خود حضرت رسول صلی الله علیه و سلمدر کار خیر همیشه پیشقدم بوده و نمونهای ارزشمند در کار خیر بود. از ابی سَرْوعه رضی الله عنه روایت است: «نماز عصر را در مدینه به امامت حضرت صلی الله علیه و سلمخواندیم، پس از این که سلام داد به عجله به حجرۀ یکی از همسرانش رفت، مردم از عجله او ترسیدند، به نزد مردم بازآمد و دید که مردم متعجبند، فرمود: یادم آمد شمشی طلا پیشم بود، نخواستم که آن را زندانی کنم، پس دستور تقسیمش را دادم»([۱]).
اصحاب رسول الله صلی الله علیه و سلمهمیشه تابع اخلاق و روش او بودند، از بزرگی و جوانمردی و خواستههای حضرت تخلف نمینمودند، در جهاد خالصانه در راه خدا مسابقه میدادند و به شهادت راضی و خشنود بودند.
در جنگ احد مردی به حضرت صلی الله علیه و سلمگفت: اگر من کشته شوم کجا هستم و جایم کجاست؟ حضرت صلی الله علیه و سلمفرمود: «در بهشت». مرد چند دانه خرما در دستش بود، پرت کرد و جنگید تا کشته و شهید شد.
جنگ تبوک در وقت گرما بود، ابوخیثمه دو همسر داشت، از لشکر تخلف کرد و به جنگ نرفت، وقتی که تخلفش را از جنگ و نشستنش را دید و متوجه شد، گفت: رسول الله در شدت گرما باشد و ابوخیثمه در سایۀ دائم و آب سرد و در کنار همسر زیبا!! این انصاف نیست.
قسم به خدا، به منزل هیچ یک از شما نمیآیم تا به رسول الله صلی الله علیه و سلمنرسم، توشه جهاد جنگ را برایم آماده سازید، پس شتر و شمشیر و نیزه را برداشت و به سراغ پیامبر صلی الله علیه و سلمشتافت تا به حضور حضرت صلی الله علیه و سلمرسید.
[۱]– روایت بخاری.