منذری میگوید: محمود بن لبید پیامبر صلی الله علیه و سلم را دیده است و تا جایی که من میدانم این که او از پیامبر حدیث شنیده صحیح نیست. و ابن أبی حاتم میگوید بخاری گفته است: صحبت و همراهی او با پیامبر صلی الله علیه و سلم ثابت است. میگوید: و پدرم گفت: صحبت و همراهی او ثابت نیست و ابن عبدالبر و حافظ[۱] این را ترجیح دادهاند که صحبت و همراهی او ثابت است و حافظ میگوید: بیشتر روایتهای لبید از صحابه است و این روایت را طبرانی با سند جید از محمود بن لبید از رافع ابن خدیج روایت کرده است[۲].
گفتهاند حدیث محمود بدون ذکر رافع درست است.
محمود در سال ۹۶ و یا ۹۷ در نود و نه سالگی درگذشت[۳].
گفتهاش: (آنچه بیش از همه بر شما میترسم شرک اصغر است) این نشانهی مهربانی پیامبر صلی الله علیه و سلم نسبت به امّتش میباشد که ازآنچه برای آنها بیم دارد برحذر میدارد؛ زیرا هیچ خیر و خوبی نیست مگر آن که پیامبر صلی الله علیه و سلم امت را به آن راهنمایی کرده و به آن فرمان داده است. و هیچ شرّ و بدی نیست مگر آن که آنها را از آن با خبر نموده و از آن برحذر داشته است، چنان که در حدیث صحیح از ایشان صلی الله علیه و سلم ثابت است که فرمود: «هیچ پیامبری نبوده مگر آن که بر او واجب بوده است که امت خویش را به بهترین چیزی که برای آنها میداند راهنمایی کند و آنها را از آنچه برایشان شر میداند نهی کند[۴]».
از آن جمله میتوان به محبت ریاست و داشتن جایگاه که دلهای مردم به آن خوی گرفته اشاره کرد – مگر کسانی که خداوند آنها را از این امر سالم نگاه داشته است – این چیزی است که بیش از هر چیزی برای صالحان از آن باید ترسید، چون انگیزهی قوی برای این امر وجود دارد و معصوم و مصون کسی است که خداوند او را حفاظت نماید، بر خلاف انگیزه برای ارتکاب شرک اکبر، چون شرک اکبر اصلاً در دلهای مؤمنانِ کامل وجود ندارد، بنابراین انداخته شدن در آتش برای آنها از پذیرفتن کفر آسانتر است. و یا اینکه انگیزه آن وجود دارد اما ضعیف است؛ این در حالت عافیت است اما در حالت سختی و بلا ﴿یُثَبِّتُ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِٱلۡقَوۡلِ ٱلثَّابِتِ فِی ٱلۡحَیَوٰهِ ٱلدُّنۡیَا وَفِی ٱلۡأٓخِرَهِۖ وَیُضِلُّ ٱللَّهُ ٱلظَّٰلِمِینَۚ وَیَفۡعَلُ ٱللَّهُ مَا یَشَآءُ٢٧﴾ [إبراهیم: ۲۷]. «الله، مومنان را در زندگی دنیا و آخرت با سخن استوار، ثابت و پایدار میگرداند و الله ستمکاران را گمراه میکند و هر چه بخواهد، انجام میدهد».
بنابراین پیامبر صلی الله علیه و سلم برای اصحابش از ریا بیشتر میترسید چون انگیزهی آن قوی و زیاد است اما شرک اکبر چنان که گذشت انگیزهی آن کمتر است با این وجود پیامبر صلی الله علیه و سلم خبر داده که برخی از امت او به پرستش بتّها روی خواهند آورد، پس این دلالت مینماید که انسان باید از شرک اکبر بترسد وقتی ترس و هراس شرک اصغر برای صحابهی نیکوکار با وجود با وجود ایمان کاملشان وجود داشته است، پس باید انسان از شرک اکبر بترسد چون ایمان و شناخت او به خداوند ناقص است، مؤلف به همین خاطر این موضوع را در اینجا ذکر کرده است با اینکه عنوان باب هر دو نوع شرک را شامل میشود.
