شب در خاموشی و آرامش کامل در حال گذر است، خلیفه وقت «امیرالمؤمنین حضرت عمر فاروق» جهت بررسی اوضاع شهر و مردم در سطح شهر در حال گشتزنی است، ناگهان از منزلی صدای گفتگوی مادری با دخترش به گوش رسید که به او میگفت: شیر را با آب مخلوط کن. اما دختر این پاسخ را به مادرش میدهد: خیر، خلیفه دستور داده کسی حق ندارد شیر را با آب مخلوط کند، بار دیگر مادر به دخترش میگوید: مگر خلیفه تو را میبیند؟ دختر میگوید: اگر خلیفه نمیبیند، اما خدای خلیفه که میبیند. خلیفه از این گفتگو بسیار متأثر میگردد و منزل را شناسائی میکند، صبح روز بعد اطلاعات کاملتری از این خانواده میگیرد. بالاخره همین دختر (راستگو و امانتدار) را به نکاح یکی از فرزندانشان درمیآورد[۱].
آری، راستگوئی و جرأت ایمانی این دختر برای هر زن و دختر مسلمان بهترین الگو و سرمشق میباشد، مشروط بر اینکه در اجرا و پیاده ساختن احکام الهی به غیر از حصول رضای الهی چیزی دیگر ملحوظ نظر نباشد.
[۱]– آنچه از روایات تاریخی و سیرت معلوم میگردد، حضرت عمر بن عبدالعزیز: از نسل همین دختر میباشد.