علما درباره ی احادیث مسند قائل به سه نظر می باشند :
نخست – آنکه تمام احادیث موجود در آن حجت و قابل استناد می باشند
دوم – آنکه در آن احادیث صحیح، ضعیف، و حتی موضوع وجود دارد. ابن جوزی در کتاب ”الموضوعات” بیست و نه حدیث(موضوع)از آن را ذکر کرده و العراقی نه حدیث دیگر را به آن تعداد افزوده و در یک جزء گردآورده است.
سوم – اینکه در آن احادیث صحیح و ضعیفی وجود دارند که نزدیک ه حدیث حسن می باشند و حدیث موضوعی در آن وجود ندارد. شیخ الاسلام ابن تیمیه و ذهبی و حافظ ابن حجر و سیوطی این نظر را دارند و شیخ الاسلام ابن تیمیه می گوید: شرط احمد در ”المسند” قوی تر از شرط ابوداود در”سنن” وی می باشد. چرا که ابوداود از رجالی روایت نموده که در ”المسند” پرهیز شده است و امام احمد شرط نموده که در ”المسند” از اشخاصی که نزد وی به دروغگویی باشند. سپس پسرش عبدالله و آنگاه ابو بکر قطیعی زیاداتی را بدان افزوده و به آن پیوست شده و در آن بین احادیث موضوع زیادی می یابیم که آنکس که دانش کافی ندارد گمان می کند آن ها هم روایات احمد بن حنبل در مسند اصلی می باشند.
با آنچه شیخ الاسلام رحمه الله بیان نمود، مشخص می شود که می توان بین سه نظریه ی گوناگون فوق یک اتفاق نظری را ایجاد نمود. کسانی که می گویند در آن حدیث صحیح و ضعیف وجود دارد، با این گفته که تمام احادیث قابل استناد و حجت باشند منافاتی ندارد؛ چرا که درصورتی که حدیث ضعیف حسن نزد دیگری دانسته شود برایش قابل استناد خواهد بود. کسانی که قائل به این هستند که در آن حدیث موضوع وجوددارد، هدف ایشان همان زیادات عبدالله و ابوبکر قطیعی می باشد.
حافظ ابن حجر کتابی را پدید آًورده که آن را ”القول المسدد فی الذب عن المسند” نام نهاده است و در آن احادیثی را که العراقی به عنوان حدیث موضوع حکم داده است را آورده و پانزده حدیثی را که ابن جوزی بیان کرده را نیز بدان افزوده و سپس حدیث به حدیث به آن ها پاسخ گفته است و سیوطی نیز بدنبالش آن هایی را که وی از قلم انداخته را در مورد گفته های ابن جوزی بیان نموده که چهارده حدیث را در یک بخش نوشته و آن را “الذیل الممهد” نام نهاده است و علمای زیادی در مورد این مسند بصورت مخصر، شرح، تفسیر و دسته بندی تألیفاتی را نوشته اند که بهترین آن ها کتاب “الفتح الربانی لترتیب مسند الإمام أحمد بن حنبل الشیبانی” است که آن را احمد بن عبدالرحمن بنا، مشهور به ساعاتی، نوشته و آن را به هفت بخش تقسیم نموده است، بخش نخست: بخش توحید و اصول دین و آخر بخش آن: بخش قیامت و احوال آخره می باشد. این کتاب را در باب هایی به خوبی دسته بندی نموده و آن را با نوشتن شرحی بر آن به پایان رسانیده است که نام آن را “بلوغ الأمانی من أسرار الفتح الربانی”، گذاشته است که اسمی بامسمایی است چون از دو جنبه ی حدیثی و فقهی واقعاً سودمند می باشد. والحمد لله رب العالمین.