شیخ قاسم حنفی[۱] در «شرح دُرَر البحار»[۲] میگوید: «نذری که مشاهده میشود بیشتر مردم عوام آن را انجام میدهند، به این صورت است که فردی مسافری یا مریضی دارد یا نیازی ضروری دارد، پس بنابراین نزد(قبر) یکی از صالحان[۳] میآید و روی سرش چادری میاندازد و میگوید: سرورم! اگر خداوند مسافر مرا باز گردانَد، یا بیمارم شفا یابد، یا نیازم برآورده شود، به شما این قدر طلا یا نقره میدهم یا این قدر خوراک یا آب یا شمع یا روغن میدهم، چنین نذری به اجماع باطل است به چند دلیل:
یکی اینکه این نذر برای مخلوق است و نذر کردن برای مخلوق جایز نیست چون نذر عبادت است و عبادت برای مخلوق انجام نمیشود. و یکی اینکه کسی که برایش نذر شده مرده است و مرده قدرتی ندارد.
و دیگر اینکه نذر کننده فکر میکند علاوه بر خداوند، مرده نیز در امور تصرف مینماید و چنین اعتقادی کفر است ـ تا آن که میگوید ـ : «وقتی این را دانستی پس آنچه از درهم، شمع، روغن و غیره که جمع آوری میشوند و به ضریحهای اولیاء به قصد تقرب به آنها برده میشوند به اجماع مسلمین حراماند». این را ابن نُجَیم از شیخ قاسم در «بحر الرائق» در آخر کتاب الصوم نقل کرده است[۴]. و مرشدی در «تذکره» از او نقل کرده است و دیگران نیز از او نقل کردهاند و این مسئله کم کم اضافه شده تا آن جایی که مردم به آن مبتلا شدهاند به خصوص در تولد احمد بدوی.
شیخ صُنعُ الله[۵] حلبی حنفی در رد کسانی که ذبح و نذر برای اولیاء را جایز قرار داده و میگویند پاداش دارد، گفته است: «اگر این ذبح و نذر به نام فردی انجام شود برای غیر الله بوده و باطل است، چنان که خداوند متعال میفرماید:
﴿وَلَا تَأۡکُلُواْ مِمَّا لَمۡ یُذۡکَرِ ٱسۡمُ ٱللَّهِ عَلَیۡهِ﴾ [الأنعام: ۱۲۱]. «و از گوشتِ (ذبیحهای) که نام الله بر آن نرفته، نخورید» و میفرماید: ﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحۡیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ١۶٢ لَا شَرِیکَ لَهُۥۖ﴾ [الأنعام: ۱۶۲-۱۶۳]. «بگو: همانا نماز و قربانی و زندگی و مرگم، از آنِ الله، پروردگار جهانیان است. شریکی ندارد»
یعنی نماز و قربانی کردنم برای خداوند است، چنان که فرموده الهی: ﴿فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَٱنۡحَرۡ٢﴾ [الکوثر: ۲]. «پس برای پروردگارت نماز بگزار و (شتر) قربانی کن.» به همین تفسیر شده است و در حدیث آمده که «در گناه، نذر اعتباری ندارد[۶]». [روایت ابوداوود و دیگران].
نذر کردن برای غیر الله شرک ورزیدن به خداوند است ـ تا اینکه میگوید ـ : پس نذر کردن برای غیر از الله همچون ذبح کردن برای غیر از خداوند است. و فقها گفتهاند: پنج چیز اگر برای غیر الله انجام شود شرک است: رکوع، سجده، نذر، ذبح و سوگند. میگوید: و خلاصه اینکه نذر کردن برای غیر الله فسق و گناه است، پس چگونه به آنها اجر و پاداش میرسد[۷].
قاضی ابوبکر بن العربی مالکی میگوید: «از نذر نهی کرده و به دعا تشویق کرده است، علت این است که دعا عبادت فوری است و به سبب آن توجه و روی آوردن به خداوند و زاری کردن به درگاه او ظاهر میشود و این برخلاف نذر است چون در آن عبادت تا زمان تحقق یافتن منظور به تأخیر میافتد[۸]».
ابوبکر تصریح کرده که نذر و دعا عبادت هستند و هیچ مسلمانی در این شک ندارد که هر کسی غیر از خدا را عبادت کند شرک ورزیده است. اما همان طور که خداوند متعال میفرماید:
﴿وَمَا تُغۡنِی ٱلۡأٓیَٰتُ وَٱلنُّذُرُ عَن قَوۡمٖ لَّا یُؤۡمِنُونَ﴾ [یونس: ۱۰۱]. «و نشانهها و هشدارها به کسانی که ایمان نمیآورند، فایدهای نمیرساند». و در حدیث صحیح ام المؤمنین عایشه از پیامبر صلی الله علیه و سلم روایت میکند که فرمود: «هر کسی نذر کرد که خدا را اطاعت نماید او تعالی را اطاعت کند و هر کسی نذر کرد که نافرمانی خدا را نماید، از او نافرمانی نکند[۹]».
گفتهاش: (در صحیح) یعنی: در صحیح بخاری.
گفتهاش: (از عایشه) ایشان عایشه ام المؤمنین همسر پیامبر صلی الله علیه و سلم و دختر ابوبکر صدیق رضی الله عنه است، هفت ساله بود که پیامبر با وی ازدواج کرد و در سن نه سالگی پیامبر او را به خانهاش برد. ایشان به طور مطلق فقیهترین زن است و از همه همسران پیامبر صلی الله علیه و سلم بجز خدیجه که در آن اختلاف است افضل و برتر است. ایشان در سال ۵۷ هـ.ق درگذشت. (گفتهی حافظ بود)[۱۰].
گفتهاش: (هر کسی نذر کرد که خدا را اطاعت نماید باید او را اطاعت کند) یعنی طاعتی که برای انجام آن نذر کرده است را انجام دهد و علما اجماع کردهاند که هر کسی برای انجام طاعت و عبادتی به طور مشروط نذر کرد مثل اینکه بگوید: اگر خداوند بیمارم را شفا دهد بر من لازم است که این قدر صدقه دهم، در صورت تحقق یافتن شرط بر او واجب است که به نذر خود عمل نماید و صحیح همین است، اما از امام ابوحنیفه حکایت شده که گفته است بر او انجام دادن آنچه در اصل واجب نیست مثل اعتکاف و عیادت بیمار، واجب نمیشود. اما این حدیث دلیلی علیه اوست چون در حدیث بین آنچه در اصل وجوبی دارد و بین آنچه در اصل وجوبی ندارد تفاوتی گذاشته نشده است. و اگر از ابتدا نذر کرد و گفت: بر من لازم است که برای خداوند یک ماه روزه بگیرم، طبق قول اکثریت علما حکم همین است. و از بعضی نقل شده که گفتهاند: وفا به نذر بر او لازم نمیشود، اما حدیث حجتی علیه آنها است، چون در حدیث بین نذری که مشروط باشد و بین نذری که مشروط نباشد فرق گذاشته نشده است.
گفتهاش: (و هر کسی نذر کرد که نافرمانی خدا را کند از خدا نافرمانی نکند) طحاوی اضافه کرده: «و باید کفّارهی سوگندش را بپردازد[۱۱]». ابن قطّان میگوید: «من در اینکه این اضافه سخن پیامبر صلی الله علیه و سلم باشد شک دارم[۱۲]». یعنی گناهی که انجام آن را نذر کرده است را نباید انجام ندهد. و علما اجماع کردهاند که وفا کردن به نذری که گناه است جایز نمیباشد.
حافظ در الفتح میگوید: «و بر حرام بودن انجام نذری که گناه است اتفاق کردهاند و در اینکه آیا موجب کفاره میشود یا نه؟ اختلاف کردهاند، و این در فصل گذشته بیان شد و میتوان از فرمودهی پیامبر صلی الله علیه و سلم که میفرماید: «هر کسی نذر کرده که نافرمانی خدا را بنماید، خدا را نافرمانی نکند». استدلال کرد که نذر کردن در آنچه مباح است جایز میباشد، چنان که مذهب امام احمد و غیره همین است. و آنچه ابوداوود از عمرو بن شعیب از پدرش از جدش روایت میکند و امام احمد و ترمذی از برید روایت کردهاند که زنی گفت: ای رسول خدا! من نذر کردهام که بالای سر شما دف بزنم. فرمود: «به نذرت وفا کن[۱۳]». [جایز بودن نذر در امور مباح را تأیید مینماید]. و وقتی چنین نذری را صحیح قرار دهیم حکم آن حکم سوگند خوردن برای انجام آن را دارد. و فرد در انجام نذر یا دادن کفارهی سوگند، یکی را باید انتخاب کند.
اما نذری که از روی لجاجت و خشم باشد نزد امام احمد سوگند به شمار میرود و فرد اختیار دارد یا آن را انجام دهد یا کفارهی سوگند را بپردازد. و دلیل آن حدیث عمران بن حصین است که از پیامبر روایت میکند که فرمود: «نذری که در حال خشم باشد اعتباری ندارد و کفّارهی آن کفارهی سوگند است». سعید، امام احمد و نسائی آن را روایت کردهاند و از طریقهای مختلفی روایت شده و در آن بحث است[۱۴].
و اگر چیز ناپسندی همچون طلاق را نذر کرد مستحب است که کفّاره بدهد و آن کار را که نذر کرده انجام ندهد[۱۵].
(برگرفته از کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)
[۱]– قاسم بن قُطلوبُغا بن عبدالله مصری حنفی محدث فقیه، اصولی و مورخ که در سال ۸۷۹ هـ وفات یافت. نگا: الضوء اللامع سخاوی ۶/۱۸۴و معجم المؤلفین۲/۶۴۸
[۲]– شرح درر البحار در فروع فقه حنفی، تألیف شیخ: محمد بن یوسف بن الیاس، القونوی دمشقی حنفی متوفای ۷۸۸ هـ. نگا: کشف الظنون۱/۷۴۶
[۳]– در مفید المستفید فی کفر تارک التوحید، شیخ الاسلام محمد بن عبدالوهاب (۱/۳۰۴ در ضمن مجموعه مولفات شیخ) «قبر بعض الصلحاء» آمده است.
[۴]– البحر الرائق ۳۲۱ ـ ۲/۳۲۰
[۵]– امام علامه صنع الله بن صنع الله حلبی مکی حنفی واعظ، فقیه، محدّث و ادیب، از جمله تألیفاتش ارجوزه فی الحدیث و سیف الله علی من کذب علی اولیاء الله، است. در سال ۱۱۲۰ هـ وفات یافت. نگا: هدیه العارفین ۱/۴۲۸ و معجم المؤلفین ۶۲۴۱٫
[۶]– حدیث عایشه ل بود که تخریجش قبلاً آمد. صحیح مسلم ۱۶۴۱ از عمران بن حصین.
[۷]– سیف الله علی من کذب علی اولیاء الله ص ۴۸۱ ـ ۴۷۹ چاپ شده در ضمن مجله الحکمه ش ۱۷
[۸]– در فتح الباری ۱۱/۵۸۰ از او نقل شده است.
[۹]– بخاری ۶۷۰۰ به روایت عایشهی صدیقه.
[۱۰]– الاصابه فی تمییز اسماء الصحابه ۸/۱۶ و تقریب التهذیب ص ۷۵۰
[۱۱]– شرح مشکل الآثار ۳/۴۳
[۱۲]– بیان الوهم والإیهام ۲۸۹ ـ ۲/۲۸۸
[۱۳]– اما سند حدیث عمرو بن شعیب از جدش حسن است و در باب گذشته تخریج آن گذشت. اما حدیث بریده را امام احمد در مسند ۳۵۶ ـ ۵/۳۵۳ و ترمذی در سنن خود ۳۶۹۰ روایت کرده و میگوید حسن و صحیح غریب است. و ابن حبان در صحیح خود به شماره ۴۳۸۶ و بیهقی در السنن ۱۰/۷۷ روایت کرده و اسناد آن حسن است و حدیث صحیحی است.
[۱۴]– طیالسی ۸۳۹ و مسند امام احمد۴/۴۴۳، ۴۴۰، ۴۳۳ و نسائی سنن ۷/۲۸ و مسند بزار ۳۵۶۱ و مسند رویانی ۱۲۸ و مستدرک حاکم ۴/۳۰۵ و الحلیه ابونعیم ۷/۹۷ و غیره و در اسناد آن محمد بن زبیر حنظلی است که متروک میباشد التقریب ص۴۷۸ و در سند آن اضطراب است. و نسائی میگوید: محمد بن زبیر ضعیف است و حجت نیست. و در این حدیث با او اختلاف دارد.
[۱۵]– فتح الباری ۵۸۷ ـ ۵/۸۶ با اندکی تصرف. نگا: مجموع الفتاوی: ۳۵/۲۵۳-۲۵۴