مام شوکانی رحمه الله در تفسیر شان فتح القدیر در تحت تفسیر آیه ۴۲ سوره بقره چنین نوشته اند:
« ﺍﻋﻠﻢ ﺃﻥ ﻛﺜﻴﺮﺍً ﻣﻦ ﺍﻟﻤﻔﺴﺮﻳﻦ ﺟﺎﺀﻭﺍ ﺑﻌﻠﻢ ﻣﺘﻜﻠﻒ ، ﻭﺧﺎﺿﻮﺍ ﻓﻲ ﺑﺤﺮ ﻟﻢ ﻳﻜﻠﻔﻮﺍ ﺳﺒﺎﺣﺘﻪ ، ﻭﺍﺳﺘﻐﺮﻗﻮﺍ ﺃﻭﻗﺎﺗﻬﻢ ﻓﻲ ﻓﻦ ﻻ ﻳﻌﻮﺩ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺑﻔﺎﺋﺪﺓ ، ﺑﻞ ﺃﻭﻗﻌﻮﺍ ﺃﻧﻔﺴﻬﻢ ﻓﻲ ﺍﻟﺘﻜﻠﻢ ﺑﻤﺤﺾ ﺍﻟﺮﺃﻱ ﺍﻟﻤﻨﻬﻲ ﻋﻨﻪ ﻓﻲ ﺍﻷﻣﻮﺭ ﺍﻟﻤﺘﻌﻠﻘﺔ ﺑﻜﺘﺎﺏ ﺍﻟﻠﻪ ﺳﺒﺤﺎﻧﻪ ، ﻭﺫﻟﻚ ﺃﻧﻬﻢ ﺃﺭﺍﺩﻭﺍ ﺃﻥ ﻳﺬﻛﺮﻭﺍ ﺍﻟﻤﻨﺎﺳﺒﺔ ﺑﻴﻦ ﺍﻵﻳﺎﺕ ﺍﻟﻘﺮﺁﻧﻴﺔ ﺍﻟﻤﺴﺮﻭﺩﺓ ﻋﻠﻰ ﻫﺬﺍ ﺍﻟﺘﺮﺗﻴﺐ ﺍﻟﻤﻮﺟﻮﺩ ﻓﻲ ﺍﻟﻤﺼﺎﺣﻒ ﻓﺠﺎﺀﻭﺍ ﺑﺘﻜﻠﻔﺎﺕ ﻭﺗﻌﺴﻔﺎﺕ ﻳﺘﺒﺮﺃ ﻣﻨﻬﺎ ﺍﻹﻧﺼﺎﻑ ، ﻭﻳﺘﻨﺰﻩ ﻋﻨﻬﺎ ﻛﻼﻡ ﺍﻟﺒﻠﻐﺎﺀ ﻓﻀﻼً ﻋﻦ ﻛﻼﻡ ﺍﻟﺮﺏ ﺳﺒﺤﺎﻧﻪ ، ﺣﺘﻰ ﺃﻓﺮﺩﻭﺍ ﺫﻟﻚ ﺑﺎﻟﺘﺼﻨﻴﻒ ، ﻭﺟﻌﻠﻮﻩ ﺍﻟﻤﻘﺼﺪ ﺍﻷﻫﻢ ﻣﻦ ﺍﻟﺘﺄﻟﻴﻒ ، ﻛﻤﺎ ﻓﻌﻠﻪ ﺍﻟﺒﻘﺎﻋﻲ ﻓﻲ ﺗﻔﺴﻴﺮﻩ».
ترجمه : بدان که بسیاری از مفسرین یک علم زورکی و با تکلفی را آورده اند ، و در دریایی غوطه ورشده و فرو رفته اند که ملکف به شنایش نشده بودند ، و اوقاتشان را غرق و صرف فنی نمودند که از آن هیچ فائده عایدشان نمی شد ، بلکه خودشان را تنها بنا بر رأی و نظر شخصی ممنوع در شریعت، ملزم به سخن گفتن در باره علمی نمودند که مرتبط به کتاب الله سبحان می باشد ، و آن این است که آنها خواستند در میان آیات قرآنی به این ترتیبی که در قرآن ذکر شده مناسبتهایی را بیان کنند، در این باره تکلفاتی را آورده اند که انصاف از آن اظهار بیزاری می نماید و کلام بلیغان سخنور از آن منزه و پاک اند چه رسد به کلام پرودگار منزه و پاک ، این جریان را به حدی پیش بردند تا اینکه در این باره کتاب های مستقلی نوشته اند و آن را از مهم ترین مقاصد تصنیف و تألیف قرار دادند ، همان گونه که البقاعی در تفسیرش این کار را نموده است.
ناگفته نماند که برخ دیگری از علما نیز همین نظریه را دارند ، وبنظر بنده نظریه امام شوکانی رحمه الله در این باره از نظریه کسانی که قایل به علم تناسب در میان آیات و سوره های قرآنی اند درست تر و به واقعیت نزدیک تر و مستدل تراست
هذا ما عندی والله اعلم بالصواب.