ابن قیّم دربارهی این فرمودهی خداوند:
﴿قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ لَا یَمْلِکُونَ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَلَا فِی الْأَرْضِ وَمَا لَهُمْ فِیهِمَا مِن شِرْکٍ وَمَا لَهُ مِنْهُم مِّن ظَهِیرٍ ۲۲ وَلَا تَنفَعُ الشَّفَاعَهُ عِندَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ﴾ [سبأ: ۲۲- ۲۳].
«(ای پیامبر!) بگو: کسانی را که غیر از خدا (معبود خود) میپندارید، (به فریاد) بخوانید، (آنها) هموزن ذرهای در آسمانها و در زمین مالک نیستند، و در (آفرینش و تدبیر) آن دو هیچ شرکتی ندارند، و او (= خداوند) از میان آنها یاور و پشتیبانی ندارد (۲۲) و شفاعت نزد او سود نبخشد؛ مگر برای کسی که (او خود) برایش اجازت داده باشد»،
میگوید: قرآن پر است از امثال و نظائر این آیه، امّا بیشتر مردم وارد شدن آن حالت در او و اینکه آن واقعه شامل حال او هم شود را نمیفهمند و فکر میکنند که دربارهی گروه و قومی است که در گذشتهها زندگی میکردند و وارثی مثل خود [در این زمان] ندارند و این چیزی است که بین قلب و بین فهم قرآن حائل میاندازد.
و به حیات خداوند قسم، اگر آنان رفتند و گذشتند، پس به تحقیق کسانی که مثل آنان و یا بدتر و پایینتر از آنان هستند آمدهاند و قرآن دربارهی اینان سخن میگوید به همان شکل که دربارهی آنان سخن گفته است.
امّا مشکل همانطور که عمر بن خطاب رضی الله عنه میگوید چنین است که: «إنما تنقض عرى الإسلام عروه عروه إذا نشأ فی الإسلام من لم یعرف الجاهلیه»؛ «همانا گرههای اسلام یکی یکی باز میشود، اگر کسی که در اسلام نشأت یابد و جاهلیت را نشناخته باشد».[۱]
[۱]– مدارج السالکین جـ۱ ص۳۵۱