از جمله خصوصیتهای الوهیت، کمال مطلق از همه وجوه است، خداوندی که به هیچ وجهی نقص و کمبودی ندارد و این ایجاب مینماید تا همهی عبادتها فقط و تنها برای او انجام شوند و تعظیم، بزرگداشت، هراس، دعا، امید، انابت، توکل، توبه، کمک خواستن و نهایت محبت با نهایت کرنش، همهی اینها عقلاً و شرعاً و براساس فطرت باید فقط و تنها برای خدا انجام شوند و براساس عقل، فطرت و شریعت انجام شدن اینها برای غیر از خدا ممتنع است و نباید انجام داد، پس هرکسی چیزی از این امور را برای غیر از خدا انجام دهد به راستی که او آن غیر را به خداوندی تشبیه کرده که شبیه و همانند و همتایی ندارد و این زشتترین تشبیه و باطلترین آن است، پس به خاطر این چیزها و دیگر امور خداوند خبر داده است که او شرک را نمیآمرزد با آن که برای رحمت را بر خودش واجب کرده است. این بود معنای سخن ابن قیم[۱].
آیه ردّی است بر خوارج که مسلمان را به خاطر ارتکاب گناه کافر میشمارند و ردّی است بر معتزله که میگویند مرتکبین گناه کبیره حتماً وارد دوزخ میشوند و از آن بیرون نمیآیند و معتزله معتقد به منزلهی بین المنزلتین هستند.
چون خداوند آمرزش گناهان پایینتر از شرک را وابسته به مشیئت و خواست خود قرار داده و جایز نیست گفته شود منظور از این کسی است که توبه کرده است، چون کسی که توبه نماید خواه گناه او شرک باشد یا غیر از آن بخشیده میشود، چنان که خداوند متعال در آیهای دیگر میفرماید:
.﴿۞قُلۡ یَٰعِبَادِیَ ٱلَّذِینَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَهِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِیعًاۚ﴾ [الزمر: ۵۳]. «بگو: ای بندگان من که با زیادهروی در گناهان به خویشتن ستم کردهاید! از رحمت الله ناامید نباشید. بیگمان الله، همهی گناهان را میآمرزد».
شیخالاسلام میگوید: در این آیه خداوند به طور کلی و مطلق میفرماید چون منظور از آن توبه کننده است ولی در آن جا به صورت خاص گفته است چون منظور کسی است که توبه نکرده است[۲].
و ابراهیم ÷ گفت:
﴿وَٱجۡنُبۡنِی وَبَنِیَّ أَن نَّعۡبُدَ ٱلۡأَصۡنَامَ٣۵﴾ [إبراهیم: ۳۵]. «و من و فرزندانم را از پرستش بتها دور بدار». صنم یعنی تندیس انسان و سنگ یا چوبی که به صورت انسان تراشیده شده است[۳]. و وثن آن چیزی است که به صورتی غیر از صورت انسان تراشیده شده است. [طبری آن را از مجاهد نقل میکند].
و قول راجح این است که صنم یعنی بتی که به هر صورت و شکلی ساخته شده باشد اما وثن برخلاف آن است مثل سنگ و بنا، گرچه وثن بر صنم اطلاق میشود[۴]. و دیگران نیز این معنی را ذکر کردهاند. و از بعضی سلف آنچه دلالت بر این دارد روایت شده است.
و گفتهاش: ﴿وَٱجۡنُبۡنِی﴾ یعنی من و فرزندانم را از پرستش بتها دور بدار.
گفتهاند: منظورِ ابراهیم، پسران و دختران (از صُلب) او بودهاند و دختران را نام نبرده چون به تبعیت در پسران قرار میگیرند؛ خداوند دعای ابراهیم را پذیرفت و پسران او را پیامبر نمود و آنها را از عبادت بتها دور کرد، ابراهیم ÷ دعا کرد چون بسیاری از مردم گرفتار فتنهی بت پرستی شده بودند چنان که گفت:
﴿رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضۡلَلۡنَ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِۖ﴾ [إبراهیم: ۳۶]. «ای پروردگارم! بتها سبب گمراهی بسیاری از مردم شدهاند». از این رو ابراهیم از این ترسید و از خداوند خواست تا او و فرزندانش را از عبادت بتها مصون بدارد.
پس وقتی ابراهیم از خدا میخواهد که او را از بت پرستی دور کند و فرزندانش را از بت پرستی دور بدارد، در مورد دیگران چه فکر میکنی؟
چنان که ابراهیم تیمی گفت: «و بعد از ابراهیم چه کسی از بلاء سالم خواهد ماند؟!» [روایت ابن جریر و ابن أبی حاتم][۵]
این مسئله این گونه ایجاب مینماید تا قلب زنده از شرک بترسد نه آن طور که جاهلان میگویند شرک در این امّت واقع نخواهد شد، بنابراین جاهلان از خطر شرک خود را ایمن دانستند از این رو گرفتار آن شدهاند و این دلیل مناسبت آیه با عنوان باب است.
