نقش مذاهب در میان اعراب

همانگونه که بیان گردید گرایش به تمام مذاهب مشهور، مانند: یهودیت، مسیحیت، مجوسیت و حنیفیت در میان اعراب پیش از اسلام وجود داشت، حتی عقیده الحاد که نتیجه بلند پروازی‌های عقل می‌باشد، نیز وجود داشت. اما باید ببینیم نتیجۀ هم این قبیل گرایش‌ها و آئین‌ها چه بود؟ به لحاظ عقاید یا کثرت خداها بود که مسیحیت آن را به حداقل رساند، (بازهم از سه عدد کم نکرد و در ضمن آن این عقیده که حضرت عیسی علیه السلام خودش بر چوب دار رفت و کفاره گناهان تمام بنی آدم قرار گرفت) نیز پابرجا بود و یا عقیده توحید بود؛ اما خدای آنان اینگونه بود که با انسان‌ها کشتی می‌گرفت([۱]).

آدم‌ها در پای بت‌ها قربانی می‌شدند و زن پدر به طور ارث به فرزند تعلق داشت، ازدواج با چند خواهر به طور همزمان جایز بود. حد و مرزی برای تعدد ازدواج وجود نداشت. ماربازی، شراب‌نوشی، باده‌گساری و زنا به طور عام رواج داشت. بی‌حیایی و بی‌عفتی به اوج خود رسیده بود که بزرگترین و نامورترین شاعر، «امرأ القیس» که خود شاهزاده نیز بود، داستان زنای خویش با دختر عمۀ خود را با شوق و شادی وصف ناپذیری در قصیده‌ای بیان می‌کند. و این قصیده بر خانه کعبه آویزان می‌شود! زنده سوزاندن انسان‌ها در جنگ‌ها، پاره‌کردن شکم زنان، نابودکردن و سربریدن اطفال بی‌گناه عموماً امری جایز به شمار می‌رفت. طبق اظهارات دانشمندان مسیحی، اعراب قبل از اسلام بیش از هر مذهبی از مسیحیت متأثر بودند، بازهم نتیجه این تأثیر چه بود؟ این پاسخ را از زبان یکی از مورخان مسیحی بشنویم. این مورخ مسیحی چنین نوشته است.

«مسیحیان به مدت نه‌صد سال اعراب را تعلیم داده و دین مسیحیت را به آنان تلقین کردند، بازهم تعداد مسیحیان بسیار اندک به نظر می‌رسید، یعنی بجز افراد قبایل «بنوحارث» در نجران، «بنوحنیف» در یمامه و تعدادی از «بنوطی» هم که مسیحی شده بودند باقی اعراب گرایش عمیقی به مسیحیت نداشند؛ در هرحال، اگر وضعیت اعراب پیش از اسلام را از نظر مذهبی بررسی کنیم، بر سطح آن موج‌های خفیف و تلاش‌های ضعیف مسیحیان در حال حرکت به چشم می‌خورد و نیروی یهود، گاهی با شدت تمام در حالت طغیان مشاهده می‌شود، ولی علی رغم اینکه دریای بت‌پرستی و عقاید خرافی «بنو اسماعیل» از هر سو در حال موج زدن بود، وقتی به خانه کعبه رسید، متوقف می‌شد»([۲]).

این اوضاع و احوال فقط به جوامع اعراب اختصاص نداشت، بلکه این ظلمت و تاریکی تمام دنیا را فرا گرفته بود (تفصیل آن در قسمت دوم کتاب بیان خواهد شد). آیا در این ظلمت فراگیر، در این تیرگی عالمگیر، در این تاریکی وسیع و گسترده نیازی به طلوع یک آفتاب عالمتاب احساس نمی‌شد و وجود نداشت؟

 

 

[۱]– در تورات تکوین آیت ۲۲ تا ۲۹ داستان کشتی خدا با حضرت یعقوب مفصلاً ذکر شده است.

[۲]– مقدمۀ زندگی محمد، «میور».

مقاله پیشنهادی

دنیا، اینگونه آفریده شده است

روزی مارکس اویلیوس، یکی از فیلسوفان بزرگ دربار امپراطوری روم، گفت: امروز افرادی را ملاقات …