- مبانی نظری، ایدئولوژی و تئوری شیعه بر اساس دروغهای (آحاد) موجود در کتب اهل سنت در قرن اول هجری شکل گرفت و بر همین مبانی در قرون بعدی بسط یافت و در سطح توده شیعه به جریان درآمد.
- در کتب شیعه نیز مطالب فراوانی به نفع حضرت عمرt و حضرت ابوبکرt وجود دارد که شما آنها را با چوب تقیه حراج میکنید. حضرت علی در نهج البلاغه پس از کشته شدن حضرت عمر از او تعریف و تمجید کرده و در نامههای خود به معاویه، خلافت آن دو نفر را تایید نموده است. شریعتی که شیعه است در کتاب حجر ابن عدی حکومت حضرت عمر و حضرت ابوبکر را بهترین حکومتها دانسته و خطبه موجود در نهج البلاغه را متعلق به حضرت علی و در ستایش حضرت عمر میداند در اصول کافی امام صادق در پاسخ آن زن میگوید آن دو نفر (عمر و ابوبکر) را دوست داشته باش و…
- شیخ صدوق یکی از پایه گذاران فقه شیعه است و کتاب «من لایحضرالفقیه» او یکی از چهار کتاب اصلی شیعه است. او در این کتاب غالیان را لعنت کرده که جمله «اشهد ان علی ولی الله» را وارد اذان کردهاند. پس شما که به کتب اصلی و مرجع خود عقیده ندارید حق ندارید مطلبی را از کتب اهل سنت شاهد بیاورید.
- در کتب شیعه حتی کتب مرجعی مانند اصول کافی و بحار الانوار مطالب اشتباه، کفر آمیز و خرافی وحشتناکی وجود دارد از قبیل تحریف قرآن، ترس و خضوع امامان در برابر خلفای بنی عباس یا بنیامیه، گفتگوی الاغ با پیامبر، هر کس انار بخورد به بهشت میرود و… آیا درست است که سنیها شما را به این بهانه تکفیر کنند که آقا در کتب خود شما این مطالب نوشته شده است؟
- برخی از روایات دروغ از طریق غلاه و رافضیها و باند ابن سباء وارد کتب اهل سنت شده است زیرا
نویسندگان سنی نیز مانند علامه مجلسی از باب جمع آوری هر چه را به دستشان میرسیده در کتابهای خودشان ثبت میکردهاند.
جذابیت داستان گونه برخی از روایات آنها را ترغیب به ثبت میکرده است.
از آنجا که تمام برادران اهل سنت حضرت علی را به عنوان فردی بسیار عالم و متقی و خلیفه چهارم قبول دارند و حتی برخی مانند ابن ابی الحدید او را افضل همه صحابه میدانستهاند در نقل این احادیث تردید نکردهاند.
دسته بندیهای فرقهای و سیاسی در قرون بعدی تشدید شده و در ابتدایی که نویسندگان سنی اینگونه روایات را ثبت و نقل میکردهاند تضادی وجود نداشته است تا آنها دقتی در تعیین دروغ از راست داشته باشند.
ثبت و کتابت بسیاری از کتب قدیمی بدون کارشناسی به عمل میآمده به عنوان مثال مورخی (حتی سنی) که سر رشتهای از علوم قرانی نداشته روایت «انما ولیکم الله» را منسوب به حضرت علی معرفی میکند ولی چنانچه به زودی شرح میدهیم ایرادات بسیاری به سیاق آیه و ارتباط آن با خلافت حضرت علی علیه السلام وارد است که فقط یک کارشناس علوم قرآنی از آن مطلع است.
- نگاه به بسیاری از وقایع از دید مثبت و از موضع قدرت مانند آن شاعری که حمله حضرت عمر به خانه حضرت فاطمه را نقطه مثبتی برای عمر تلقی کرده و حتی در شعرش تعریف و تمجید هم میـکند مسلماً اگر حضرت علی به سمت خانه حضرت عمر حمله میکرد شاعر شیعی نیز از اینکار و ایستادن حضرت علی مقابل شخصیتی چون حضرت عمر، تعریف و تمجید میکرد.
- پس به این نتیجه میرسیم که وجود یک مطلب در نوشتههای برادران اهل سنت دلیل بر صحت آن نیست بلکه معیار صحت یک روایت یا حدیث در هر کتابی:
قدمت آن و نزدیک بودن آن است به شخص گوینده یا زمان اتفاق.
عقلانی بودن آن.
صداقت گوینده یا سلسله روات.(اسناد روایت)
تطبیق آن سخن با قرآن (هم با روح کلی قرآن و هم با آیات مشخص)
تطبیق با سایر احادیث و روایات معتبرتر و قطعیتر.
تطبیق با شرایط همان زمان و همان فرهنگ.
تطبیق آن سخن یا حادثه با: کل سخنان آن گوینده در طول عمرش و یا با کل روش شخص گوینده در طول عمرش.
درک علت بیان آن سخن یا موضوع که در چه شرایطی و به چه دلیل و در چه فرهنگی و در برابر چه افرادی و برای چه گفته شده است.
به عنوان یکی از تحلیلهای رایج نویسندگان شیعه این سخن منتسب به پیامبر صلی الله علیه وسلم که در کتب اهل سنت نیز وجود دارد: هر کس فاطمه را بیازارد مرا آزرده است. سپس میگویند: فاطمه از عمر و ابوبکر، خشمگین بود. آنگاه نتیجه میگیرند عمر و ابوبکر موجب خشم پیامبر صلی الله علیه وسلم و خداوند شده و در نتیجه جهنمی هستند. در اینجا این سئوال به ذهن خطور میکند که پیامبر صلی الله علیه وسلم برای چه این سخن را گفتند؟ آیا در زمان حیات پیامبر اکرم، مردم مدینه فاطمه را اذیت میکردند؟ پاسخ منفی است. مسلماً خواهید گفت: پیامبر با علم غیب میدانسته که عمر و ابوبکر پس از او موجب آزار فاطمه خواهند شد! ولی در اینجا مساله پیچیدهتر میشود اگر پیامبر صلی الله علیه وسلم این موضوع را میدانسته و میدانسته آن دو نفر موجب شهادت فاطمه و غصب خلافت و تحریف اسلام و… میشوند پس چرا اینهمه آنها را به خود نزدیک کرد؟ مگر ابوبکر به دلیل همین نزدیکی همیشگی با پیامبر صلی الله علیه وسلم نتوانست در سقیفه خلیفه شود؟ چرا پیامبر صلی الله علیه وسلم در جنگ تبوک او را علمدار لشکر کرد؟چرا در سفر حج سال هفتم هجری او را امیر حجاج کرد؟ چرا هجرت تاریخی و سرنوشت ساز خود را از خانه او شروع کرد و فقط او را از این موضوع آگاه ساخت و فقط او در آن لحظاتی که کفار قصد جان پیامبر صلی الله علیه وسلم را داشتند در غار در کنار او بود؟ چرا همیشه با او مشورت میکرد؟ چرا به او اجازه خرج مدوام در زمینه آزادی بردهها و هزینه نبردها خرید زمین مسجد و غیره را میداد؟ چرا در ایام بیماری ایشان ابوبکر امام جماعت مسجد بود؟ چرا با دختر او و دختر حضرت عمر ازدواج کرد؟ چرا عایشه را اینقدر دوست داشت؟ چرا خواست در ایام بیماری در اتاق عایشه بستری شود؟ چرا طبق سیره ابن هشام (که تردید در صحت آن فقط علامت حماقت است) فقط ابوبکر حق داشت درب خانهاش بروی مسجد النبی، باز باشد و در همه خانهها بسته شود؟ و هزاران چرای دیگر که محقق شیعه با هزار جور تفسیر و توجیه و دوز و کلک، قصد تخطئه آنرا میکند! ولی برای ذهنی که بیمار نیست این سئوالها بی پاسخ میماند!.
بیایید برای درک بهتر وقایع، خود را به آن زمان ببریم. عایشه دختری تیزهوش و پر جنب و جوش و بسیار جوان بوده. فاطمه با علی ازدواج میکند و بچه دار میشود ولی عایشه نه! به علت گسترش شایعهای دروغ[۱]، حضرت علی به پیامبر، توصیه میکند که عایشه را طلاق دهد! آیا همینها کافی نیست عایشه اندوهگین شود؟ اگر نگاهی به ناقل حدیث (هر کس فاطمه را آزار دهد مرا آزار داده) بیندازیم، با تعجب به نام عایشه برمیخوریم و آنگاه متوجه میشویم پیامبر اکرم تحت چه شرایطی و خطاب به چه کسی و برای چه این سخن را فرمودهاند! البته در برخی متون دیگر نیز آمده که حضرت علی پس از ازدواج با فاطمه قصد ازدواج با یک دختر از قبیله بنی مخزوم (احتمالا دختر ابوجهل) را داشته که باز مانند همیشه جنجالها و شایعات خاله زنکی باعث آزار حضرت فاطمه شده و پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم میگویند: هر کس فاطمه را آزار دهد مرا آزار داده. و حضرت علی از این ازدواج منصرف میشوند[۲]. اکنون چرا محقق مرد ایرانی قرن بیستمی خودش را داخل دعواهای خاله زنکی ۱۴۰۰ سال پیش اعراب کرده است. و الله اعلم.
(البته در راویان این حدیث، جای حرف و نقل زیاد است و ظاهراً آدمهای درستی نبودهاند ولی در اینجا، به عنوان یک موضوع تحقیقاتی، مصرانه از برادران محقق شیعه درخواست میکنم که بیان کنند علت بیان این سخن پیامبر گرامی اسلام ـ هر کس فاطمه را آزار دهد…. ـ چه بوده است؟ زیرا موضوع از دو حالت خارج نیست: اگر این روایت، آحاد است که به آن اعتباری نیست و اگر متواتر است باید بتوانید به سئوالات زیر پاسخ دهید:
علت بیان این سخنان از جانب پیامبر اکرم چه بوده است؟ یعنی چه اتفاقی افتاد تا باعث شد پیامبر اکرم این سخن را بیان کنند؟ پیامبر که بدون مقدمه چنین سخنی را نگفتهاند و اگر هم بدون مقدمه گفتهاند (یعنی پیامبر اکرم نسبت به آینده خبر میدادند) آیا گزارشی در تاریخ ثبت شده که حاضرین – جمعیت مدینه حدود ۳۰ هزار نفر بوده- که علم غیب نداشتهاند علت بیان این سخن را از نبی اکرم سئوال کرده باشند که یا رسول الله کسی که فاطمه را اذیت نکرده پس شما برای چه این سخن را فرمودید؟!).
تحلیل دیگر: داستانها و روایاتی در منابع سنی و شیعه آمده که حضرت علی علیه السلام خلیفه یا وصی و یا جانشین پس از پیامبر صلی الله علیه وسلم است سنیها نیز این احادیث را قبول دارند ولی میگویند منظور پیامبر اکرم، خلیفه بلافصل نبوده بلکه علی خلیفه چهارم بوده است. و در رابطه اقتدا و پیروی از حضرت عمر و حضرت ابوبکر نیز در کتب آنها احادیثی وجود دارد. اگر این داستانها و احادیث بنا بر عقیده شیعه صحیح باشد چرا حتی یک نفر هم در سقیفه به آنها اشاره نکرد ولی ابوبکر با یک حدیث: الأئمه من قریش (امامان از قریشند) توانست انصار را از صحنه بیرون کند؟ چرا علی هیچ کجای تاریخ نه در سقیفه و نه در نهج البلاغه و نه در نامههایی که به معاویه نوشتهاند به این احادیث متواتر و شایع (البته به اعقتاد شیعه) که همه آنرا میدانستهاند احتجاج و اشاره نکرده اند؟ شاید بگویید ایشان برای حفظ مصلحت اسلام سکوت کردند ولی ایشان نه در هنگامی که پس از دفن پیامبر از خانه بیرون آمدند و نه در مقابل معاویه و نه هیچ جای دیگر، سکوت نکرده و صحبت کردند ولی اشارهای به آیه تبلیغ و احادیث پیامبر صلی الله علیه وسلم در زمینه خلافت خودشان نداشتهاند؟ بلکه تمام اعتراض ایشان به خاطر غیبت ایشان در سقیفه و اخذ تصمیم بدون حضور و مشورت با بنیهاشم بوده و تمام استدلال ایشان نیز وجود رابطه خویشاوندی و سابقه در اسلام بوده؟
[۱]– که اگر از طریق وحی دروغ بودن آن اعلام نمیشد همین نیز توسط شیعه باعث داستانسراییهایی علیه عایشه میشد.
[۲]– البته روحانی صفوی ممکن است بگوید پیامبر اکرم خودشان با دختر ابوسفیان ازدواج کردند چرا باید علی را از ازدواج با دختر ابوجهل منع کنند. پاسخ: ۱- دشمنی و عداوت ابوجهل و ابوسفیان مانند هم نبوده ۲- قیاس، عملی شیطانی و در مذهب شیعه باطل است (یعنی نمیتوان علی را با حضرت محمد قیاس کرد ۳- پیامبر اکرم میتوانستهاند در آن واحد بیش از ۴ زن انتخاب کنند ولی دیگران از جمله حضرت علی شرعاً چنین اجازهای نداشتهاند پس در اینجا نیز قیاس کنید و بگویید علی میتواند بیش از ۴ زن بگیرد ۴- بیشتر ازدواجهای پیامبر جنبه سیاسی داشته و هدفی در پشت آن پنهان بوده ولی ازدواج حضرت علی با دختر ابوجهل هیچ نتیجهای در بر نداشته است. ۵- پیامبر اکرم حضرت علی را از ازدواج با دختر ابوجهل منع نکردهاند بلکه نظر شخصی خود را گفته و فرمودهاند هر که فاطمه را آزار دهد مرا آزرده است ۶- قرینه آنکه تا حضرت فاطمه زنده بودند حضرت علی ازدواج نکردند (بر خلاف رسم اکثر اعراب که در آن واحد چند زن داشتهاند) ولی پس از رحلت حضرت فاطمه با چندین زن ازدواج میکنند؟