و گفتهاش: (و در حدیث آمده است: «آنچه بیش از همه چیز از آن برایتان هراس دارم شرک اصغر است». آنگاه از ایشان در مورد آن پرسیدند؟ فرمود: ریا.»[۶]
مؤلف این حدیث را مختصر آورده و مأخذ آن را ذکر نکرده است اما امام احمد، طبرانی، ابن ابی الدنیا و بیهقی در «الزهد» آن را روایت کرده است و این عبارت امام احمد است که میگوید یونس از لیث از یزید یعنی ابن الهاد از عمرو از محمود بن لبید از پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم روایت میکند که فرمود: «آنچه بیش از همه چیز از آن برایتان میترسم شرک اصغر است». گفتند: شرک اصغر چیست ای رسول خدا؟ فرمود: «ریا. خداوند روز قیامت وقتی پاداش اعمال مردم را میدهد میگوید: بروید نزد کسانی که برای ریا و نشان دادن به آنها عمل میکردید و بنگرید آیا نزد آنها پاداشی مییابید؟».
منذری میگوید: محمود بن لبید پیامبر صلی الله علیه و سلم را دیده است و تا جایی که من میدانم این که او از پیامبر حدیث شنیده صحیح نیست. و ابن أبی حاتم میگوید بخاری گفته است: صحبت و همراهی او با پیامبر صلی الله علیه و سلم ثابت است. میگوید: و پدرم گفت: صحبت و همراهی او ثابت نیست و ابن عبدالبر و حافظ[۷] این را ترجیح دادهاند که صحبت و همراهی او ثابت است و حافظ میگوید: بیشتر روایتهای لبید از صحابه است و این روایت را طبرانی با سند جید از محمود بن لبید از رافع ابن خدیج روایت کرده است[۸].
گفتهاند حدیث محمود بدون ذکر رافع درست است.
محمود در سال ۹۶ و یا ۹۷ در نود و نه سالگی درگذشت[۹].
گفتهاش: (آنچه بیش از همه بر شما میترسم شرک اصغر است) این نشانهی مهربانی پیامبر صلی الله علیه و سلم نسبت به امّتش میباشد که ازآنچه برای آنها بیم دارد برحذر میدارد؛ زیرا هیچ خیر و خوبی نیست مگر آن که پیامبر صلی الله علیه و سلم امت را به آن راهنمایی کرده و به آن فرمان داده است. و هیچ شرّ و بدی نیست مگر آن که آنها را از آن با خبر نموده و از آن برحذر داشته است، چنان که در حدیث صحیح از ایشان صلی الله علیه و سلم ثابت است که فرمود: «هیچ پیامبری نبوده مگر آن که بر او واجب بوده است که امت خویش را به بهترین چیزی که برای آنها میداند راهنمایی کند و آنها را از آنچه برایشان شر میداند نهی کند[۱۰]».
از آن جمله میتوان به محبت ریاست و داشتن جایگاه که دلهای مردم به آن خوی گرفته اشاره کرد – مگر کسانی که خداوند آنها را از این امر سالم نگاه داشته است – این چیزی است که بیش از هر چیزی برای صالحان از آن باید ترسید، چون انگیزهی قوی برای این امر وجود دارد و معصوم و مصون کسی است که خداوند او را حفاظت نماید، بر خلاف انگیزه برای ارتکاب شرک اکبر، چون شرک اکبر اصلاً در دلهای مؤمنانِ کامل وجود ندارد، بنابراین انداخته شدن در آتش برای آنها از پذیرفتن کفر آسانتر است. و یا اینکه انگیزه آن وجود دارد اما ضعیف است؛ این در حالت عافیت است اما در حالت سختی و بلا ﴿یُثَبِّتُ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِٱلۡقَوۡلِ ٱلثَّابِتِ فِی ٱلۡحَیَوٰهِ ٱلدُّنۡیَا وَفِی ٱلۡأٓخِرَهِۖ وَیُضِلُّ ٱللَّهُ ٱلظَّٰلِمِینَۚ وَیَفۡعَلُ ٱللَّهُ مَا یَشَآءُ٢٧﴾ [إبراهیم: ۲۷]. «الله، مومنان را در زندگی دنیا و آخرت با سخن استوار، ثابت و پایدار میگرداند و الله ستمکاران را گمراه میکند و هر چه بخواهد، انجام میدهد».
بنابراین پیامبر صلی الله علیه و سلم برای اصحابش از ریا بیشتر میترسید چون انگیزهی آن قوی و زیاد است اما شرک اکبر چنان که گذشت انگیزهی آن کمتر است با این وجود پیامبر صلی الله علیه و سلم خبر داده که برخی از امت او به پرستش بتّها روی خواهند آورد، پس این دلالت مینماید که انسان باید از شرک اکبر بترسد وقتی ترس و هراس شرک اصغر برای صحابهی نیکوکار با وجود با وجود ایمان کاملشان وجود داشته است، پس باید انسان از شرک اکبر بترسد چون ایمان و شناخت او به خداوند ناقص است، مؤلف به همین خاطر این موضوع را در اینجا ذکر کرده است با اینکه عنوان باب هر دو نوع شرک را شامل میشود.
مؤلف میگوید: «در این حدیث بیان شده که ریاکاری شرک اصغر است و خطرناکترین چیزی است که بیم آن میرود صالحان گرفتار آن شوند و در حدیث به نزدیک بودن بهشت و دوزخ اشاره شده و هر دو در یک حدیث ذکر شدهاند به خاطر انجام یک کار که ظاهرشان شبیه به هم است.
وگفت: (و از ابن مسعود روایت است که پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم فرمود: «هرکسی در حالی بمیرد که برای خدا همتایی را به فریاد میخواند به دوزخ میرود». [روایت بخاری] [۱۱]
ابن قیم میگوید: ندّ یعنی همتا و شبیه مثل اینکه گفته میشود «فلانٌ ندّ فلانٍ ونَدیدُهُ» یعنی فلانی شبیه و مثل فلانی است[۱۲].
چنان که خداوند متعال میفرماید:
﴿فَلَا تَجۡعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادٗا وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ٢٢﴾ [البقره: ۲۲]. «پس دانسته و در حالی که میدانید، برای الله شریکانی قرار ندهید». و میفرماید:
﴿وَجَعَلَ لِلَّهِ أَندَادٗا لِّیُضِلَّ عَن سَبِیلِهِۦۚ قُلۡ تَمَتَّعۡ بِکُفۡرِکَ قَلِیلًا إِنَّکَ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلنَّارِ٨﴾ [الزمر: ۸]. «و همتایانی برای الله قرار میدهد تا (با گمراهی خود، مردم را) از راهش گمراه نماید. بگو: در کفر خویش اندکی(از زندگی دنیا) بهره ببر؛ ولی بیشک تو از دوزخیانی».
یعنی هرکس در حالی بمیرد که در آنچه مختص خداوند است و در ربوبیت و الوهیتی که خاص خداوند است برای خداوند همتا و همانندی قایل شود و به فریاد خواند، به دوزخ میرود؛ زیرا چنین فردی مشرک است چون ذات خداوند فقط مستحق و شایستهی عبادت است؛ چون خداوند معبودی است که دلها او را معبود خود قرار میدهند و به او مشتاقاند و به هنگام سختیها به او پناه میبرند اما غیر از خدا همه به خداوند نیازمندند و بندهی او میباشند و تقدیر و احکام الهی بخواهند یا نخواهند بر آنان اجرا میشود، پس اینها چطور میتوانند همتای خدا قرار بگیرند؟ خداوند متعال میفرماید: ﴿وَجَعَلُواْ لَهُۥ مِنۡ عِبَادِهِۦ جُزۡءًاۚ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَکَفُورٞ مُّبِینٌ١۵﴾ [الزخرف: ۱۵]. «و برای الله برخی از بندگانش را فرزندش پنداشتند. بیگمان انسان، ناسپاسِ آشکاری است». و میفرماید: ﴿إِن کُلُّ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ إِلَّآ ءَاتِی ٱلرَّحۡمَٰنِ عَبۡدٗا٩٣﴾ [مریم: ۹۳]. «همهی موجودات آسمانها و زمین بندهوار نزد پروردگار رحمان میآیند». ﴿۞یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ أَنتُمُ ٱلۡفُقَرَآءُ إِلَى ٱللَّهِۖ وَٱللَّهُ هُوَ ٱلۡغَنِیُّ ٱلۡحَمِیدُ١۵﴾ [فاطر: ۱۵]. «ای مردم! شما به الله نیازمندید؛ و الله، بینیاز ستوده است».
