«إِنَّ اللهَ إِذَا أَحَبَّ عَبْدًا دَعَا جِبْرِیلَ فَقَالَ: إِنِّی أُحِبُّ فُلَانًا فَأَحِبَّهُ، قَالَ: فَیُحِبُّهُ جِبْرِیلُ، ثُمَّ یُنَادِی فِی السَّمَاءِ فَیَقُولُ: إِنَّ اللهَ یُحِبُّ فُلَانًا فَأَحِبُّوهُ، فَیُحِبُّهُ أَهْلُ السَّمَاءِ، قَالَ ثُمَّ یُوضَعُ لَهُ الْقَبُولُ فِی الْأَرْضِ، وَإِذَا أَبْغَضَ عَبْدًا دَعَا جِبْرِیلَ فَیَقُولُ: إِنِّی أُبْغِضُ فُلَانًا فَأَبْغِضْهُ، قَالَ فَیُبْغِضُهُ جِبْرِیلُ، ثُمَّ یُنَادِی فِی أَهْلِ السَّمَاءِ إِنَّ اللهَ یُبْغِضُ فُلَانًا فَأَبْغِضُوهُ، قَالَ: فَیُبْغِضُونَهُ، ثُمَّ تُوضَعُ لَهُ الْبَغْضَاءُ فِی الْأَرْضِ».[۱]
«هنگامی که خداوند بندهای را دوست بدارد جبرئیل را فراخوانده به او میگوید: من فلانی را دوست دارم، پس تو هم دوستش دار. فرمود: پس جبرئیل نیز او را دوست دارد، سپس در آسمان چنین اعلام میشود: همانا خداوند فلانی را دوست دارد، پس شما نیز او را دوست بدارید، لذا ساکنان آسمان او را دوست میدارند. فرمود: آنگاه در زمین برای او مهر قبولی و تأیید نهاده میشود. و زمانی که خدا از بندهای متنفر و خشمگین باشد جبرئیل را میطلبد و به او میگوید: من با فلانی دشمنم، پس تو هم دشمنش باش. فرمود: پس جبرئیل با او دشمن میشود، سپس در میان اهل آسمان اعلام میشود که خداوند با فلانی دشمن است، بنابراین شما هم دشمنش شوید، فرمود: پس آنها هم دشمنش میگردند، سپس نشان دشمنی و نفرت برایش در زمین نهاده میشود».
[۱]– مسلم، ۴۷۷۲٫