سبحان الله مسلط شدن – استولی- اقتضاء میکند که بین خداوند و چیز دیگر رقابت غلبه کردن چیره شدن بوده است، حال آن چیز دیگر غیر از برخی مخلوقات خداوند چه کسی دیگری میتواند باشد، پس خداوند بر ملک خود مسلط شده است!! چه کسی این حرف را میزند؟!! قطعاً میدانند یکی از بزرگانشان که از عقیدهی سلف صالح در تاویل آیات و احادیث منحرفاند تصریح کرده که تاویل آیهی: (استوی) به معنای – استولی- بدون معنای غلبه بر دیگری است. یعنی همان معنایی را که خودش هم آیه را به آن تفسیر کرده است، تعطیل و رد نموده است، چون وقتی بگوییم مسلط شدن بدون غلبه است، دیگر معنایی به آیه باقی نمیماند. در حقیقت این تعطیل نص است، همان طور که آیات و احادیث صفات را تعطیل کردند به همین سبب است که از ان سخن یکی از دو امام ما، ابن قیم یا ابن تیمیه که میگوید: گروه مجسمه بتی را عبادت میکنند و گروهی معطله عدمی را عبادت میکنند» لذت میبرم![۱]
آری، آنان چیزی را عبادت میکنند که اصلاً وجود ندارد. این واقعیت آشکارا بینشان وجود دارد و هنگامی که آنان صفت ثابت علو (بالا بودن) را از خداوند نفی میکنند، البته این صفت تنها در آیه استوای نیست بلکه در آیات و احادیث متعددی ثابت است که در این جا نمیخواهیم وارد آن بحث شویم الحمدلله کتابهای ائمه چاپ شده و همه جا هست.
لیکن برایم همین بس که قول برخی از پیشوایان خلف را که به گمان خود در پی تنزیه (پاک دانستن) خداوند هستند، در این جا نقل کنم، آنان صفت علو را از خداوند متعال نفی کردهاند و میگویند: در بارهی پروردگار نمیتوان گفت. و این طور توصیف نمیشود که بالا و پایین یا در راست و چپ یا در جلو یا پشت سر و داخل عالم خارج از عالم است، دربارهی معبود خود خداوند متعال، اینطور میگویند؟!! معطله میگوید: الله بالا، پایین، در راست، چپ، جلو، پشت سر، در داخل و در خارج عالم نیست؟؟!! اگر به کسی بگویند: بصورت شفاف معدوم (هیچ) را برای ما توصیف کند؟ چیزی پیشتر از این چیزی که این گروه معطله در توصیف معبود خود، خداوند میگویند، نخواهد گفت.
وقتی این ها میگویند: نه بالاست و نه پایین و در سمت راست است و نه در سمت چپ… وقتی علمای خلف در زمان ابن تیمیه جمع شدند و از او به امیر وقت دمشق شکایت کردند که این فرد با علما مخالفت میکند و برای خداوند متعال جسم قایل است و او تعالی را شبیه مخلوقات میداند، و در خواست دادند که برایشان با ابن تیمیه مجلسی مقرر کند. نشست برگزار شد و ابن تیمیه با آنان که با سلف در آیات و حاادیث صفات مخالف بودند، مناظره کرد امیر داشت حرفهای مخالفان ابنتیمیه، خلفیها و ابن تیمیه را در مورد آیات و احادیث صفات گوش میکرد، که به تصریح آن آیات و احادیث آشکار صفات پروردگار به صورت عام و صفت علو به صورت خاص ثابت میشد. امیر که ظاهراً فرد هوشیار و عاقلی بود – وقتی شنید گروه خلفی میگویند: خداوند بالا نیست، پایین نیست، در سمت راست و چپ نیست. تا آخر این متن گمراه کنندهای که پیشتر نقل کردیم نیست!! امیر عاقل چه گفت؟ گفت: اینها پرودگارشان را گم کرده اند؟!
آری، وقتی عملاً نمیدانند الله کجاست؟ اینها کسانی هستند که گمراه شدند و پروردگارشان را گم کردند. این در حالی است که خداوند میگوید: روی عرش است، فرشتگان به سوی او بالا میروند و میفرماید: «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ»: (کلمات پاکیزه به سوی او بالا میرود و عمل صالح آنها را بالاتر میبرد). «فاطر/۱۰»
[۱]– جمله دوم این مقوله را از قول گروهی از سلف و ائمه از جمله ابن مبارک، علی بن مدینی و گروهی از علما، محققان و محدثین نقل کردهاند. ابن تیمیه قولشان را در مجموع الفتاوا ۵۳۱-۵۲/۵ نقل کرده است.