تاریخ اسلام پر از حادثه های تلخ و شیرین است، پر از روزهایی است که عطف تاریخ و سرشار احساس و غلیان عاطفه ست.
اسلام با روزهای سرد و گرمش، با خون دل خوردن های پیامبر و صحابه به دست ما رسید.
از روزهای حصر و هجرت، تا داغ فراق عزیزان و شعب، از غربت در حبشه تا فتح مکه که این آخرین، خوشایندترین حادثه بود.
ولی این روزها و حلول ماه محرم، آن چه بیش از هر اتفاقی در تاریخ اسلام جلوه می کند، شهادت حضرت حسین(ع) و روزهای تاسوعا و عاشوراست.
در فضیلت روزهای یاد شده، آن چه نزد اهل سنت است به قبل از حادثه ی کربلا برمی گردد، ولی درباره ی شهادت حضرت حسین، اهل سنت واقع نگراست و از بعد احساسی آن را واکاوی نمی کند، قصدم تحلیل واقعه نیست، قلم های قهاری آن را تحلیل کرده اند ولی آن چه بعنوان یک فعال رسانه ای و اجتماعی برایم قابل هضم نیست، بزرگنمایی بعد عاطفی قضیه است که هرگز نتوانسته ذهن را به یک چالش و تحلیل حقیقی وادار کند و بیشتر اشک ها را درآورد، تا وادار کردن ذهن به مرور حادثه …
راستی چرا این واقعه ی مهم در هیاهو و غلیان احساس و اشک و اندوه گم می شود و مداحان نام شهدای کربلا را به مستعمان نمی گویند؟
اصلاً چرا واقعه تاریخی را طی مدت مدیدی که عزا داری می کنند بدرستی بازگو نمی کنند و این واقعه ی مهم را مبهم، نسل به نسل به همدیگر می سپارند؟
چرا جز چند شخصیت معروف از دیگران نامی نیست؟
اصلاً آن مداح بیسواد نام هفتاد و دو تن را می داند؟
می داند که حضرت حسین چرا ترجیح داد خود و خانواده اش را قربانی مسیری کند که مدتها مردمش به گمراهی رفته بودند؟
پس چرا فقط توجه به بُعد احساسی قضیه هست؟
چرا مردم را آگاه نمی کنند که چگونه این حادثه به وقوع پیوست؟
و چرا اجازه نمی دهند که دیدگاه های اهل سنت به عزاداری و این شکل ماتم، در تریبون های رسمی به گوش دیگران برسد؟
اهل سنت را گاه دشمن و همدست قاتلان امام حسین معرفی می کنند و این مورد چند وقتی است که شدت گرفته و عقیده ی اهل سنت با برچسب افراط و وهابیگری نام گرفته تا کم کم این عزم و راسخ بودن در عقیده به اهمال و سستی روی بنهد ولی آن چه مسلم است عقیده ی راستینی است که اهل سنت به شخص امام حسین بعنوان عزیز پیامبر و خلیفه ی او می داند و آن، اینست که ما، ایشان را دوست داریم و هرگز دوستی اهل بیت پیامبر را با هیچ چیز معاوضه نمی کنیم و روایت واقعه را به منصفانی سپرده ایم که از آن درس ها استخراج کنند و نه تهییج احساسات!
اهل سنت خوب می داند که دشمنی کفار با اسلام، گرچه با شمشیر نیست که با موشک و کروز هست و عداوت بزرگتر با عقیده و فکر اوست نه با عزاداری …
خطر تحریف اسلام با زنده نگاه داشتن عقاید خرافی که هیج مدرک و حدیث موثقی ندارد و مقبول نیست با حربه ی ضدیت معرفی شده تا میان فرقه های مسلمانان بر سر این موضوعات همچنان عداوت باشد تا از میان جنگ های فرقه ای، اسرائیل را از خطر محفوظ کنند.
همین چند وقت پیش یکی از مسؤلان اسرائیل صریح اعلام کرد که جنگ های فرقه ای به نفع ماهیت اسرائیل است.!!!!
بهر حال آن چه تصویر اهل سنت از واقعه ی عاشوراست؛ انصاف و واقع بینی است که با خرافه و بدعت در تضاد است.
اهل سنت، اهل تحریف نیست و حوادث و وقایع را چنانی که هست ، تحلیل می کند و برای حفظ خود به دستاویزهای جعلی و تحریک احساسات ، متوسل نمی شود.
کتایون محمودی: روزنامه نگار