند و چون حاکم مسلمان باید شریعت الهی را حاکم کند و از دین پاسداری نماید و با کسانی که بعد از دعوت به اسلام آن را نپذیرفته و با آن دشمنی میورزند جهاد کند، و با مسلمین دوستی کند و با دشمنان دین دشمنی ورزد، پس اگر حاکم از دین پاسداری نکرد و به امور مسلمین نپرداخت چون امامت و مقاصد آن از بین میرود و باید امت ـ که در اهل حل و عقد نماد پیدا میکند ـ او را خلع کنند و فردی دیگر را تعیین کنند که برای تحقق مقاصد امامت شرعی اقدام مینماید ـ اگر مسلمان تواستند این کار را بکنند و فساد بزرگتر به دنبال نداشته باشد ـ پس اهل سنت و الجماعت قیام و خروج علیه حکام فقط به خاطر ظلم و ستمشان را جایز نمیدانند و آنها حاکمی میخواهند که طبق شریعت الهی حکم کند و فسق و ستم حکام به معنی تضییع دین نیست و در زمان سلف صالح حکومتی نبود که طبق شریعت حکم نکند و از دیدگاه آنها حکومت همان است که دین را برپا دارد و بعد از آن حکومت یا فاسد است یا نیکوکار. امیرالمومنین علی س میگوید: مردم باید حکومتی خواه فاسد خواه نیکو داشته باشند. گفتند: نیکو را میدانیم فاسد چیست؟! گفت: همان است که راهها را امن میکند و حدود را اجرا مینماید و با دشمن جهاد میکند و غنیمت را تقسیم میکند.(منهاج السند این تیمیه ج۱/ص۱۴۶).