دو نظریه درباره حیات وجود دارد: نظریه مادیگرایی و نظریه صحیح که هر کدام آثاری به دنبال دارند:
۱- نظریه مادی گرایی دربارهی حیات:
در این نظریه تفکر انسان در کسب لذات زودگذر محدود شده و عملش نیز در این چهارچوب بدون توجه به عواقب آن، محصور میشود. و برای آینده هیچ کاری نمیکند و چارهای نمیاندیشد و توجه ندارد که الله زندگی دنیا را مزرعه آخرت قرار داده، و دنیا محل عمل و آخرت محل جزا و پاداش است و هر کس در دنیایش عمل صالح انجام دهد و ذخیره کند در هردو دنیا سود میبرد. و هر کس در دنیا عمل صالح انجام ندهد اخترش را تباه و نابود میکند. خداوند میفرماید:
«ما آنچه را که در زمین است. زینت زمین قرار دادیم تا آنان را بیازماییم که کدامیک عمل بهتری انجام میدهند».
خداوند این دنیا و نیازهای زودگذر و زینتهای ظاهری مانند: اموال، اولاد، مقام، قدرت و سایر لذایذی را که فقط خدا اندازه آن را میداند، برای ما قرار داده است. اما اکثر مردم فقط به ظاهر و شگفتیهای آن توجه دارند و مقید به همین هستند و به حقیقت و راز این نعمتها فکر نمیکنند. و با مشغول کردن خود به کسب و جمعآوری دنیا و بهره گرفتن از آن از هدفی که عمل برای آخرت است دور شدهاند، بلکه منکر حیاتی غیر از زندگی این دنیا هستند.
«به تحقیق کسانی که به دیدار ما امیدوار نیستند و به زندگی دنیا راضی شدهاند و به آن دل بستهاند و کسانی که از آیات ما غافلند، آنان جایگاهشان آتش است، به خاطر اعمالی که انجام دادهاند».
«کسانی که خواهان زندگی دنیا و زینتهای آن هستند [نتیجهی] اعمالشان را در این دنیا میدهیم [آنچه برایشان تعیین شده است در دنیا به آنان میدهیم] و از آنان در دنیا کم نمیشود. آنان کسانی هستند که در آخرت جز آتش سزایی دیگر ندارند و آنچه در دنیا انجام دادهاند از بین میرود و اعمال آنان باطل میشود».
این وعده شامل کسانی است که این تفکر را دارند، فرقی نمیکند از کسانی باشند که به قصد دنیا، اعمال دینی را انجام میدهند، مانند منافقین و ریاکاران با اعمال خود، یا کافرانی باشند که ایمان به زنده شدن و روز حساب ندارند، مانند مردم عصر جاهلیت، مذاهب فرسودهی سرمایهداری، کمونیست و علمانیت [بیدینی] که ارزش زندگی را نمیدانند و حتی نظر آنها درباره حیات از نظر حیوانات بیارزشتر است، چون آنان در راه اهدافی که نه برایشان ابدی است و نه آنان برای اهدافشان ابدی هستند، عقول خود را از دست داده، توانایی خود را به کار برده و اوقات خود را ضایع کردهاند و برای آیندهای که منتظر آنها است، هیچ کاری نمیکنند!!! و قطعاً به آن آینده [قیامت] خواهند رسید. در حالی که حیوانات بر خلاف اینها هدفی ندارند که به دنبال آن باشند و عقولی ندارند که با آن فکر کنند. به همین دلیل خداوند درباره آنان میفرماید:
«و اما اکثر مردم نمیدانند، فقط ظاهری از زندگی دنیا را میدانند و آنان را از آخرت غافلاند».
آنان اگر چه در صنایع و اختراعات مهارت دارند، در واقع جاهلانی هستند که شایستگی این را ندارند به اهل علم توصیف شوند، چون علم آنها از ظاهر زندگی دنیا تجاوز نمیکند، و این علمی ناقص است که آنان مستحق این وصف با شرافت نیستند، چون علماء به کسانی اطلاق میشود که خداشناس و از خدا ترس باشند. خداوند متعال میفرماید:
«قارون با ظاهری آراسته و پر از زرق و برق به میان قومش رفت، کسانی که زندگی دنیا را میخواستند گفتند: ای کاش ما هم مثل آنچه که به قارون داده شده است دارایی داشتیم، او دارای ثروت فراوان است».
آنان آرزوی ثروتی مانند او را داشتند و به او غبطه میخوردند و براساس تفکر مادیشان او را به صاحب ثروتی عظیم، وصف کردند. و این همانند وضعیت کنونی دولتهای کافر است که مسلمانان ضعیف الإیمان با تعجب به پیشرفتهای صنعتی و اقتصادیشان نگاه میکنند و غبطه میخورند، بدون اینکه به کفر آنان و عاقبت بدی که در انتظارشان است توجه کنند. و این تفکر غلط آنان را وادار به تعظیم کافران و احترام آنان نموده و در اخلاق و عادات بدشان از آنان تقلید میکنند، لیکن از پیشرفتهای علمی و نظامی آنان مانند: اختراعات، تکنیک و غیره تقلید نمیکنند.