کسانی که از حبشه بازگشته بودند، مورد اذیت و آزار بیشتر کفار مکه قرار گرفتند؛ به طوری که دوباره مجبور به هجرت شدند، ولی حالا هجرت به آسانی ممکن نبود، کفار شدیداً ایجاد مزاحمت کردند، لکن حدود یکصد نفر از اصحاب به طرق مختلف از مکه خارج شدند و در حبشه اقامت گزیدند. هنگامی که رسول اکرم صلی الله علیه و سلم به مدینه منوره هجرت کردند، بعضی از آنها فوراً باز گشتند و آنهایی که باقی ماندند در سال هفتم هجری، پیامبر اکرم آنان را فرا خواندند([۱]).
ظلم و تجاوز کفار منحصر به مظلومان و بیپناهان نبود، حضرت ابوبکر رضی الله عنه نیز که از خاندان باعظمت و مقتدری بود و حامی و یاوران زیادی داشت، از ظلم و ستم کفار به تنگ آمده بود؛ لذا قصد هجرت به حبشه را کرد، چون به «برک الغماد» که به فاصلۀ پنج روز راه از مکه به سوی یمن است، رسید با «ابن الدغنه» که رئیس قبیلۀ «قاره» بود، ملاقت کرد. او پرسید: کجا میروی؟ حضرت ابوبکر اظهار داشت: «خاندان من مرا در مکه نمیگذارند، قصد دارم تا به گوشهای بروم و مشغول عبادت الله تعالی شوم». «ابن الدغنه» گفت: شخصی مانند شما نباید از مکه اخراج شود من تو را امان میدهم؛ آنگاه حضرت ابوبکر در پناه و حمایت وی به مکه بازگشت. ابن الدغنه به مکه آمد و با تمام سران قریش ملاقات کرد و به آنان گفت: «شما شخصی را از مکه اخراج میکنید که میهماننوازی میکند، یار و یاور بیچارگان است، با خویشاوندان صلهرحمی میکند و در مصایب و مشکلات به داد آدمی میرسد؟» آنها گفتند: به شرطی میتواند در مکه بماند که قرآن را در نمازها با صدای بلند نخواند، زیرا زمانی که قرآن را با آواز بلند میخواند، زنان و فرزندان ما را تحت تأثیر قرار میدهد. حضرت ابوبکر چند روزی به این امر مقیّد بود، ولی سرانجام در کنار خانۀ خود مسجدی ساخت و در آن، با خشوع و خضوع قرآن را با آواز بلند تلاوت میکرد. وی خیلی نرمدل بود، بسیار رقیق القلب و مهربان بود، به طوری که هرگاه قرآن را تلاوت میکرد، بدون اختیار میگریست؛ زنان و کودکان کفار او را در این حال مشاهده کرده تحت تأثیر قرار میگرفتند، قریش نزد «ابن الدغنه» رفته و از ابوبکر شکایت کردند. او به ابوبکر گفت: حالا من از تو نمیتوانم حمایت کنم، حضرت ابوبکر گفت: مرا حفاظت و حمایت خداوند متعال کافی است و از این به بعد نیاز به امان و حمایت تو ندارم([۲]).
[۱]– تمام این تفصیلات در طبقات ابن سعد مذکور است. بعضی از مورخان هجرت دوم را ذکر نکردهاند و بعضی بسیار مختصر ذکر کردهاند.
[۲]– تمام این مطالب در صحیح بخاری باب هجرت به سوی مدینه مذکور اند.