هشدار در مورد تعصب قبیله ای (۱)

مفهوم القبلیه:

«القبلیه» منسوب به «القبیله» می باشد. گفته می شود: «قبیله»؛ و قبیله ای از مردم به کسانی گفته می شود که فرزندان یک پدر باشند. و معنای «القبیله من ولد اسماعیل»: گروهی از فرزندان اسماعیل می باشد. به هر گروهی که از یک پدر باشند، قبیله گفته می شود».[۱]

 

خداوند متعال می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‏ أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی‏ أَنْ یَکُنَّ خَیْراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ وَ مَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ» (حجرات: ۱۱) «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! گروهی (از مردان) گروه دیگر را مسخره نکند، شاید آنان (= مسخره شدگان) از این‌ها  بهتر باشند و نه زنانی، زنان دیگر را، شاید آنان (= مسخره شدگان) از این‌ها  بهتر باشند؛ و از یکدیگر عیبجوئی نکنید و یکدیگر را با القاب زشت نخوانید که پس از ایمان (آوردن) نام فسق بسیار (زشت و) بد است و هر که توبه نکرد، پس آنانند که ستمکارند».

و رسول خدا  صلی الله علیه و سلم فرمودند: «أَرْبَعٌ مِنْ أُمَّتِی مِنْ أَمْرِ الْجَاهِلِیَّهِ لَا یَتْرُکُونَهُنَّ: الْفَخْرُ فِی الْأَحْسَابِ وَالطَّعْنُ فِی الْأَنْسَابِ  وَالِاسْتِسْقَاءُ بِالنُّجُومِ , وَالنِّیَاحَهُ»:[۲] «چهار خصلت در امت من وجود دارد که جزء امور جاهلیت هستند ولی آنها را ترک نمی کنند: افتخار به نژاد و تبار و طعن و بدگویی از آباء و اجداد دیگران، طلب باران از ستارگان و نوحه خوانی».

اینکه انسان نژاد و نسب خود را حفظ کند، عیب نیست اما مشکل زمانی خواهد بود که بر این باور و اعتقاد باشد که این امر معیار تفاضل و برتری میان بشر می باشد. یا اینکه آن را سببی برای تکبر و فخرفروشی و خودبرتربینی نسبت به دیگران نلقی کند یا آن را وسیله ای برای تفرقه و گروه گروه شدن مسلمانان قرار دهد.

از بزرگ ترین تجاوز ها تکبر و خودبزرگ بینی بندگان خدا در برابر هم می باشد. درحالی که رسول خدا  صلی الله علیه و سلم فرمودند: «مَا مِنْ ذَنْبٍ أَجْدَرُ أَنْ یُعَجِّلَ اللَّهُ تَعَالَى لِصَاحِبِهِ الْعُقُوبَهَ فِی الدُّنْیَا، مَعَ مَا یَدَّخِرُ لَهُ فِی الْآخِرَهِ مِثْلُ الْبَغْیِ وَقَطِیعَهِ الرَّحِمِ»:[۳] «هیچ گناهی چون تجاوز و قطع پیوند خویشاوندی شایسته آن نیست که خداوند در نزول عذاب و مجازات آن در دنیا برکسی که آن را مرتکب شده تعجیل کند و این علاوه بر عذابی است که برای او در آخرت ذخیره شده است».

و رسول خدا  صلی الله علیه و سلم فرمودند: «إِنَّ اللهَ عَزَّ وَجَل قَدْ أَذْهَبَ عَنْکُمْ عُبِّیَّهَ الْجَاهِلِیَّهِ وَفَخْرَهَا بالآباء، مُؤْمِنٌ تَقِیُّ وَ فَاجِرٌ شَقِیُّ أَنْتُمْ بَنُو آدَمَ وَآدَمُ مِنْ تُرَابٍ لَیَدَعَنَّ رِجَالٌ فَخْرَهُمْ بِأَقْوَامٍ إِنَّمَا هُمْ فَحْمٌ مِنْ فَحْمِ جَهَنَّمَ أَوْ لَیَکُونُنَّ أَهْوَنَ عَلَى اللهِ عَزَّ وَجَلَّ مِنَ الْجُعْلَانِ الَّتِی تَدْفَعُ بِأَنْفِهَا النَّتْنَ»:[۴] «خداوند متعال کبر و نخوت و جاهلیت و افتخار به پدران را از شما دور کرده است. انسان یا مومن پرهیزگار است یا فاسق بدبخت؛ شما فرزندان آدم هستید و آدم از خاک است. آنان که به قومیت خود افتخار می کنند، باید این کار را رها کنند و بدانند که آن مایه های افتخار جز زغال جهنم نیستند و اگر از این کار دست نکشند نزد خداوند از سوسک هایی که با بینی خود کثافت را حمل می کنند، پست تر خواهند بود».

و ابن اسحاق می گوید: «شاس بن قیس پیرمردی کهنسال و کافری سرسخت بود که به شدت با مسلمانان کینه داشت و به آنان حسد می ورزید. گذر وی از کنار گروهی از اصحاب رسول خدا  صلی الله علیه و سلم متشکل از اوس و خزرج و مشاهده ی همنشینی و هم صحبتی و محبت و اتحاد و رابطه حسنه آنها بر اساس اسلام بعد از دشمنی های دوران جاهلیت، خشم او را برانگیخت و با خود گفت: فرزندان قیله[۵] اینگونه با هم متحد شوند؛ نه به خدا سوگند اگر چنین شود ما جایی در این سرزمین نخواهیم داشت. بنابراین به جوانی از یهودیان که آنجا بود گفت: نزد آنها برو و با آنها بنشین؛ سپس روزی از جنگ بعاث و آنچه در آن اتفاق افتاد، بیان کن و اشعاری را که در مورد آن سروده شده برای شان بخوان؛[۶] آن جوان همین کار را کرد و باعث جر و بحث میان آنان و یادآوری آن روز شد. چنانکه هریک از افراد قبیله از افتخارات قبیله خود سخن می گفت و یکدیگر را تهدید می کردند و حتی فراتر از آن قرار جنگی دیگر در میدانی مشخص گذاشتند.

چون این خبر به رسول خدا  صلی الله علیه و سلم رسید، ایشان همراه چند تن از مهاجران نزد آنان رفته و فرمودند: «الله الله یا معشر المسلمین، ابدعوی الجاهلیه وانا بین اظهرکم بعد ان هداکم الله للاسلام واکرمکم به وقطع به عنکم امر الجاهلیه واستنقذکم به من الکفر والف به بین قلوبکم»: «ای مسلمانان، از خدا بترسید، آیا فریاد جاهلیت سر می دهید؟ درحالی که من در میان شما هستم و خداوند شما را به اسلام هدایت کرد و با آن شما را گرامی داشت و به وسیله ی آن امر جاهلیت را از شما دور کرد و شما را به وسیله ی اسلام از کفر نجات داد و دل های تان را به هم نزدیک نمود؟» آنها پس از اینکه متوجه این وسوسه و شر شیطانی شدند، اشک از چشمان شان جاری شد و یکدیگر را در آغوش گرفتند. سپس همراه رسول خدا درحالی که گوش به فرمان او بودند، برگشتند و خداوند مکر دشمن خدا شاس بن قیس را از آنها دور کرد».[۷]

 

[۱] – لسان العرب، ابن منظور: ۵/۳۵۱۹؛ ق ب ل

[۲] – مسلم: ۹۳۴

[۳] – مسند احمد: ۲۰۶۶۹؛ ابوداود: ۴۹۰۲؛ ترمذی: ۲۵۱۱، ابن ماجه: ۴۲۱۱؛ آلبانی در صحیح الترغیب و الترهیب: ۳/۷۹: ۲۹۶۵ آن را حسن دانسته است.

[۴] – مسند احمد: ۸۳۸۱؛ ترمذی: ۴۴۵۲؛ و آلبانی در صحیح الجامع: ۱۷۸۳ آن را حسن دانسته است.

[۵] – قیله مادر اوس و خزرج بود.

[۶] – روز بعاث روزی بود که اوس و خزرج با هم جنگیده بودند و در آن روز اوس بر خزرج پیروز شد.

[۷] – السیره، ابن هشام: ۲/۱۳۶-۱۳۷؛ تفسیر الطبری: ۷۵۲۴

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …