هراس از شرک (۳)

از جمله خصوصیت‌های الوهیت، کمال مطلق از همه وجوه است، خداوندی که به هیچ وجهی نقص و کمبودی ندارد و این ایجاب می‌نماید تا همه‌ی عبادت‌ها فقط و تنها برای او انجام شوند و تعظیم، بزرگداشت، هراس، دعا، امید، انابت، توکل، توبه، کمک خواستن و نهایت محبت با نهایت کرنش، همه‌ی اینها عقلاً و شرعاً و براساس فطرت باید فقط و تنها برای خدا انجام شوند و براساس عقل، فطرت و شریعت انجام شدن اینها برای غیر از خدا ممتنع است و نباید انجام داد، پس هرکسی چیزی از این امور را برای غیر از خدا انجام دهد به راستی که او آن غیر را به خداوندی تشبیه کرده که شبیه و همانند و همتایی ندارد و این زشت‌ترین تشبیه و باطل‌ترین آن است، پس به خاطر این چیزها و دیگر امور خداوند خبر داده است که او شرک را نمی‌آمرزد با آن که برای رحمت را بر خودش واجب کرده است. این بود معنای سخن ابن قیم[۱].

آیه ردّی است بر خوارج که مسلمان را به خاطر ارتکاب گناه کافر می‌شمارند و ردّی است بر معتزله که می‌گویند مرتکبین گناه کبیره حتماً وارد دوزخ می‌شوند و از آن بیرون نمی‌آیند و معتزله معتقد به منزله‌ی بین المنزلتین هستند.

چون خداوند آمرزش گناهان پایین‌تر از شرک را وابسته به مشیئت و خواست خود قرار داده و جایز نیست گفته شود منظور از این کسی است که توبه کرده است، چون کسی که توبه نماید خواه گناه او شرک باشد یا غیر از آن بخشیده می‌شود، چنان که خداوند متعال در آیه‌ای دیگر می‌فرماید:

.﴿۞قُلۡ یَٰعِبَادِیَ ٱلَّذِینَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَهِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِیعًاۚ﴾ [الزمر: ۵۳]. «بگو: ای بندگان من که با زیاده‌روی در گناهان به خویشتن ستم کرده‌اید! از رحمت الله ناامید نباشید. بی‌گمان الله، همه‌ی گناهان را می‌آمرزد».

 شیخ‌الاسلام می‌گوید: در این آیه خداوند به طور کلی و مطلق می‌فرماید چون منظور از آن توبه کننده است ولی در آن جا به صورت خاص گفته است چون منظور کسی است که توبه نکرده است[۲].

و ابراهیم  علیه السلام گفت:

﴿وَٱجۡنُبۡنِی وَبَنِیَّ أَن نَّعۡبُدَ ٱلۡأَصۡنَامَ٣۵﴾ [إبراهیم: ۳۵]. «و من و فرزندانم را از پرستش بت‌ها دور بدار». صنم یعنی تندیس انسان و سنگ یا چوبی که به صورت انسان تراشیده شده است[۳]. و وثن آن چیزی است که به صورتی غیر از صورت انسان تراشیده شده است. [طبری آن را از مجاهد نقل می‌کند].

و قول راجح این است که صنم یعنی بتی که به هر صورت و شکلی ساخته شده باشد اما وثن برخلاف آن است مثل سنگ و بنا، گرچه وثن بر صنم اطلاق می‌شود[۴]. و دیگران نیز این معنی را ذکر کرده‌اند. و از بعضی سلف آنچه دلالت بر این دارد روایت شده است.

و گفته‌اش: ﴿وَٱجۡنُبۡنِی﴾ یعنی من و فرزندانم را از پرستش بت‌ها دور بدار.

گفته‌اند: منظورِ ابراهیم، پسران و دختران (از صُلب) او بوده‌اند و دختران را نام نبرده چون به تبعیت در پسران قرار می‌گیرند؛ خداوند دعای ابراهیم را پذیرفت و پسران او را پیامبر نمود و آنها را از عبادت بت‌ها دور کرد، ابراهیم  علیه السلام دعا کرد چون بسیاری از مردم گرفتار فتنه‌ی بت پرستی شده بودند چنان که گفت:

﴿رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضۡلَلۡنَ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِۖ﴾ [إبراهیم: ۳۶]. «ای پروردگارم! بت‌ها سبب گمراهی بسیاری از مردم شده‌اند». از این رو ابراهیم از این ترسید و از خداوند خواست تا او و فرزندانش را از عبادت بت‌ها مصون بدارد.

پس وقتی ابراهیم از خدا می‌خواهد که او را از بت پرستی دور کند و فرزندانش را از بت پرستی دور بدارد، در مورد دیگران چه فکر می‌کنی؟

چنان که ابراهیم تیمی گفت: «و بعد از ابراهیم چه کسی از بلاء سالم خواهد ماند؟!» [روایت ابن جریر و ابن أبی حاتم][۵]

این مسئله این گونه ایجاب می‌نماید تا قلب زنده از شرک بترسد نه آن طور که جاهلان می‌گویند شرک در این امّت واقع نخواهد شد، بنابراین جاهلان از خطر شرک خود را ایمن دانستند از این رو گرفتار آن شده‌اند و این دلیل مناسبت آیه با عنوان باب است.

و گفته‌اش: (و در حدیث آمده است: «آنچه بیش از همه چیز از آن برایتان هراس دارم شرک اصغر است». آنگاه از ایشان در مورد آن پرسیدند؟ فرمود: ریا.»[۶]

  مؤلف این حدیث را مختصر آورده و مأخذ آن را ذکر نکرده است اما امام احمد، طبرانی، ابن ابی الدنیا و بیهقی در «الزهد» آن را روایت کرده است و این عبارت امام احمد است که می‌گوید یونس از لیث از یزید یعنی ابن الهاد از عمرو از محمود بن لبید از پیامبر خدا  صلی الله علیه و سلم روایت می‌کند که فرمود: «آنچه بیش از همه چیز از آن برایتان می‌ترسم شرک اصغر است». گفتند: شرک اصغر چیست ای رسول خدا؟ فرمود: «ریا. خداوند روز قیامت وقتی پاداش اعمال مردم را می‌دهد می‌گوید: بروید نزد کسانی که برای ریا و نشان دادن به آنها عمل می‌کردید و بنگرید آیا نزد آنها پاداشی می‌یابید؟».

 

[۱]-نگا: الصواعق المرسله (۲/۴۶۰ و بعد از آن).

[۲]-مجموع الفتاوی (۴/۴۷۵).

[۳]-تفسیر ابن جریر (۱۳/۲۲۸) و سندش صحیح است.

[۴]– نگا: فتح الباری (۴/۴۲۴) و عمده ‌القاری از العینی ش(۱۲/۵۴) والنهایه فی غریب‌ الحدیث و الأثر (۵/۱۵۰) و لسان العرب (۱۳/۴۴۲).

[۵]-تفسیر ابن جریر (۱۳/۲۲۸) و تفسیر ابن ابی‌حاتم چنان که در الدرالمنثور (۵/۴۶) آمده و ابن عبدالبر در التمهید (۱۸/۱۴۹) از سفیان ثوری روایت کرده است.

[۶]– امام احمد در مسند (۵/۴۲۸) و بیهقی در شعب الایمان (۵/۳۳۳) و بغوی در شرح السنه  (۱۴/۳۲۳-۳۲۴) از طریق عمرو بن أبی عمر از عاصم بن عمر بن قتاده از محمود بن لبید روایت کرده است. و عاصم در مسند ذکر نشده است. و اسناد بیهقی و بغوی حسن است. منذری در الترغیب (۱/۶۹) می‌گوید: اسناد آن جید است. و طبرانی در المعجم الکبیر ش (۴۳۰۱) روایت کرده و آن را جزء مسند رافع بن خدیج ذکر کرده است. و در اسناد آن اسماعیل بن أبی اویس وجود دارد که ضعیف است و در قرار دادن حدیث اشتباه ‌کرده است و آن را جزو مسند رافع قرار داده است. و برای حدیث لبید لفظ دیگری در آخر(باب ما جاء فی الریاء) آمده است.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …