نکته های علمی در باب فراست

در میان انسانها همیشه این بحث وجود دارد که؛ چگونه یک انسان میتواند چیزها و ‏اموری را که در دسترس حواس نیست بداند؟ کسانی هستند که از خبرهای مناطق دور ‏بدون وسیله آگاه میشوند. کسانی هم اند که پیام خدا را به بشر می رسانند. کسانی ‏هستند که از آینده سخن میگویند. اشخاصی هم وجود دارند که میتوانند از قیافه و ‏عوارض جسمی به خصوصیات انسانها پی ببرند، سن و سال آنها را بدون آگاهی ‏قبلی تشخیص دهند… و از این قبیل امور. ما میخواهیم با بیان این بحث کوتاه با ‏استمداد از محضر مولانا عبدالشکور وردکی، یکتن از علمای نامدار افغانستان به ‏خوانندگان خود عامیانه توضیح بدهیم که چگونه چنین اموری ممکن است:‏
‏ ۱ـ درک عمیق انسان و یا توانایی و کشف یک انسان را در امری فراست میگویند.‏
‏۲ـ فراست بر سه قسم است:‏
اول: فراست دینی یا الهی:‏
فراست دینی بر دو قسم است:‏
الف: نبوت، رسالت و یا وحی الهی: این همان فراستی است که؛ خداوند(جل جلاله) یکی از ‏بندگان خود را برای پیغامبری بر میگزیند، تا برای اصلاح انسانها هدایات خود را ‏بواسطهء یکتن از خود ایشان بفرستد. این نوع فراست را؛ وحی، نبوت و رسالت ‏میگویند. پیامبر میتواند از خود معجزاتی داشته باشد و برای اقناع قوم خود کار های ‏خارق العاده انجام دهد. هر پیامبر مطابق زمان خود کار های خارق العاده انجام ‏میدهد که دیگران از انجام آن عاجز اند.‏
مثل حضرت عیسی(علیه السلام) که مرده را زنده میساخت، از گل پروانه میساخت و زنده ‏گردیده پرواز میکرد، یا اینکه امراض لا علاج را شفا میداد و از آنچه در خانه ها ‏میخوردند و ذخیره می کرند خبر میداد.‏
حضرت موسی(علیه السلام) که؛ عصایش به اژدها تبدیل میشد. رود نیل برای عبور او و قومش ‏دو شق شد.‏
حضرت محمد(صلى الله علیه وسلم) که قرآن را آورد و هیچکس نتوانست و نمیتواند چنین یک متن ‏ادبی را بنویسد. ‏
از مغلوب شدن دوباره روم در فلسطین در آینده خبر داد.‏
از سقوط امپراطوری فارس پیشگویی کرد. ‏
وقتی شیر در جنگل نامه اش را در دست یمامه دید از تعرض به او منصرف شد. ‏درخت به زبان آمد و به رسالتش شهادت داد. ‏
پیاله ای شیر را به جمع یاران خوراند، همه سیر شدند ولی پیاله هنوز کم نشد. ‏
خبر داد که بزرگترین علماء در اسلام از اهل فارس خواهند بود. ‏
از جنگهای جمل و صفین در میان یاران خود در زندگی خود اشاراتی کرد. ‏
از سقوط خلافت سی سال بعد از رحلت خود خبر داد. صدها مثال دیگر…‏
خصوصیت اول این فراست: این نوع فراست تنها به خواست خدا است و کسی ‏نمیتواند به تلاش و خواست خود آنرا بدست بیاورد. انبیای الهی اکثراً انسانهای ‏میباشند که به علوم عصر و زمان خود دسترسی نمیداشته باشندو قبل از نبوت در زمرهء انسانهای عادی می باشند، چون ارادهء خداوند ‏بر همین است که آنها صرف هدایات خداوندی را بزبان مردم برایشان باز گو کنند و ‏نشانه ای باشد بر اینکه این از توانایی شخصی آنها نیست. ‏  خصوصیت دوم این نوع فراست: برای پیامبر واجب و ضروری است که این فراست ‏را اظهار کند و به مردم بگوید که این وحی خداوندی است که برای شما آورده ام. ‏‏(ای پیامبر برسان بر مردم آنچه را که بر تو نازل شده است، اگر چنین نکردی پس رسالت خود را اداء ‏نکرده ای) قرآنکریم. ‏
پس پیامبر مأمور است که رسالت خود را آشکار نماید و مردم را به آن فرا خواند.‏
ب: کرامت یا الهام: این نوع فراست، همان است که یک بندهء بسیار عابد و خاص ‏خداوند در اثر عبادت و پایبندی به اوامر شریعت به مکشوفاتی میرسد که مردم عامه ‏از آن محروم اند.
مثلا وقتی که عمر(رضی الله عنه) در مسجد نبوی خطبه نماز جمعه را ایراد ‏میکرد، ناگهان حالت ارتش مسلمان را در هزار ها فرسنگ دور مشاهده کرد و در میان ‏خطبه برایشان صدا زد که؛ یا ساریه الی الجبل…( ای آنکه به کوه بالا میشوی متوجه ‏باش…!) ‏
یاران پیامبر خدا بعد از برگشت جویا شدند که عمر(رضی الله عنه) در آن روز در کجا بود؟ ‏پاسخ شنیدند که در خطبه جمعه بود. همه شهادت دادند که ما صدای او را در صحن ‏معرکه شنیدیم. اینجا اصحاب در مدینه هم تأیید کردن که عمر(رضی الله عنه) در هنگام خطبه ‏ناگهان چنین صدای را بلند کرد.‏
یا اینکه عمر(رضی الله عنه) به رود نیل نامه نگاشت: همه ساله آب رود نیل کم میشد و مردم ‏در زمان جاهلیت دختری را می آراستند و برای قربانی در آن می انداختند، آب دریا دو باره بالا ‏می آمد. عمر ابن العاص والی مسلمان و فاتح مصر در اولین سال فتح از این عمل ‏ممانعت کرد و گفت این کار خلاف اسلام است. آب رود نیل کم شد… والی وار خطا ‏شد و برای خلیفه حضرت عمر (رضی الله عنه) نامه نگاشت و او را از جریان اگاه نمود. ‏حضرت عمر (رضی الله عنه) نامه ای نگاشت به عنوان رود نیل: ای رود نیل تو اگر در فرمان ‏خداوند هستی و به حکم او جاری باشی بالا بیا و مردم را سیر آب کن. اگر در ارادهء ‏خدا نیستی خشک شو ما بتو ضرورتی نداریم. به والی سفارش کرد که نامه را در ‏محضر مردم در رود نیل باندازد. عمر ابن العاص هم چنین کرد. یکباره رود نیل لبریز ‏شد و تا امروز از آن کم نشده است. این واقعه ای است که تاریخ شاهد آنست و در ‏حضور دهها هزار انسان صورت گرفته است.‏
‏ امثال اینها در تاریخ اسلام زیاد است و این از نظر اسلامی غیر ممکن نیست.‏
شروط یا خصوصیات این نوع فراست:‏
اول: این نوع فراست اختیاری نیست.‏
دوم: این شخص باید در ظاهر و باطن به شریعت پایبند باشد. اگر یک کسی ظاهرش ‏با شریعت اسلامی آراسته نباشد و چنین اعمال خارق العاده از او سر زند، حتما یک ‏کار شیطانی است و نمیتواند ادعای کرامت کند. امام زهری (رح) فرموده است: اگر ‏کسی را دیدید که در آب راه میرود و یا در هوا پرواز میکند، ولی ظاهرش و اعمالش با ‏سنت پیامبر اسلام آراسته نیست، برایش بگویید که برو شیطان هستی!‏
سوم: اخفای این حالت برای شخص واجب است، مگر اینکه مجبور باشد. درست ‏بر عکس نبوت، این شخص نباید به مردم بنمایاند که به کشف های رسیده است.‏
چهارم: این حالت همیشه و در اختیار شخص نیست. یعنی نمیتواند این شخص هر ‏وقتی خواست یک کار خارق العاده انجام دهد. یعنی صوفی های که این ادعا را ‏همیشه دارند و از اختیارات خود بر این کار سخن میگویند، بخصوص اینکه کار ‏هایشان با شریعت مخالف و عمل اسلامی نمیکنند، دروغ میگویند و باطل است.‏
دوم: فراست ریاضی:‏
این همان است که یک انسان در اثر تمرین، تدوام و تدریج به یک کار خارق العاده ‏دست میزند. مثلا شروع میکند که کم نان بخورد و بحدی میرسد که میتواند ماه ها غذا ‏نخورد. یا اینکه سپورت و کاری را بسیار تمرین میکند و در راه آن ریاضت میکشد و ‏میتواند اعمالی را انجام دهد که مردم عادی از انجام آن عاجز اند. مثل اینکه کسی ‏بتواند در دیوار لشم و بدون پایه دهها متر بالا برود. یا موتر سایکل خود را از موانع ‏عجیبی عبور دهد.‏
مثلا همین حالا در امریکا شخصی وجود دارد که میتواند یک متر از سطح زمین بلند ‏در هوا ایستاده شود و کار های فوق العاده انجام دهد. امثال اینها که همیشه در جهان ‏وجود دارند و شمار شان اندک نیست.‏
شروط این نوع فراست:‏
اول: استدراج. یعنی باید این کار به تدریج و تنظیم صورت گیرد و نه یکباره.‏
دوم: کم خوردن. یعنی باید غذای کم و در اوقات کم صرف شود. کسانیکه بسیار ‏غذا بخورند و بدان بسیار علاقه داشته باشند نمیتوانند به چنین فراستی دست یابند.‏
سوم: تعلق کم. روزانه چندین ساعت دور از مردم به تفکر و تعمق بنشیند. یعنی نباید ‏در جامعه همیشه با دیگران مصروف باشد و روز و شب در جمعیت بگذراند، چون در ‏آن صورت نمیتواند به وظایف خود توجه جدی نماید و به فراست ریاضی برسد.‏
چهارم: جمعیت خاطر. یعنی باید انسان از لحاظ فکری خاطر جمع باشد و هر ‏تشویش ذهنی و یا هر تشویش در زندگی مانع از رسیدن به چنین مرحله ای میگردد.‏
پنجم: این فراست در مقدور کافر و مسلمان هست و به ریاضت و عبادت دینی و ‏اسلامی خاص نیست. هندوئیزم و بودائیزم در این نوع فراست بسیار پیش قدم اند و ‏مرتاض ها و پیروان آنها عادت های عجیبی دارند و از راه ریاضت بدنی به اعمال عجیبی دست میزنند.‏
سوم: فراست قیافی، طبی و یا عقلی:‏
این آخری مربوط میشود به علم. انسان میتواند از راه شناخت و آموختن سایکالوژی ‏به خصوصیات انسانی پی ببرد. عمر او را تخمین بزند که چند ساله هست، از کدام ‏کشور است و… ‏یا استخوان پوسیده ای را تخمین بزند که چه وقت مرده است؟
مثلا وقتی همان وحشی که قاتل حضرت حمزه بود، به شام فرار کرد و روزی در آنجا ‏مسلمان شد. شخصی در شام او را دید و خصوصیات او را مطالعه کرد برایش گفت؛ ‏باید تو کسی باشی که حضرت حمزه را کشته باشی…‏
یا در بسا از کشور ها اشخاصی وجود دارند که با دیدن کف دست، خطوط بدن، ‏رنگ پوست، شکل بینی، دهن و چشم خصوصیات و سایکالوژی انسانها را تا حدی ‏باز گو میکنند. ‏
کشفیات آثار باستانی و شناخت قبیله ها از نوع استخوان بندی، اندازه دندان و… در ‏تحت همین فراست می آیند.‏
کشفیات که در علم طب برای ژنیتیک صورت میگیرد. برای شناخت امراض. سرایت ‏امراض و… همه تحت همین بند از فراست می آیند. و این به غیب، کرامت، الهام و ‏ریاضت مربوط نمی شود. این علم است و اسلام هیچ مخالفتی با این نوع فراست ‏ندارد و در اختیار بشر است.‏ خود بشر هم میتواند با فراست خود وسایلی برای شناخت این امور بسازد.
این نوع فراست یک خصوصیت دارد و آن اینکه: احتمال خطا در آن وجود دارد ‏و هیچگاع علم نمیتواند دعوای صد در صدی در هیچ ارتباطی داشته باشد. میشود که ‏در بعضی حالات محاسبه ها به غلط انجامد. و ما روزانه میبینیم که برداشتهای علمی ‏بعد از سالها تأیید دو باره تردید میشوند.

نوشته: محمد میرویس غیاثی

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …