با استقراء و تتبع احکام مختلف در شریعت اسلامی هم ثابت شده که هدف اصلی از تشریع احکام محققساختنِ مصالح بندگان و حفظ این مصالح و دفع ضرر از آنان است؛ لکن البته این مصلحتها آن چیزی نیست که انسان خود و برحسب تمایل و آرزوی خویش آن را مصلحت و نفع خود میبیند، بلکه مصلحت فقط آن چیزی است که در معیار شرعی مصلحت باشد، نه آنچه که در معیار تمایلات و هوا و هوسها مصلحت به نظر میرسد؛ چون که انسان، گاهی براساسِ تمایلات نفس خود و تحت تأثیر گرایشها و امیال نفسانی خویش و در طلب و جستجوی نفع اندکِ زودگذر و بدون توجّه به ضررِ اخرویِ بزرگ، نافع را مضِر و مضِر را نافع میبیند؛ به طوری که گاهی چنان گمان میکند که خوردنِ مالِ مردم بدون هیچ عوضی و با روشهای پنهان و پیچیده یا با احتکار ارزاق مردم یا با اخذ ربا برای افزودن بر مال خود با این روش خبیث و حرام و یا با بیروننرفتن برای جهاد برای بهرهبردن از نعمت زندگی، برای وی نفع است و فراموش میکند که این منافع صوری هستند و نه حقیقی، زیرا این منافع، در ذات و جوهر خود، ضرر محض هستند در دنیا و آخرت.
به خاطر همهی این موارد، لازم است که مقاصد عمومی شرع بیان شود تا مکلّف به آنها علم داشته باشد و بداند که به چه عمل کند و چه چیزی را ترک نماید و مصالح و ضررهای خود را با آنها بسنجد.
مقصد شریعت -همان طور که گفتیم- تحققدادن به مصالح بندگان در مرحلهی نخست و سپس نگهداری از آن در وهلهی دوم است و این مصالح -برحسب استقراء- سه نوع هستند: ضروریات، حاجیات و تحسینیات؛ و هریک از این مصالح هم مکملهایی دارد، کما این که این موارد از نظر اهمیت نیز در یک اندازه قرار ندارند.