نحوه شیعه شدن اجباری ایرانیان

صفویان در تبریز ۲۰ هزار مرد را کشتند و مساجد اهل سنت را یا تخریب و یاتبدیل به طویله شان کردند .
برای نمایش پیروزی و تسلط به تبریز۱۲ نفر جوان زیبا روی تبریزی راانتخاب کرده وبه دربار بردند و شاه به همه شان تجاوزکرد .
شکم زنان باردار دریده می شد و جنین شان به جرم کافر بودن کشته می شد . در اردبیل هرکس را که به تغییر مذهبش راضی نمی شد به همراه همه ی اعضای خانواده در درون خانه اش به آتش می کشیدند؛ یکی از شکنجه هایی کسی که حاضر به تغییر مذهبش به تشیع نمیشد این بود که به زن یا دختر فرد مورد نظر را در برابر دیدگانش تجاوز می شد.

یک شکنجه ی دیگر بر روی نیزه نشاندن دختر خانواده بود برای فشار آوردن بر پدرش نیزه را از نشیمن گاه وارد کرده و تا بالا در بدنش فرو می کردند وآن را همچون میله ی پرچم در زمین می کاشتند.
شکنجه رایج دیگر زمان صفویه این بود که یک مفتول تیز را از پوست کمر وارد بدن فردکرده و از پوست پشت گردنش بیرون میآوردند و مانند گوسفند او را بر آتش کباب می کرده و می خورده اند.

پوست بدن قربانی را با یک جسم برنده خراش می دادند وشیره ی خرما بر آن میمالیدند و در یک صندوق انداخته و صندوق رابا مورچه می انباشتند .مورچه ها به هوای خوردن شیره ها گوشت تن قربانی را ذره ذره می جویدند و باعث می شدند که فرد قربانی از خونریزی و عفونت و خورده شدن بدنش با زجر زیاد در طی چندین روز به آهستگی بمیرد .

زنده در روغن یا آب جوش انداختن قربانی هم مرسوم بود .
ریختن قیر یا سرب داغ در گلو و برکندن زبان و چشم هم یکی دیگر از شکنجه هایی بود برای ترساندن و شیعه کردن الباقی مردم استفاده میشد.
زنده خواری دشمنان و استفاده از جمجمه دشمنان بعنوان جام شراب یکی از شیوه های رایج بود.
در دوران حکومت صفویان دسته ای جلاد خامخوار وجودداشته است که به فرمان شاه، مقصرین را زنده زنده می خوردند. گاهی شاهان صفویآنان را احضار کرده و دستور می دادند تا مجرمان را در جلوی چشمانش بدرند.
این دسته از آدم خواران که در دربار شاه عباس نگهداری می شدند چگین نام داشتند.
نقل است که لشکر چهل نفری آدم خواران شاه عباس همه جا او را همراهی میکردند و قربانیان را می خوردند.
دسته آدم خواران «چگین» یا گوشت خام خور نامیده می شدند.
این جماعت {آدم خواران} آلت دست شاه بودند تا غضب خود را بنشاند آنان گنهکاران را از یکدیگر می ربودند و بینی وگوش های او را می کندند سپس بقیه اعضای بدن مجرم را می خوردند!
جالب است که گاهی بر سر خوردن بدن مجرمین بین آنها نزاع در می گرفت مثل گروه کفتارانی که بر سر لاشه بودند این جماعت لباس های مخصوص می پوشیدند تاج آنها بی عمامه بود اطراف تاج را با موم می آراستند اکثر آنها مردانی قوی هیکل و زشت صورت بودند.
(برگرفته از کتاب «شاه عباس کبیر» نوشته دکتر پناهی سمنانی انتشارات کتاب نمونه)

شاه عباس شیخ احمد آقا میرغضب را به همرا لشکریان جلادش با چوب و چماق” و کارد و خنجر، میل و منقل و نطع و سه پایه و سایر آلات و ابزار ضرب و جرح و کشت و کشتار به گیلان فرستاد و آنها وارد عمل شدند.

آنها هر گیلانی را که یافتند یا شکنجه کردند و یا کشتند.
بریدن دست و پا و گوش و بینی و زبان، کوبیدن گوش به دیوار، داغ کردن با میله های آهنی، فرو بردن درفش سرخ کرده در بدن، پا برهنه راه بردن روستاییان ساده و بیچاره روی مجمعه تفتیته و داغ از شکنجه های رایج بود
پاریزی در کتاب “اقتصاد عصر صفوی” می نویسد:
در مجموع شیخ احمدآقا؛میرغضب باشی شاه عباس؛ قریب یکسال درگیلان ماند کوچک و بزرگ، علیل و بیمار و حتی کودکان شیر خواره را در گهواره هایشان کشت.
فاجعه آن چنان هولناک و سبعانه بود که شکم زن های حامله را دریده، جنین ها را خارج نموده، بر سر نوک نیزه ها کرده و جهت زهرچشم گرفتن و عبرت اهالی به تماشا می گذاشتند.
امیر حسین خنجی در کتاب شاه اسماعیل صفوی ص ۱۷ و ۱۸مینویسد:

دسته ای از تبر به دستان قزلباش ،کودکان خردسال را زنده زنده به میان آتش پرتاب می کردند و خانوادهای کودکان را مجبور به تماشای زوزه های کودکانشان و کباب شدن انها میکردند یکی از بزرگان تبریز که نخواسته بود شیعه شود را گرفته،کف دست ها وپاهایش را بر کنده ی درخت میخکوب کرده و در این حال زتده زنده ،پوستش را مثل پوست گوسفند میکشیدند.

منابع برای مطالعه بیشتر:

کتاب: دانشنامه ی شکنجه و کشتار شاهان، و قدرتمندان ایران
کتاب شاه اسماعیل صفوی
کتاب اقتصاد عصر صفویه

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …