حضرت ابوبکر پس از خلافت در مسجد به منبر رفت و گفت: ای مردم خلافت من بر شما دلیل فضیلت من بر شما نیست بلکه من مهمتر شما هستم نه بهتر شما. در هر کاری از شما مشورت و کمک میخواهم. و طبق سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم رفتار میکنم.اگر ملاحظه کردید که من از طریق انصاف منحرف گشتم شما میتوانید از من کناره گرفته و با دیگری بیعت کنید و اگر هم بعدالت و انصاف رفتار کردم پشتیبان من باشید[۱].
نیت ابوبکر و حضرت عمر از قبول اسلام و پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه وسلم و پذیرفتن خلافت چه بوده است؟ پیبردن به نیات واقعی انسانها بسیار دشوار است[۲] ولی از روی عملکردها و روابط بین افراد و سخنانی که میگویند تا حدودی میتوان به نیات واقعی آنها پی برد. ما در قسمت علی بهترین میزان، از روابط بین آن حضرت با خلفاء سخن گفتیم و در اینجا عملکرد این دو نفر قبل و پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه وسلم را بررسی میکنیم تا ببینیم آیا تفاوتی در نوع سخنان و اندیشهها و رفتار آنها قبل و بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه وسلم به چشم میخورد و یا آنچنان هدفی داشتهاند که به خاطر آن ۲۳ سال سختی و فداکاری مالی و جانی در کنار پیامبر صلی الله علیه وسلم، رسیدن به سعادت و بهشت ابدی را به خاطر آن از دست داده باشند؟ و تمام سوابق خود را با سوء نیتی پایمال کرده باشند که هیچ فایده مادی برای آنها نداشته است؟!!! برخی از شیعیان، بنا به دلایلی بسیار واهی و پوچ، خلفاء را لعن و نفرین میکنند ولی مگر خداوند در قرآن به موسی نمیگوید با فرعون به نرمی سخن بگو… با اینکه میدانسته او هدایت نخواهد شد. پس چرا ما با اینگونه رفتارها برادران سنی را از خود میرنجانیم من به طور قاطع به این نتیجه رسیدهام که حداقل لعنی که در زیارت عاشورا آمده جعلی است[۳] و یا منظور، عمر و ابوبکر نیستند زیرا به طور کامل با روح اسلام و آیات قرآن و دستورات دین و روش و سیره تمام امامان ما منافات دارد. اگر علماء از بیان حقایق میترسند مرا از گفتن آن باکی نیست.
خوب، با این توصیفات آیا ابوبکر پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه وسلم با نیت سوء مرتکب برخی رفتارها شد؟ یا اینکه نیت او خوب بوده ولی در برخی موارد اشتباه کرده است؟ یا اینکه حتی اشتباه هم نکرده و این ما هستیم که طبق فرهنگ و رسوم زمانه خودمان وقایع ۱۴۰۰ سال پیش را تجزیه و تحلیل میکنیم و مرتکب اشتباه میشویم. خدا داناتر است. ولی به احتمال فراوان از آنجا که او معصوم نبوده در برخی موارد بدون هیچ قصد سوئی مرتکب خطاهایی شده است[۴]. ولی آیا این خطاها میتواند روی تمام سوابق او را بپوشاند؟ باز هم تعیین آن با میزان عدالت خداوند در روز قیامت است. و آیا بهتر نیست ما در اموری که در آن شک و شبهه داریم سکوت کنیم و به قول عطار: نامه اعمال خود را سیاهتر از این نکنیم.[۵] البته برای هموطنان عزیز من که از کودکی با بغض و کینه نسبت به حضرت عمر و ابوبکر بزرگ میشوند و ورد زبان آنها لعنت است درک حقیقت بسیار دشوار است و شاید یکی از دلایل آن این است که ترور شخصیت (بر خلاف ترور واقعی که یک لحظه است و همه مردم را طرفدار شخص ترور شده میکند) به مرور و ذره ذره صورت گرفته و با تخریب وجهه یک نفر او را خرد میکنند به نحوی که باور چیزی خلاف آن به هیچ وجه برای دیگران، ممکن نشود. این کار در طول تاریخ توسط مورخین مغرض و به خصوص پس از دوران صفویه به نحو گستردهای در سطح جامعه ایران شکل گرفته و اکنون به این مرحله رسیده است که میبینیم[۶].
[۱]– علی کیست. ص ۷۸ فضل الله کمپانی.
[۲]– البته برای افراد خنگی مانند من مشکل است وگرنه محققین غیب بین و دانای شیعه از تمامی اندیشههای پیدا و پنهان افراد ۱۴۰۰ سال پیش، مطلعند.
[۳]– چرا نباید اولین ظلمی «اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد» که به محمد و خانوادهاش شده را توسط ابوجهل و ابولهب ندانیم؟ با وجود آنهمه روایات و آیات قطعی معتبر که وجود آزار و اذیت انها نسبت به پیامبر و خانوادهاش را تایید میکند. (مانند مرگ حضرت خدیجه در شعب ابیطالب و…).
[۴]– اظهار پشیمانی او در انتهای عمر از قبول خلافت و حمله به سوی خانه حضرت فاطمه دلیلی بر عدم سوء نیت اوست.
[۵]– و اگر هم عطار سنی است به قول خداوند: ﴿وَلَا تَقۡفُ مَا لَیۡسَ لَکَ بِهِۦ عِلۡمٌۚ إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ کُلُّ أُوْلَٰٓئِکَ کَانَ عَنۡهُ مَسُۡٔولٗا ٣۶﴾ [الاسراء: ۳۶]. یا نکند میگویید نعوذ بالله خداوند هم سنی است یا تقیه کرده!!!.
[۶]– البته من فکر میکنم به جز شمشیر امام زمان (عج) هیچ چیزی نتواند حقیقت را در کلههای ابوجهلهای زمانه فرو کند.