اتباع اعم از تقلید است، تقلید عبارت است از موافقت و پذیرفتن کورکورانه و بدون دلیل، و اتباع هم شامل موافقت و پدیرفت بدون دلیل و هم شامل موافقت و پذیرفتن با دلیل و بصیرت است، بنابراین علماء اتفاق کردهاند که: اتباع عبارت است از قبول کردن حکم بعد از شناخت دلیل اکنون چه چیزی میتواند از پذیرفتن و قبول کردن اتباع جز تعصب و تحکم و عناد جلوگیری کند؟
ما در اینجا اقوال بعضی از علاء را مبنی بر اثبات مرتبۀ اتباع بیان میکنیم
ابو عبدالله بن خویز منداد البصری المالکی میگوید: تقلید در شریعت به معنای رجوع به قولی است که برای گوینده آن حجت و دلیلی نیست و این در شریعت ممنوع است و اتباع چیزی است که برای آن دلیل ثابت شده است.
و گفته که: هر گاه پیروی کنی از کسی که دلیلی بر وجوب پیروی از او در آن امر نداشته باشی پس تو مقلد او هستی و تقلید در دین خدا صحیح نیست و هر گاه پیروی کنی از کسی که دلیل بر وجوب پیروی از او در آن امر داشته باشی پس تو متبع او هستی (نه مقلد او) و اتباع در دین جایز و تقلید ممنوع است.
جامع بیان العلم (۲/۱۴۳)
علامه ابن قدامه در مورد تقلید میفرماید: تقلید در عرف فقهاء عبارت است از پذیرفتن قول دیگری بدون دلیل، آنچه از این معنی گرفته میشود این است که گرفتن قول پیامبرص و اجماع تقلید به حساب نمیآید زیرا قول پیامبرص و اجماع حجت است.
الروضه ص ۲۰۵
اکنون بیندیشید که تقلید چگونه خاص شده به عدم شناخت دلیل و کسی که دلیل را بشناسد صراحتاً از (مرتبۀ) تقلید خارج شده، و مانند همین مطلب را امام شوکانی در ارشاد الفحول ذکر میکند.
امام شاطبی میفرماید: مکلف به احکام شریعت، از سه حال خارج نیست
یکی اینکه فرد مجتهد باشد لذا حکمش آن چیزی است که اجتهادش بدان رسد
دوم اینکه فرد مقلد محض و بیعلم باشد لذا باید دیگری وی را قیادت و راهنمایی کند (شیخ ناصر میفرماید: در این قسمت نکتهای ظریف وجود دارد منبی بر اینکه مقلد مانند یک فرد نابینا است) (زیرا آنکه بینا است خود رهبر است، نابینا را باید راه برد)
سوم اینکه فرد به درجه مجتهدین نرسد اما دلیل را میفهمد و جایگاه آن را میداند و درک و فهم خویش را از طریق اصول و قوانین معتبر اصلاح میکند، و محقق گردانیدن کلیه روشها با اصول و قوانین معتبر امکانپذیر است.
من صحبت امام شاطبی را اینگونه میفهمم که ایشان مرتبه سومی را برای مکلفین ثابت میکند، همان چیزی که علماء آن را مرتبۀ اتباع مینامند. امام شاطبی بین مرتبه اتباع و دو مرتبه دیگر فرق قایل میشود در مرتبۀ تقلید میگوید: «دومی آن است که مقلدی محض و بطور کلی از علم شرعی آگاهی نداشته باشد بنابراین دیگری باید وی را قیادت و رهبری کند…» در حالی که در مورد مرتبۀ سوم میگوید: «آن است که به درجۀ مجتهدین نرسد اما دلیل را میفهمد و محل آن را میداند و صلاحیت ترجیح را هم دارد.