«فالله، الله، إخوانی! تمسکوا بأصل دینکم أوله وآخره، أسه ورأسه، وهو: شهاده أن لا إله إلا الله; واعرفوا معناها; وأحبوا أهلها، واجعلوهم إخوانکم، ولو کانوا بعیدین; واکفروا بالطواغیت، وعادوهم، وأبغضوا من أحبهم، أو جادل عنهم، أو لم یکفرهم، أو قال: ما علی منهم، أو قال: ما کلفنی الله بهم، فقد کذب هذا على الله، وافترى; بل کلفه الله بهم، وفرض علیه الکفر بهم، والبراءه منهم».[۱]
ترجمه: «از الله بترسید برادرانم و به اصول دینتان، اولش و آخرش تمسک بجویید، پایین و بالایش که شامل لا اله الا الله است، معنایش را بدانید و اهلش را دوست بدارید، و آنها را برادرانتان قرار بدهید؛ اگر چه دور باشند، به طواغیت کافر باشید، دشمنشان باشید، و به دوستدارانشان بغض بورزید، یا مجادله میکند بر سرشان، یا کافرشان نمیداند یا میگوید: آنها به من ربطی ندارند ، یا میگوید خدا این تکلیف را بر دوش من ننهاده است ( که کفر بدانان بورزم) این شخص که این را میگوید دروغ و بهتان بر الله بسته است، بلکه الله او را به آنها مکلف کرده است و بر او فرض نموده که به آنها کفر ورزد و از آنها بیزاری بجوید»
[۱] -( الدرر السنیه فی الاجوبه النجدیه۲/۱۱۹).