مؤلف میگوید: «در این حدیث بیان شده که ریاکاری شرک اصغر است و خطرناکترین چیزی است که بیم آن میرود صالحان گرفتار آن شوند و در حدیث به نزدیک بودن بهشت و دوزخ اشاره شده و هر دو در یک حدیث ذکر شدهاند به خاطر انجام یک کار که ظاهرشان شبیه به هم است.
وگفت: (و از ابن مسعود روایت است که پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم فرمود: «هرکسی در حالی بمیرد که برای خدا همتایی را به فریاد میخواند به دوزخ میرود». [روایت بخاری] [۵]
ابن قیم میگوید: ندّ یعنی همتا و شبیه مثل اینکه گفته میشود «فلانٌ ندّ فلانٍ ونَدیدُهُ» یعنی فلانی شبیه و مثل فلانی است[۶].
چنان که خداوند متعال میفرماید:
﴿فَلَا تَجۡعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادٗا وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ٢٢﴾ [البقره: ۲۲]. «پس دانسته و در حالی که میدانید، برای الله شریکانی قرار ندهید». و میفرماید:
﴿وَجَعَلَ لِلَّهِ أَندَادٗا لِّیُضِلَّ عَن سَبِیلِهِۦۚ قُلۡ تَمَتَّعۡ بِکُفۡرِکَ قَلِیلًا إِنَّکَ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلنَّارِ٨﴾ [الزمر: ۸]. «و همتایانی برای الله قرار میدهد تا (با گمراهی خود، مردم را) از راهش گمراه نماید. بگو: در کفر خویش اندکی(از زندگی دنیا) بهره ببر؛ ولی بیشک تو از دوزخیانی».
یعنی هرکس در حالی بمیرد که در آنچه مختص خداوند است و در ربوبیت و الوهیتی که خاص خداوند است برای خداوند همتا و همانندی قایل شود و به فریاد خواند، به دوزخ میرود؛ زیرا چنین فردی مشرک است چون ذات خداوند فقط مستحق و شایستهی عبادت است؛ چون خداوند معبودی است که دلها او را معبود خود قرار میدهند و به او مشتاقاند و به هنگام سختیها به او پناه میبرند اما غیر از خدا همه به خداوند نیازمندند و بندهی او میباشند و تقدیر و احکام الهی بخواهند یا نخواهند بر آنان اجرا میشود، پس اینها چطور میتوانند همتای خدا قرار بگیرند؟ خداوند متعال میفرماید: ﴿وَجَعَلُواْ لَهُۥ مِنۡ عِبَادِهِۦ جُزۡءًاۚ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَکَفُورٞ مُّبِینٌ١۵﴾ [الزخرف: ۱۵]. «و برای الله برخی از بندگانش را فرزندش پنداشتند. بیگمان انسان، ناسپاسِ آشکاری است». و میفرماید: ﴿إِن کُلُّ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ إِلَّآ ءَاتِی ٱلرَّحۡمَٰنِ عَبۡدٗا٩٣﴾ [مریم: ۹۳]. «همهی موجودات آسمانها و زمین بندهوار نزد پروردگار رحمان میآیند». ﴿۞یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ أَنتُمُ ٱلۡفُقَرَآءُ إِلَى ٱللَّهِۖ وَٱللَّهُ هُوَ ٱلۡغَنِیُّ ٱلۡحَمِیدُ١۵﴾ [فاطر: ۱۵]. «ای مردم! شما به الله نیازمندید؛ و الله، بینیاز ستوده است».
پس اینکه خداوند همتا و همانندی از خلق خود داشته باشد باطل است و خداوند پاک و منزه از این چیزهاست:
﴿مَا ٱتَّخَذَ ٱللَّهُ مِن وَلَدٖ وَمَا کَانَ مَعَهُۥ مِنۡ إِلَٰهٍۚ إِذٗا لَّذَهَبَ کُلُّ إِلَٰهِۢ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ٩١ عَٰلِمِ ٱلۡغَیۡبِ وَٱلشَّهَٰدَهِ فَتَعَٰلَىٰ عَمَّا یُشۡرِکُونَ٩٢﴾ [المؤمنون: ۹۱-۹۲]. «الله، هیچ فرزندی برنگرفته است و هیچ معبودی با او نیست.(اگر جز این بود) هر معبودی آفریدههایش را(بهسوی خود) میبرد و بر یکدیگر برتری میجستند. الله از توصیفی که بیان میکنند، پاک و منزه است. دانای نهان و آشکار است و برتر و والاتر از آنچه شرک میورزند».
بدان که به فریاد خواندن همتا و همانند به دو نوع است:
اکبر و اصغر، به فریاد خواندن غیر از خدا به صورت شرک اکبر را خداوند نمیآمرزد مگر این که فرد از آن توبه نماید. شرک اصغر مثل ریای اندک و مثل اینکه کسی بگوید آنچه خدا و شما بخواهی و امثال این.
در حدیث ثابت است که وقتی مردی به پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: آنچه خدا بخواهد و شما بخواهی. پیامبر فرمود: «آیا مرا همتای خدا قرار دادهای، بلکه آنچه فقط خدا بخواهد». امام احمد، ابن أبی شیبه، امام بخاری در «الأدب المفرد»، نسائی و ابن ماجه روایت کردهاند[۷] و حکم آن در باب فضل توحید گذشت.
میگوید: (و امام مسلم از جابر رضی الله عنه روایت میکند که پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم فرمود: «هرکسی در حالی نزد خدا برود که با او چیزی را شریک نمیکند به بهشت میرود و هرکسی در حالی به پیشگاه او برود که به او شرک میورزد به دوزخ میرود[۸]».
جابر ابنُ عبدالله بن عمرو بن حرام انصاری السَّلمی است ایشان صحابی بزرگواری است و احادیث زیادی روایت کرده است، پدرش نیز صحابی است. ایشان و پدرش ب، مناقب و فضایل مشهوری دارند، وی بعد از سال هفتاد در ۹۴ سالگی درحالی که نابینا بود درگذشت[۹].
گفتهاش: (هرکسی درحالی نزد خدا برود که به او شرک نمیورزد) قرطبی میگوید: «یعنی: هرکسی در حالی نزد خدا برود که در الوهیت برای خدا شریک و انبازی قرار نداده؛ در آفرینش و در عبادت نیز برای او شریکی قائل نبوده است آنگونه که در شریعت معلوم است و اهل سنت نیز برآن اجماع دارند. و اگر کسی در این حالت بمیرد حتماً به بهشت خواهد رفت؛ گرچه قبل از آن عذابها و رنج هایی بکشد و هر کسی بر شرک بمیرد به بهشت نمیرود و از رحمت الهی محروم میشود و برای همیشه در دوزخ باقی میماند؛ بدون قطع شدن عذاب و این از ضروریات دین است و مسلمین بر آن اجماع کردهاند[۱۰]».
نووی میگوید: «اما اینکه مشرک به دوزخ میرود، عام و کلّی است، مشرک وارد دوزخ میشود و برای همیشه در آن میماند و در این مورد بین اهل کتاب یهودی، نصرانی، بین بتپرستان و سایر کافران از قبیل مرتدین و منکرین صفات فرقی وجود ندارد و نزد اهل حق کافری که از روی عناد کفر میورزد با دیگر کافران فرقی نمیکند، همچنین کسی که با دین اسلام مخالفت ورزیده با کسی که به اسلام منتسب شد و سپس به کفر او حکم شده فرقی ندارد.
اما وارد شدن کسی که شرک نورزیده به بهشت قطعی است اما به شرطی که مرتکب گناه کبیرهای نشده باشد گناهی که او تا دم مرگ آن را انجام میداده است، چنین کسی که بدون شرک و بدون اصرار بر گناه کبیره مرده است همان اول به بهشت میرود و اگر مرتکب گناه کبیرهای شده و بر آن اصرار میورزیده است تحت مشیت و خواست خداوند است، اگر خداوند او را ببخشد همان اول به بهشت میرود و اگر نه در دوزخ عذاب داده میشود سپس از آن بیرون آورده میشود و وارد بهشت میشود[۱۱]».
و بعضی دیگر نیز گفتهاند: «به نفی شرک اکتفا کرد چون نفی شرک مقتضی توحید است و لزوماً مقتضی اثبات رسالت میباشد، چون کسی که پیامبران خدا را تکذیب مینماید در حقیقت خدا را تکذیب کرده است و هرکسی خدا را تکذیب کند کافر است. مثل این که شما بگویی هرکسی وضو بگیرد نمازش صحیح است، یعنی با سایر شرایط نمازش صحیح است، پس منظور از حدیث هرکسی است که درحال ایمان به همهی آنچه که ایمان آوردن به آن واجب است، بمیرد در جایی که باید ایمان اجمالی و کلی و داشت ایمانش اجمالی باشد و جایی که باید ایمان تفصیلی و جزئی داشت ایمانش تفصیلی باشد[۱۲]».
میگویم: بعضی از مطالب مربوط به این بحث در فصل فضیلت توحید قبلاً بیان شدهاند.
مؤلف میگوید: «در این حدیث لا إله إلا الله تفسیر شده است، چنان که بخاری در صحیح خود گفته است». لا إله إلا الله به معنی ترک شرک و فقط خدا را عبادت کردن و بیزاری جستن از معبودان باطلی که علاوه بر خدا پرستش میشوند، است. چنان که در حدیث گفته شده است». و نیز در این حدیث به فضیلت کسی که از شرک سالم است اشاره شده است.
برگرفته از کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب (رحمه الله)
[۱]– این توضیح شیخ سلیمان بر کلام منذری و کلام حافظ در الإصابه فی تمییز أسماء الصحابه (۶/۴۲) است.
[۲]– الترغیب و الترهیب (۱/۳۴).
[۳]– الإصابه فی تمییز أسماء الصحابه (۶/۴۲).
[۴]-صحیح مسلم ش(۱۸۴۴) از روایت عبدالله بن عمرو ب.
[۵]-صحیح بخاری (۴۴۹۷) روایت ابن مسعود.
[۶]-إغاثه اللهفان (۲/۲۲۹).
[۷]– ابن مبارک در مسند خود ش(۱۸۱) و امام احمد در مسند (۱/ ۲۱۴- ۲۸۳- ۳۴۷) و ابن أبی شیبه در المصنف (۵/۳۴۰) و امام بخاری در الأدب المفرد (۷۸۳) و نسائی در السنن الکبری_ عمل الیوم و اللیله (۶/۲۴۵) و ابن أبیالدنیا در کتاب الصَّمت (۳۴۲) و طبرانی (۱۳۰۰۵- ۱۳۰۰۶) المعجم الکبیر و بیهقی در السنن الکبری (۳/۲۱۷) و دیگران و مثل آن ابن ماجه ش (۲۱۱۷) و غیره… از عبدالله بن عباس روایت کردهاند و اسناد آن حسن است که با شواهد صحیح است. نگا:سلسله الأحادیث الصحیحه (۱۳۶-۱۳۹- ۱۰۹۳).
[۸]-صحیح مسلم ش(۹۳)
[۹]– الاصابه فی تمییز أسماء الصحابه (۱/۴۳۴).
[۱۰]– المفهم لما أشکل من تلخیص کتاب مسلم أبی العباس قرطبی (۱/۲۹۰).
[۱۱]– شرح صحیح مسلم نووی (۲/۹۷).
[۱۲]– فتح الباری (۱/۲۲۸).