در مورد تبعیت و پیروی از یکی از این مذاهب و تقلید از یک امام خاص در تمام آنچه که می گوید، نه واجب است و نه سنت و حتی گفته بعضی از مولف ها که میگویند: «تقلید از یک امام معین واجب است» خطا و مردود است‼️
به وسیله قرآن، سنت و اجماع ثابت شده که خداوند متعال، طاعت خود و طاعت پیامبرش را بر بندگان واجب گردانیده است؛ ولی در میان این امت، اطاعت از اوامر و نواهی هیچ فرد خاصی، جز پیامبر گرامی صلی الله علیه وسلم را واجب نگردانیده است و تمام دانشمندان اسلامی بر این اتفاق نظر دارند که هیچکس در اوامر و نواهی شریعت، سوای رسول الله صلی الله علیه وسلم معصوم نیست. به همین خاطر از ابن عباس، عطا، مجاهد و مالک بن انس رحمهم الله روایت شده است که می گفتند:
(مَا مِن أَحَدٍ إِلَّا وَ هُوَ مَأخُوذٌ مِن کَلَامِهِ وَ مَردُودٌ عَلَیهِ إِلَّا رَسُولُ اللهِ) [الإنصاف فی بیان أسباب الاختلاف (ج ۱ / ص ۲۲) و عقد الجید – (ج ۱ / ص ۲۷) نوشته ولی الله دهلوی. سیر أعلام النبلاء (ج ۸ / ص ۹۳ و ج ۱۰ / ص ۷۳ و ج ۳ / ص ۳۷۲)]
« جز کلام و سخن رسول الله صلی الله علیه وسلم سخن هرکسی قابل رد یا پذیرش است».
بنابراین تقلید از یک شخص غیر معصوم در تمام آنچه که می گوید، گمراهی آشکاری است، زیرا در این صورت هر امامِ مذهبی را نسبت به پیروان خود، به منزله پیامبر با امتش قرار داده است و این یک نوع تبدیل و تغییر دین و شبیه به چیزی است که خداوند متعال نصاری را به خاطر آن نکوهش کرده و فرموده است:
{اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ } [التوبه: ۳۱]
«اینها دانشمندان و راهبان خود را به جای الله، به الوهیت گرفتند»
و این بدان خاطر بود که آنها از عالمان و راهبان خود در امور مربوط به تحلیل و تحریم همانند پیامبراکرم صلی الله علیه وسلم اطاعت و تبعیت میکردند.
اضافه بر این خود ائمه از اینکه مردم از آنها تقلید کنند مانع میشدند و گمان نمیبردند که روزی آنچه را برای مردم بیان مینمایند واجب الاتباع گردد و مردم را از اینکه اقوال آنها را بدون دلیل اخذ نمایند، برحذر میداشتند.
امام شافعی رحمه الله می گوید:
(مَثَلُ الَّذِی یَطلُبُ العِلمَ بِلَا حُجَّهٍ، کَمَثَلِ حَاطِبِ لَیلٍ، یَحْمِلُ حُزْمَهَ حَطَبٍ وَفِیهِ أَفْعَى تَلْدَغُهُ وَهُوَ لَا یَدْرِی) [إعلام الموقعین ۲/۲۱۱ و زرقانى در شرح المواهب اللدنیه ۵/۴۵۳، و مناوى در فیض القدیر ۱/۴۳۳ و بیهقی در المدخل (ص۲۱۱/رقم۲۶۳) از طریق ربیع بن سلیمان از امام شافعی رحمه الله روایت میکند.]
«کسی که دانش و فقه را بدون دلیل دریافت نماید همانند کسی است که در شب هیزم جمع میکند. پشته ای از یک هیزم را برمیدارد و یک مار افعی در آن پشته او را میگزد بدون اینکه خود بفهمد».
مزَنی رحمه الله در اول مختصر خود [یعنی کتاب الام شافعی] میگوید:
(اخْتَصَرَتْ هَذَا مِنْ عِلْمِ الشَّافِعِیِّ، وَمِنْ مَعْنَى قَوْلِهِ، لِأُقَرِّبَهُ عَلَى مَنْ أَرَادَهُ، مَعَ إعْلَامِیَّهِ نَهْیِهِ عَنْ تَقْلِیدِهِ وَتَقْلِیدِ غَیْرِهِ لِیَنْظُرَ فِیهِ لِدِینِهِ وَیَحْتَاطُ فِیهِ لِنَفْسِهِ) [مزنی در المختصر ص ۱٫]
«من این را از دانش شافعی رحمه الله و از مفهوم اقوال او به اختصار بیان داشتم، تا دانش و فقه او را برای کسانی که بخواهند، نزدیک به فهم گردانم- با اینکه خود امام شافعی رحمه الله از اینکه مردم از او و یا از دیگران تقلید کنند، نهی نموده است- تا در دین به بحث و بررسی پردازد و احتیاط نماید».
امام احمد رحمه الله می فرماید:
(لَا تُقَلِّدْنِی وَلَا تُقَلِّدْ مَالِکًا وَلَا الثَّوْرِیَّ وَلَا الْأَوْزَاعِیَّ، وَخُذْ مِنْ حَیْثُ أَخَذُوا) [فلانی (۱۱۳) و ابن قیم در الأعلام (۲/۳۰۲).]
«از من، مالک رحمه الله، ثوری رحمه الله و اوزاعی رحمه الله تقلید مکن بلکه شریعت را از همان منبع و سرچشمه ای که آنها گرفته اند بگیر».
باز میگوید:
(مِنْ قِلَّهِ فِقْهِ الرَّجُلِ أَنْ یُقَلِّدَ دِینَهُ الرِّجَالَ) [إیقاظ همم أولی الأبصار (ص ۱۱۳) و إعلام الموقعین ۲/۲۰۱ و مجموع الفتاوی ۲۰/۲۱۲]
«از نشانه های کم بینشی و کم دانشی این است که مردی در دینش از دیگران تقلید کند».
ابویوسف رحمه الله می گوید:
(لَا یَحِلُّ لِأَحَدٍ أَنْ یَقُولَ مَقَالَتَنَا حَتَّى یَعْلَمَ مِنْ أَیْنَ قُلْنَا) [ابن عبدالبر در الانتقاء فی فضائل الثلاثه الفقهاء (۱۴۵)، ابن قیم در اعلام الموقعین (۲/۳۰۹) و ابن عابدین در حاشیه البحر الرائق (۶/۲۹۳) و شعرانی در المیزان (۱/۵۵) و بیهقی در المدخل (۲۶۲).]
«برای هیچکس جایز نیست که گفتار ما را نقل کند تا اینکه بداند که ما آن را از کجا گرفته ایم».