ابن تیمیه میگوید: «از اینرو سلف صالح و امامان، اهل کلام را به سبب مخالفت با قرآن و سنت نکوهش کردهاند چراکه در ادله و احکامی که مطرح میکنند باطلی راه یافته است که موجب تکذیب برخی سخنان رسول خدا و مسلط نمودن دشمن بر اهل اسلام میشود.»[۱] دیدگاه مقایسهای به ما تصویری دقیق از تغییر حوادث پس از عصر صحابه و تابعین میدهد، تغییر از حیث منهج و از حیث قضایا و مواردی که صحابه و تابعین در مقایسه با قرون بعدی، به آنها توجه داشتند. ابن قتیبه میگوید: «در گذشته مناظره کنندگان در مورد مقایسه صبر با شکر و برتری یکی بر دیگری و همچنین در باب وسواس و خطرهای آن و جهاد با نفس و سرکوب هوای نفس با هم مناظره میکردند اما حال در باب توانایی و تولد و طفره و جزء و عرض و جوهر مناظره میکنند.»[۲] مقصود این است که معتزله این اصطلاحات را از فلسفهی یونان گرفته و در کلام خود به کار بردند.
ابن خلدون تاریخ آنرا به صورت خلاصه آورده و عقایدی را که دین بیان داشته، آورده است. زمانیکه از رسول الله در مورد ایمان سوال شد، فرمود: «أَنْ تُؤْمِنَ بِاللهِ، وَمَلَائِکَتِهِ، وَکُتُبِهِ، وَرُسُلِهِ، وَالْیَوْمِ الْآخِرِ، وَتُؤْمِنَ بِالْقَدَرِ خَیْرِهِ وَشَرِّهِ»: «اینکه به الله، فرشتگان، کتابها، پیامبران، روز آخرت و به خیر و شر قدر ایمان بیاوری.» این همان عقیدهی ثابت در علم کلام است. و بعد از شرح و تحلیل اصل و ریشههای عقاید ایمانی، توضیح داده که این عقاید با دلیل عقلی و نقلی از کتاب و سنت ثابت میباشند.
و با این توضیح آشکار شد که دلایل کتاب و سنت، مستند به دلایل عقلی است و همین دلایل را سلف صالح اتخاذ کرده و علما و امامان دین به آن راهنمایی کردهاند.
و این عبارت اشاره دارد که صحابه بر همین روش بودند تا اینکه در تفصیل و تفسیر این عقاید اختلاف به وجود آمد (بیشترین انگیزه و محرک این اختلافات، آیات متشابهات بود و این مردم را به خصومت، مناظره، استدلال با عقل و علاوه بر نقل و نص کشاند.) و نتیجهی این مباحث، به وجود آمدن علم کلام بود یعنی وجود علم کلام، معلول اختلافات در آیات متشابهات بود. و پس از این، بدعت مجسمه، مشبهه و معتزله را ذکر میکند.
[۱] – همان ص ۶۳٫
[۲] – ابن قتیبه: الاختلاف فی اللفظ والرد علی الجهمیه والمشبهه (کتاب عقائد السلف) تحقیق د. النشار و د. الطالبی ص ۲۲۴- منشاه المعارف بالاسکندریه سال ۱۹۷۱م.