پس اینکه خداوند همتا و همانندی از خلق خود داشته باشد باطل است و خداوند پاک و منزه از این چیزهاست:
﴿مَا ٱتَّخَذَ ٱللَّهُ مِن وَلَدٖ وَمَا کَانَ مَعَهُۥ مِنۡ إِلَٰهٍۚ إِذٗا لَّذَهَبَ کُلُّ إِلَٰهِۢ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ٩١ عَٰلِمِ ٱلۡغَیۡبِ وَٱلشَّهَٰدَهِ فَتَعَٰلَىٰ عَمَّا یُشۡرِکُونَ٩٢﴾ [المؤمنون: ۹۱-۹۲]. «الله، هیچ فرزندی برنگرفته است و هیچ معبودی با او نیست.(اگر جز این بود) هر معبودی آفریدههایش را(بهسوی خود) میبرد و بر یکدیگر برتری میجستند. الله از توصیفی که بیان میکنند، پاک و منزه است. دانای نهان و آشکار است و برتر و والاتر از آنچه شرک میورزند».
بدان که به فریاد خواندن همتا و همانند به دو نوع است:
اکبر و اصغر، به فریاد خواندن غیر از خدا به صورت شرک اکبر را خداوند نمیآمرزد مگر این که فرد از آن توبه نماید. شرک اصغر مثل ریای اندک و مثل اینکه کسی بگوید آنچه خدا و شما بخواهی و امثال این.
در حدیث ثابت است که وقتی مردی به پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: آنچه خدا بخواهد و شما بخواهی. پیامبر فرمود: «آیا مرا همتای خدا قرار دادهای، بلکه آنچه فقط خدا بخواهد». امام احمد، ابن أبی شیبه، امام بخاری در «الأدب المفرد»، نسائی و ابن ماجه روایت کردهاند[۱۳] و حکم آن در باب فضل توحید گذشت.
[۱]-نگا: الصواعق المرسله (۲/۴۶۰ و بعد از آن).
[۲]-مجموع الفتاوی (۴/۴۷۵).
[۳]-تفسیر ابن جریر (۱۳/۲۲۸) و سندش صحیح است.
[۴]– نگا: فتح الباری (۴/۴۲۴) و عمده القاری از العینی ش(۱۲/۵۴) والنهایه فی غریب الحدیث و الأثر (۵/۱۵۰) و لسان العرب (۱۳/۴۴۲).
[۵]-تفسیر ابن جریر (۱۳/۲۲۸) و تفسیر ابن ابیحاتم چنان که در الدرالمنثور (۵/۴۶) آمده و ابن عبدالبر در التمهید (۱۸/۱۴۹) از سفیان ثوری روایت کرده است.
[۶]– امام احمد در مسند (۵/۴۲۸) و بیهقی در شعب الایمان (۵/۳۳۳) و بغوی در شرح السنه (۱۴/۳۲۳-۳۲۴) از طریق عمرو بن أبی عمر از عاصم بن عمر بن قتاده از محمود بن لبید روایت کرده است. و عاصم در مسند ذکر نشده است. و اسناد بیهقی و بغوی حسن است. منذری در الترغیب (۱/۶۹) میگوید: اسناد آن جید است. و طبرانی در المعجم الکبیر ش (۴۳۰۱) روایت کرده و آن را جزء مسند رافع بن خدیج ذکر کرده است. و در اسناد آن اسماعیل بن أبی اویس وجود دارد که ضعیف است و در قرار دادن حدیث اشتباه کرده است و آن را جزو مسند رافع قرار داده است. و برای حدیث لبید لفظ دیگری در آخر(باب ما جاء فی الریاء) آمده است.
[۷]– این توضیح شیخ سلیمان بر کلام منذری و کلام حافظ در الإصابه فی تمییز أسماء الصحابه (۶/۴۲) است.
[۸]– الترغیب و الترهیب (۱/۳۴).
[۹]– الإصابه فی تمییز أسماء الصحابه (۶/۴۲).
[۱۰]-صحیح مسلم ش(۱۸۴۴) از روایت عبدالله بن عمرو ب.
[۱۱]-صحیح بخاری (۴۴۹۷) روایت ابن مسعود.
[۱۲]-إغاثه اللهفان (۲/۲۲۹).
[۱۳]– ابن مبارک در مسند خود ش(۱۸۱) و امام احمد در مسند (۱/ ۲۱۴- ۲۸۳- ۳۴۷) و ابن أبی شیبه در المصنف (۵/۳۴۰) و امام بخاری در الأدب المفرد (۷۸۳) و نسائی در السنن الکبری_ عمل الیوم و اللیله (۶/۲۴۵) و ابن أبیالدنیا در کتاب الصَّمت (۳۴۲) و طبرانی (۱۳۰۰۵- ۱۳۰۰۶) المعجم الکبیر و بیهقی در السنن الکبری (۳/۲۱۷) و دیگران و مثل آن ابن ماجه ش (۲۱۱۷) و غیره… از عبدالله بن عباس روایت کردهاند و اسناد آن حسن است که با شواهد صحیح است. نگا:سلسله الأحادیث الصحیحه (۱۳۶-۱۳۹- ۱۰۹۳).