نعمت الله را می‌شناسند و سپس انکارش می‌کنند و بیشترشان کافرند(۵)

 ابن قتیبه، همان عبدالله بن مسلم بن قتیبه دینوری، حافظ است او صاحب کتاب «التفسیر» و «المعارف» و دیگر کتاب‌هاست. خطیب بغدادی و دیگران او را ثقه دانسته‌اند. وی به سال ۲۶۷ هجری یا کمی قبل از آن، وفات یافت.[۱]

درباره‌ی عبارت: (یقولون: هذا بشفاعه آلهتنا) ابن قیم می‌گوید: «این گفته دربردارنده‌ی شرک همراه نسبت دادن نعمت به غیر صاحب نعمت است. چون بت‌هایی که در مقابل خدا پرستیده می‌شدند، حقیرتر و پست‌تر از آن هستند که نزد خدا شفاعت کنند. در حقیقت این بت‌ها همراه پرستش‌کنندگان در پستی و عذاب احضار می‌شوند.

نزدیک‌ترین انسان به خدا و محبوب ترین بندگان از نظر الله نزد خدا شفاعت نمی‌کند مگر بعد از اجازه‌ی خدا آن هم برای کسانی که خدا راضی باشد. پس شفاعت به اذن خدا از جمله نعمت‌های خداست. پس خدا در قضیه‌ی شفاعت، نعمت دهنده است و خدا در قبول شفاعت، نعمت دهنده است و خدا در اهلیت دادن کسی برای اینکه برایش شفاعت شود، نعمت دهنده است؛ چون هر کسی اهلیت این را ندارد که برایش شفاعت شود. پس غیر از خدا چه کسی نعمت دهنده‌ی حقیقی است؟ خدای متعال می‌فرماید: ﴿وَمَا بِکُم مِّن نِّعۡمَهٖ﴾ [النحل: ۵۳]: «آنچه از نعمتها دارید همه از سوی خدا است (و باید تنها منعم را سپاس گفت و پرستید)». پس بنده یک لحظه نه در دنیا و نه در آخرت هم از نعمت، لطف و احسان خدا خارج نیست. به همین دلیل خدای سبحان کسی را که نعمتی از خدا نصیبش می‌شود و می‌گوید: ﴿إِنَّمَآ أُوتِیتُهُۥ عَلَىٰ عِلۡمٍ عِندِیٓ﴾ [القصص: ۷۸]: «این مال در سایه آگاهی و دانشی که دارم به من داده شده است (و مرا فراهم گشته است . خودم آن را به دست آورده‌ام و خودم هم می‌دانم چگونه آن را مصرف کنم)» نکوهش نموده است».[۲]

مؤلف می‌گوید: (وقال ابوالعباس – بعد حدیث زید بن خالد الذی فیه: إن الله تعالی قال: «أصبح من عبادی مؤمن بی وکافر….» الحدیث، وقد تقدم -: «وهذا کثیر فی الکتاب و السنه، یذم سبحانه من یضیف إنعامه إلی غیره ویشرک به. قال بعض السلف: هو کقولهم: کانت الریح طیبه، والملاَّحُ حاذقاً، و نحو ذلک مما هو جار على ألسنه کثیر»).[۳]

 (ابوالعباس – پس از حدیث زید بن خالد که در آن آمده: همانا خدای متعال فرمود: «از میان بندگانم عده‌ای نسبت به من مؤمن و عده‌ی نسبت به من کافر شدند . . .» تا آخر حدیث، که قبلاً آورده شد – گوید: «این مطلب در قرآن و سنت زیادند. خدای سبحان کسی را که نعمت‌های خدا را به غیر خدا نسبت می‌دهد و به او شرک می‌ورزد، مذمت و نکوهش می‌نماید. برخی از سلف صالح گفته‌اند: نسبت دادن نعمت‌های خدا به غیر خدا مثل این گفته‌شان است. باد موافق بود، و کشتیران ماهر بود و مانند این عبارات که بر زبان بسیاری از مردم جاری است»).

