هیچ کدام از دلایل، شایستگی استدلال برای مطلوب امامیه را ندارند
تمام آیاتی که امامیه برای اثبات مسألهی امامت به آنها استدلال نمودهاند، فاقد شروط دلیل بودن هستند. اولین شرط دلیل بودن، قطعیت و صراحت در دلالت بر مسألهی مطلوب (امامت) است. در مجموع این آیات، نص واحدی وجود ندارد که محکم باشد و از هر گونه احتمال و اشتباه قطعی نسبت به امامت سالم باشد. گفتنی است که بیشتر این آیات شایستگی آن را ندارند که متشابه واقع شوند، بنابراین استدلال به آنها قول بدون علم است. و اگر متشابه هم باشند (که افادهی ظن و گمان میکنند) استدلال نمودن به آنها منکر و زشت است! پس چطور استدلال به آنها درست باشد در حالی که متشابه هم نیستند؟!!
باید اذعان داشت این نصوص قرآنی به طور کلی بری از تعریفی هستند که امامیه برای امامت عرضه داشتهاند. برای هیچ قاری قرآنی این امکان وجود ندارد که چنین معنایی از امامت به ذهنش خطور کند مادامی که قبل از تلاوت، به او این چنین تلقین نشده باشد. برخلاف آیات مربوط به توحید و نبوت، یا نماز و زکات، حتی وضو و طهارت از حیض (عادت زنانگی) یا نجاست و پلیدی….
مقایسه با شرایط دلایل اصولی (اصول دینی)
شرایط دلایل اصولی که در اول کتاب آنها را ذکر کردهایم به طور خلاصه عبارتند از:
خبر دادن به وسیلهی آیات محکم و قطعی، نه ظنی و متشابه.
زیاد در قرآن تکرار میشوند.
آیات متشابه که متعلق به اصول دین هستند، مصدر و مرجع محکمی به نام (ام) و اساس دارند که به آن رجوع میشوند.
اصل، خود نص میباشد، نه استنباط از آن.
تفسیر و شرح، یا اجتهاد عقلی، یا روایات، صحیح نیست که در اصول دین به عنوان دلیل واقع شوند.
اثبات به وسیلهی دلایل عقلی قرآنی.
نصوص مربوط به اصول دین بین امر به آنها و نهی از انکار و ترک آنها قرار دارند.
هر کدام از این اصول فایدهای را در بر دارند، که امکان تحقق آن فائده جز به وسیلهی آن اصل وجود ندارد.
هیچ یک از این شروط نه در امامت و نه در دلایل قرآنی که برای اثبات آن ذکر کردهاند، وجود ندارند.