سپس سبب تسمیهی مسائل آن به علم کلام را بیان کرده و میگوید: «مجموع این مسائل را علم کلام مینامند یا بدین سبب علم کلام مینامند که در برابر بدعتها مناظره میکنند که این مناظره تنها از حیث گفتاری است و به عمل باز نمیگردد و یا به این سبب است که سبب وضع و بررسی آن، تنازع در باب کلام نفسی است.[۱] و با فقه متفاوت است زیرا فقه، عمل است. فقه مجموعهای از عبادات است که از طهارت شروع شده و انتها و پایان آن مرگ است و اقتضای ایمان عمل است.»[۲]
از زیباترین سخنان ابن خلدون در ناتوانی عقل از احاطهی به مخلوقات این است که میگوید: ادراکات ما مخلوق و حادث است و خلق الله متعال بزرگتر از خلق مردم است و حصر مجهول و وجود، وسیعتر از آن است و الله متعال از ورای همهی آنها احاطه دارد. و این توجیه خواننده را به منهج و روش سالم و سودمند سوق میدهد که برای فرد مفید است و منهج و روش بیمار و غیر مفید را باطل میکند، میگوید: «ادرکات و مدرکات خود را متهم به حصر و کمبود کن و در عمل و اعتقاد، از دستورات شارع پیروی کن، زیرا او بر سعادت تو از همه حریصتر است و به منفعت تو از همه عالمتر و آگاهتر است زیرا او بالاتر و برتر از عقل تو و وسیعتر از عقل تو میباشد.»[۳]
[۱] – مقدمه ص ۴۶۵ ط التجاریه.
[۲] – المقدمه ص ۴۶۱٫
[۳] – المقدمه ص ۴۶۰٫