گفته‌اش: (وقال ابوالعباس) ابوالعباس همان شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله است.

در عبارت: (قال بعض السلف) نام این عده را نیافتم.

در گفته‌ی: (کانت الریح طیبه، والملاح حاذقاً)، ملاح، کشتیران است.

معنای عبارت مذکور این است که وقتی کشتی‌ها به اذن خدا در بادی موافق روی دریا حرکت می‌کند، آن را به باد خوش و مهارت کشتیران نسبت می‌دهند و پروردگارشان که از روی رحمت و مهربانی نسبت به آنان، دریا را برایشان مسخّر کرده تا کشتی‌ها روی آن حرکت کنند و آن کشتی‌ها را به حرکت درآورده، فراموش کرده‌اند؛ همان طور که خدای متعال می‌فرماید: ﴿رَّبُّکُمُ ٱلَّذِی یُزۡجِی لَکُمُ ٱلۡفُلۡکَ فِی ٱلۡبَحۡرِ لِتَبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِهِۦٓۚ إِنَّهُۥ کَانَ بِکُمۡ رَحِیمٗا ۶۶﴾ [الإسراء: ۶۶]: «پروردگارتان آن ذاتی است که کشتی‌ها را در دریاها به حرکت در می‌آورد تا جویای رزق او (شوید و از فضل و نعمتش برخوردار) گردید. خداوند همیشه در حق شما (بندگان) مهربان بوده است».

 پس نسبت دادن حرکت خوب کشتی‌ها روی دریا به باد خوش و مهارت کشتیران، از جنس نسبت دادن باران به ستارگان است، هر چند گوینده‌ی آن قصد این را نداشته که باد و کشتیران فاعل حقیقی این کارند و ناشی از خلق و فرمان خدا نیست، بلکه قصد این را داشته که باد خوش و کشتیران، سببی برای حرکت خوب کشتی‌ها روی دریا می‌باشد. اما نباید این امر جز به خدای یکتا نسبت داده شود؛ چون نهایت امر در این زمینه این است که باد و کشتیران، یک سبب یا جزئی از یک سبب هستند و اگر خدای متعال بخواهد سببیتش را از آن سلب می‌کند، آن وقت اصلاً سبب نیستند.

پس کسی که نعمتی به وی داده شده و از او خواسته شده که شکرگزاری این نعمت را به جای آورد، نباید کسی را که تمام خیر و خوبی به دستش است و بر هر چیزی تواناست، فراموش کند و نعمت‌ها را به غیر او نسبت دهد؛ بلکه باید نعمت‌ها را به صاحب نعمت و نعمت دهنده‌شان نسبت دهد، چون فقط او به طور مطلق نعمت دهنده است؛ همان طور که خدای متعال می‌فرماید: ﴿وَمَا بِکُم مِّن نِّعۡمَهٖ فَمِنَ ٱللَّهِ﴾ [النحل: ۵۳]: «آنچه از نعمتها دارید همه از سوی خدا است (و باید تنها منعم را سپاس گفت و پرستید)». پس خداوند نعمت دهنده‌ی تمامی نعمت‌های موجود در دنیا و آخرت است و هیچ همتایی ندارد؛ چون یاد کردن نعمت‌های خدا و نسبت دادن آن به خدا، از جمله شکرگزاری این نعمت‌هاست و عکس آن، انکار نعمت‌های خدا می‌باشد. البته دعای خیر برای کسی که سبب نعمت یا جزئی از سبب نعمت است و نیکی کردن به او، منافاتی با این امر ندارد. مولف می‌گوید این بیانگر امکان جمع شدن دو چیز متضاد در قلب است.

 

 

(برگرفته از کتاب تیسیر العزیز الحمید شرح کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)

[۱]– به شرح حالش در کتاب «سیر أعلام النبلاء »، ۱۳/۲۹۶٫

[۲]-شفاء العلیل، ص۳۷٫

[۳]– مجموع الفتاوی، ۸/۲۳٫

 

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …