خدای متعال میفرماید: ﴿ٱتَّبِعُواْ مَآ أُنزِلَ إِلَیۡکُم مِّن رَّبِّکُمۡ وَلَا تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِیَآءَۗ قَلِیلٗا مَّا تَذَکَّرُونَ ٣﴾ [الأعراف: ۳]: «از چیزی پیروی کنید که از سوی پروردگارتان بر شما نازل شده است، و جز خدا از اولیاء و سرپرستان دیگری پیروی مکنید (و فرمان مپذیرید) . کمتر متوجّه (اوامر و نواهی خدا) هستید (و کمتر پند میگیرید)». در جایی دیگر میفرماید: ﴿وَإِن تُطِیعُوهُ تَهۡتَدُواْۚ وَمَا عَلَى ٱلرَّسُولِ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِینُ﴾ [النور: ۵۴]: «اگر از او اطاعت کنید هدایت خواهید یافت (و به خیر و سعادت جهان نائل میگردید . در هر حال) بر پیغمبر چیزی جز ابلاغ روشن و تبلیغ آشکار نیست (و به وظیفه خود هم عمل کرده است)».
پس خدای متعال گواهی داده که هرکس از پیامبر صلی الله علیه و سلم اطاعت کند، او را هدایت مینماید ولی از نظر مقلدان نادان هرکس از پیامبر صلی الله علیه و سلم اطاعت کند، هدایت یافته نیست و هدایت یافته تنها کسی است که از آن حضرت صلی الله علیه و سلم نافرمانی میکند و اقوالش را پشت سر مینهد و از سنتاش روی میگرداند و به مذهبی یا رأی عالمی و مانند آن، رو میآورد.
افراد زیادی از کسانی که ادعای علم و آگاهی نسبت به علوم مختلف اسلامی دارند و در زمینهی حدیث و سنن تألیفاتی دارند، دچار این تقلید حرام شدهاند و در پیروی از این مذاهب، تعصب و جمود فکری دارند و خروج از مذهب را گناه بزرگی میدانند.
در سخن امام احمد اشاره به این مطلب است که تقلید قبل از رسیدن حجت و دلیل، نکوهیده نیست، بلکه تقلید مذموم، ناپسند و حرام آن است که بعد از رسیدن حجت و دلیل باز هم بر تقلید اصرار شود. آری، روی گردانی از قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه و سلم و روی آوردن به یادگیری کتابهای تألیف شده در زمینهی فقه و احساس بینیازی از قرآن و سنت پیامبر، ناپسند و حرام است. متأسفانه طوری شده که کاری به قرآن و سنت ندارند و اگر چیزی از قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه و سلم بخوانند، فقط به خاطر تبرک میخوانند نه به خاطر یادگیری و فهم دین، یا به خاطر اینکه برخی از وقفکنندگان، مالی را بر کسی وقف نمودهاند که مثلاً صحیح بخاری را بخواند؛ پس اینان صحیح بخاری را به خاطر به دست آوردن مال وقفی میخوانند نه به خاطر به دست آوردن شریعت. اینان مستحقترین کسانی هستند که مشمول این آیات قرار گیرند: ﴿کَذَٰلِکَ نَقُصُّ عَلَیۡکَ مِنۡ أَنۢبَآءِ مَا قَدۡ سَبَقَۚ وَقَدۡ ءَاتَیۡنَٰکَ مِن لَّدُنَّا ذِکۡرٗا ٩٩ مَّنۡ أَعۡرَضَ عَنۡهُ فَإِنَّهُۥ یَحۡمِلُ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَهِ وِزۡرًا ١٠٠ خَٰلِدِینَ فِیهِۖ وَسَآءَ لَهُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَهِ حِمۡلٗا ١٠١﴾ [طه: ۹۹-۱۰۱]: «این چنین اخبار گذشتگان را برای تو بازگو میکنیم. ما از سوی خود قرآن را به تو عطا کردهایم (که صلاح دین و دنیا را به تو و پیروانت تذکر میدهد). هرکس از قرآن روی گردان شود (و از تصدیق و عمل بدان دوری گزیند، در دنیا گمراه خواهد بود، و) در روز قیامت بار سنگینی (از عذاب مسؤولیت و گناه) بر دوش خواهد داشت. (این چنین کسانی) جاودانه در آن (عذاب) خواهند ماند و چه بار بدی که در روز قیامت دارند!» و ﴿وَمَنۡ أَعۡرَضَ عَن ذِکۡرِی فَإِنَّ لَهُۥ مَعِیشَهٗ ضَنکٗا وَنَحۡشُرُهُۥ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَهِ أَعۡمَىٰ ١٢۴ قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرۡتَنِیٓ أَعۡمَىٰ وَقَدۡ کُنتُ بَصِیرٗا ١٢۵ قَالَ کَذَٰلِکَ أَتَتۡکَ ءَایَٰتُنَا فَنَسِیتَهَاۖ وَکَذَٰلِکَ ٱلۡیَوۡمَ تُنسَىٰ ١٢۶ وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی مَنۡ أَسۡرَفَ وَلَمۡ یُؤۡمِنۢ بَِٔایَٰتِ رَبِّهِۦۚ وَلَعَذَابُ ٱلۡأٓخِرَهِ أَشَدُّ وَأَبۡقَىٰٓ ١٢٧﴾ [طه: ۱۲۴-۱۲۷]: «و هرکه از یاد من روی بگرداند (و از احکام کتابهای آسمانی دوری گزیند)، زندگی تنگ (و سخت و گرفتهای) خواهد داشت؛ و روز رستاخیز او را نابینا (به عرصه قیامت گسیل و با دیگران در آنجا) گرد میآوریم. خواهد گفت: پروردگارا! چرا مرا نابینا (برانگیختهای و به عرصه قیامت گسیل داشته و در آنجا) جمع آوردهای ؟ من که قبلاً (در دنیا) بینا بودهام. (خدا) میگوید: همین است (که هست و بچش نتیجه نافرمانی را) . آیات (کتابهای آسمانی، و دلائل هدایتِ جهانی) من به تو رسید و تو آنها را نادیده گرفتی؛ همان گونه هم تو امروز نادیده گرفته میشوی (و بینام و نشان در آتش رها میگردی) . ما این گونه سزا میدهیم کسی را که افراط (در عصیان) و تفریط (در پرستش و عبادت) پیش میگیرد و به آیات پروردگارش ایمان نمیآورد . مسلّماً عذاب آخرت بسیار سختتر و ماندگارتر (از عذاب این جهان) است».
اگر بگویی: اگر این طور است، پس تا چه اندازه خواندن این کتابهای تألیف شده در مذاهب، جایز است؟ در جواب گفته میشود: خواندن این کتابها از روی کمک گرفتن از آنها جهت فهم قرآن و سنت و تصویر کردن مسائل جایز است. پس در این صورت این کتابها، نوعی کتاب های ابزاری میباشند، یعنی ابزاری برای فهم قرآن و سنت میباشند. اما اینکه این کتابها بر قرآن و سنت مقدم باشند و در اختلافات میان مردم داوری کنند و به داوری بردن پیش این کتابها دعوت شود و سپس داوری پیش خدا و پیامبر صلی الله علیه و سلم برده نشود، بدون شک این کار با ایمان منافات و تضاد دارد؛ همان طور که خدای متعال میفرماید: ﴿فَلَا وَرَبِّکَ لَا یُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیۡنَهُمۡ ثُمَّ لَا یَجِدُواْ فِیٓ أَنفُسِهِمۡ حَرَجٗا مِّمَّا قَضَیۡتَ وَیُسَلِّمُواْ تَسۡلِیمٗا ۶۵﴾ [النساء: ۶۵]: «امّا، نه! به پروردگارت سوگند که آنان مؤمن بشمار نمیآیند تا تو را در اختلافات و درگیریهای خود به داوری نطلبند و سپس ملالی در دل خود از داوری تو نداشته و کاملاً تسلیم (قضاوت تو) باشند».
وقتی موقع اختلاف و نزاع، این کتابها داور قرار داده شوند و خدا و پیامبر صلی الله علیه و سلم داور نشوند، سپس وقتی خدا و پیامبر صلی الله علیه و سلم حکمی صادر کنند و تو در درونت احساس حرج و فشار کنی ولی اگر صاحبان این کتابها حکمی صادر کنند، در درونت احساس فشار و سختی نکنی و هرگاه پیامبر صلی الله علیه و سلم حکمی صادر کند، تسلیم او نشوی ولی اگر اینان حکمی صادر کنند، تسلیم شان شوی، خدای متعال به خودش سوگند یاد کرده که تو در این حالت، مؤمن نیستی. خداوند بعد از آن فرموده است: ﴿بَلِ ٱلۡإِنسَٰنُ عَلَىٰ نَفۡسِهِۦ بَصِیرَهٞ ١۴ وَلَوۡ أَلۡقَىٰ مَعَاذِیرَهُۥ ١۵﴾ [القیامه: ۱۴-۱۵]: «اصلاً انسان خودش از وضع خود آگاه است (و وجودش شاهد و دلیل بر خویشتن است) . در حالی که (به زبان) عذرهائی برای (دفاع از) خود میآورد».