نتایج پایبندی به فهم سلف صالح

بدون شک پایبندی به فهمی که سلف صالح از نصوص قرآن و سنت داشته‌اند ، دژی در برابر هر فتنهٔ گمراه‌ کننده است که دارای میو‌ه‌هایی رسیده و آثاری سودمند است،‌ شخص را در عقیده و عبادتش حفظ کرده و به خواست الله از هوی و هوس و مفهوم‌های شاذ و افکار منحرف مصون می‌دارد، آنچه در گذشته و حال حاضر، سبب برکشیده شدن شمشیرها و از بین رفتن جان‌ها و ریخته‌ شدن خون‌ها و هتک حرمت‌ها و کافر دانستن مسلمانان و تفرقه شده است چیزی نیست جز تأویل باطلی که بر فهم بیمار از نصوص شرعی که مخالف با فهم سلف صالح ـ رضوان الله علیهم ـ است، بنا شده است،.

از جمله آشکارترین نتایج و دست آوردهای آن:

۱- راه شناخت مراد الله ـ تعالی ـ و فرستادهٔ او ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ است؛ چیزی که هدف هر  مسلمانی است. کسی که می‌خواهد در گفتار و کردار آشکارا و نهان به به قرآن و سنت چنگ بزند تا از فتنه‌ها نجات یافته و بر اساس هدایت و با بصیرت پروردگارش را بندگی کند.

هدف سلف شناخت خواسته و مراد الله ـ عزوجل ـ و مراد پیامبرش ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ بوده است، همان چیزی که هدف رهروان و راه نجات جویندگان است ، همچنین قرار گرفتن در کنار صحابه و پیروانشان و پایبندی به روش و رهنمود آنها عین رستگاری و اساس پیروزی است.

بنابراین موفق‌ترین افراد و استوارترین آنها از جهت رأی در تمامی امور دین و هر آنچه انسان را به پروردگار جهانیان نزدیک می‌کند کسانی هستند که از «دریچهٔ وحی آشکار برگرفته و با عقل و فطرت و ایمانش از نظریاتِ متحیران و تردیدِ شکاکان و تکلفِ افراط‌گران روی برتافته و کشتزار هدایت را از کلمات آگاه‌ترین آفریده نسبت به پروردگار جهانیان آبیاری می‌کند، چرا که کلمات جامع و سودمند وی در این زمینه و دیگر زمینه‌ها کافی و بسنده است،‌ جامع و آشکار ، واضح و شرح دهنده است و در جایگاه تفسیر و شرح محتویات قرآن قرار دارد»[۱]

از سویی دیگر غالب علم و ایمانی که نزد سلف وجود داشته است از پیامبرشان ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ‌ برگرفته‌اند، کسی که الله بوسیلهٔ او آنان را ز تاریکی‌ها بیرون آورده و به سوی نور هدایت نمود، به راه خداوند عزیز و حمید رهنمون ساخت، خداوند ـ متعال ـ  دربارهٔ وی فرموده است:‌ ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَءَامِنُواْ بِرَسُولِهِۦ یُؤۡتِکُمۡ کِفۡلَیۡنِ مِن رَّحۡمَتِهِۦ وَیَجۡعَل لَّکُمۡ نُورٗا تَمۡشُونَ بِهِۦ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٢٨ لِّئَلَّا یَعۡلَمَ أَهۡلُ ٱلۡکِتَٰبِ أَلَّا یَقۡدِرُونَ عَلَىٰ شَیۡءٖ مِّن فَضۡلِ ٱللَّهِ وَأَنَّ ٱلۡفَضۡلَ بِیَدِ ٱللَّهِ یُؤۡتِیهِ مَن یَشَآءُۚ وَٱللَّهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِیمِ﴾ [الحدید: ٢٨،  ٢٩]  «اى ایمان آوردگان، از خدا پروا کنید و به رسولش [خالصانه] ایمان آورید تا خدا رحمت خویش را دو بار بر شما ارزانى دارد و براى شما نورى پدید آورد که در پرتو آن گام بردارید و شما را ببخشاید؛ که خدا آمرزگارى است مهربان؛ [این توضیح را دادیم] تا اهل کتاب نپندارند که [مؤمنان] به افزون بخشى خدا دسترسى ندارند و اینکه [آگاه باشند که] تمامى برترى به دست خداست و به هرکه خواهد [و شایسته بداند]، عطا مى‏کند؛ که خدا افزون بخشىِ بى حدّ دارد» همچنین فرموده است: ﴿ لَقَدۡ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ إِذۡ بَعَثَ فِیهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡ أَنفُسِهِمۡ یَتۡلُواْ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتِهِۦ وَیُزَکِّیهِمۡ وَیُعَلِّمُهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَهَ وَإِن کَانُواْ مِن قَبۡلُ لَفِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ﴾ [ال عمران: ١۶۴] «خدا بر اهل ایمان نعمت بزرگى داد که در میان آنان رسولى از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنان مى‏خواند و [از پلیدى جهل و شرک] پاکشان مى‏سازد و به آنان کتاب و دانشِ توأم با بینش مى‏آموزد؛ در حالى که قبل از آن واقعاً در گمراهى آشکارى بودند» و فرموده: ﴿ وَکَذَٰلِکَ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ رُوحٗا مِّنۡ أَمۡرِنَاۚ مَا کُنتَ تَدۡرِی مَا ٱلۡکِتَٰبُ وَلَا ٱلۡإِیمَٰنُ وَلَٰکِن جَعَلۡنَٰهُ نُورٗا نَّهۡدِی بِهِۦ مَن نَّشَآءُ مِنۡ عِبَادِنَاۚ وَإِنَّکَ لَتَهۡدِیٓ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ * صِرَٰطِ ٱللَّهِ ٱلَّذِی لَهُۥ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۗ﴾ [الشورا: ۵٢،  ۵٣]  «و بدین گونه قرآن را به فرمان خویش بر تو وحى کردیم؛ [قبل از آن] تو آگاهى نداشتى که کتاب و ایمان چیست، ولى ما آن را نورى ساختیم که هریک از بندگان خویش را که بخواهیم، بدان هدایت کنیم؛ و مسلّماً تو به راهى راست هدایت مى‏کنى،  راه خدایى که هرچه در آسمانها و زمین است، متعلّق به اوست؛ آگاه باشید که همه امور تنها به سوى خدا باز مى‏گردد»

بدون شک آگاه‌ترین مردم نسبت به این راه و مشتاق‌ترینشان بر یافتن آن صحابهٔ رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ و پیروانشان از پیشوایان سلف صالح بوده‌اند و به همین دلیل عمر بن خطاب ـ رضی الله عنه ـ گفته است:‌ «إذا لقیتم الذین یتبعون المتشابه فخذوهم بالسنن، فإن أصحاب السنن أعلم بکتاب الله تعالى»[۲]. یعنی: هر گاه با کسانی که از [آیات] متشابه پیروی می‌کنند مواجه شدید آنها را با سنت‌ها بگیرید زیرا صاحبان سنت نسبت به کتاب الله ـ متعال ـ  آگاه‌ترند.

۲- مهم‌ترین وسیله برای از بین بردن مادهٔ بدعت‌گزاری و بستن دروازهٔ بدعت و نوآوری در دین است؛ زیرا معمولا اهل بدعت به برخی از نصوص چسبیده و آن را به گونه‌ای نادرست تفسیر می‌کنند و بر غیر مراد الله و مراد رسولش ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ و بلکه بر اساس مراد خویش می‌فهمند تا با خواسته‌ّهایشان و بدعت‌هایی که ساخته‌اند همخوانی داشته باشد. فهم سلف در این مسئله فیصله دهنده است و همان حقی است که غیر از آن جز گمراهی نیست. خداوند ـ متعال ـ  می‌فرماید: ﴿فَإِنۡ ءَامَنُواْ بِمِثۡلِ مَآ ءَامَنتُم بِهِۦ فَقَدِ ٱهۡتَدَواْۖ وَّإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّمَا هُمۡ فِی شِقَاقٖۖ فَسَیَکۡفِیکَهُمُ ٱللَّهُۚ وَهُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ﴾ [البقره: ١٣٧]  «اگر آنها نیز به آنچه شما ایمان آورده‏اید ایمان آورند، هدایت شده‏اند و اگر روى برتابند، بى گمان سر ستیز دارند؛ [پایدار باش که] خدا تو را از [گزند] آنها مصون خواهد داشت؛ که او شنوایى است آگاه»

ابن تیمیه می‌گوید: «در مجموع هر کس از مذاهب صحابه و تابعین و تفسیر آنها کناره گیرد و مخالف آن را بپذیرد در این باره دچار اشتباه شده است، بلکه بدعت‌کار می‌شود و اگر بر اساس اجتهاد بوده اشتباهش آمرزیده می‌شود …» تا آنجا که می‌گوید:‌« و ما می‌دانیم که صحابه و تابعین و پیروان آنها قرآن را خوانده‌اند و به تفسیر و معانی آن عالم‌ترند همچنان‌که آنها نسبت به حقی که الله رسولش ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ را با آن فرستاده آگاه‌ترند پس هرکس با گفتهٔ آنها مخالفت کند و قرآن را بر خلاف تفسیر آنها ،‌ تفسیر کند در دلیل و محتوی به خطا رفته است …»[۳].

بلکه رویگردانی از فهم سلف در نصوص، یکی از خطرناک‌ترین دروازه‌های انحراف و گمراهی است پس کسی که قرآن کریم و سنت مطهر را تفسیر کند «و تفسیر او غیر از تفسیر مشهوری که از صحابه ـ رضی الله عنهم ـ و تابعین نقل شده است باشد وی بر الله ـ عزوجل ـ‌ دروغ بسته و در آیات الله به کجی رفته و سخن را از جایگاه خود تحریف کرده است و این کار گشودن دروازهٔ زندقه و الحاد است که باطل بودن آن در اسلام آشکار است»[۴].

۳- حفاظت کننده از تفرقه و اختلاف نکوهیده است:

به همین دلیل است که عمر بن خطاب به ابن عباس ـ رضی الله عنهم ـ گفت: « چگونه این امت دچار اختلاف می‌شود در حالی که پیامبرش یکی و قبله‌اش نیز یکی است؟ ابن عباس گفت: ای امیر مؤمنان؛ همانا قرآن بر ما نازل شد و ما آن را خواندیم و دانستیم که دربارهٔ چه کسی نازل شده است ولی پس از ما مردمی خواهد آمد که قرآن را می‌خوانند و نمی‌دانند دربارهٔ چه کسی نازل شده در نتیچه دربارهٔ آن نظر می‌دهد پس هنگامی که دربارهٔ آن نظر دادند دچار اختلاف می‌شوند و هنگامی که اختلاف کردند با یکدیگر می‌جنگند»[۵].

۴- آرامش و اطمینان روانی را برای انسان به ارمغان می‌آورد که از بین برندهٔ تردیدها و برطرف کنندهٔ مشکلات وهمی است. زیرا اگر جویندهٔ علم بفهمد که فهم او از دلیل موافق با فهم سلف صالح است در نتیجه تردیدهایش از بین می‌رود و گواهی راستین بر درستی استدلال خویش را می‌یابد.

۵- هر آنچه صحابه و سلف دربارهٔ آن سکوت کرده‌اند ـ به ویژه چیزهایی که به عقیده و ایمان وابسته است ـ پس سکوت دربارهٔ آن اولی‌تر ، شایسته‌تر و محتاطانه‌تر است وباید بداند که خلف دربارهٔ آن مسائل سخنان باطل گفته‌اند؛ به همین دلیل یکی از سلف گفته‌ است:‌ «باید آثار گذشتگان را بگیرید زیرا آنها هر آنچه کافی و بسنده بوده را بیان کرده‌اند و کسی بعد از آنها بهتر از آنچه آنها می‌دانسته‌اند نیاورده است»[۶].

سخنان صحابه و پیشوایان در این زمینه بیان شد و اینکه باید دربارهٔ آنچه آنها سکوت کرده‌اند سکوت نمود زیرا آنها بر اساس علم سکوت کرده‌اند و دانسته‌اند که دربارهٔ چنین اموری باید سکوت کرد.

۶- معیار شناخت سنت از بدعت است.

هر دینداری و عبادتی که سلف با آن آشنا نبوده‌اند، بدعت و نوآوری در دین است و پیش از این بیان شد که ابن عباس از خوارج ایراد گرفت که در میان آنها هیچیک از یاران رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ همان کسانی که داناترین مردم در تفسیر قرآن هستند، وجود ندارد.

این نشان می‌دهد که فهم صحابه و عمل آنها حجت است و خلاف آن درست نیست و اینکه اهل بدعت کسانی هستند که جماعت مسلمانان را متفرق ساخته و  با صحابه و پیشوایان دین مخالفت کرده‌اند و به همین دلیل «هیچ‌کس از بدعت نجات نیافته و عقیدهٔ او درست نمی‌شود مگر اینکه اسلامِ او مانند اسلام سلف باشد و نصوص را همانگونه که آنها فهمیده‌اند بفهمد و دانستن چیزی که به آن مکلف نشده را رها کند و این روش پیشوایان سنت است»[۷].

و هر کس از راه آنها کناره گیرد «در بدعت‌هایی می‌افتد که گویی در مورد الله و پیامبرش سخن ناحق و آنچه از آن آگاهی ندارد گفته است در حالی که الله و رسولش آن را حرام کرده‌اند ..»[۸].

بنابراین گواه برای دشمنان و داور میان نزاع کنندگان : نگریستن به وضعیت سلف است که آیا آنها این نصوص را چنین فهمیده‌اند یا نه؟ آیا در آن نظری داده‌اند؟ یا اینکه آن را رها کرده و به آن توجهی نکرده‌اند؟!! و بداند که قطعاً آنها قرآن را فهمیده و پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ و گروه فراوانی، گواه آنان می‌باشند بنابراین شخص باید بنگرد که پایش را کجا می‌گزارد»[۹].

 

[۱] – شفاء العلیل (۱/۱۸).

[۲] – دارمی در سنن خویش ح ۱۲۱ (۱/۴۷) و آجری در شریعت ح: ۹۳ (۱/۲۴۰) و لالکائی در شرح الأصول ح ۲۰۳ (۱/۱۲۳) و اصفهانی در الحجه (ص۲۴۸)

[۳] – مقدمه فی أصول التفسیر (ص۹۱).

[۴] – مجموع الفتاوی (۱۳/۲۴۳) و نگا: (۱۳/۳۶۱) و(۱۵/۹۴) و (۱۶/۵۱).

[۵] – خطیب بغدادی در جامع لأخلاق الراوی وآداب السامع (۲/۱۹۴) به شماره (۱۵۸۷) این روایت را تخریج کرده است. نگا: کنز العمال شماره : (۴۱۶۷).

[۶] – مجموع الفتاوی (۴/۱۵۸).

[۷] – إیثار الحق علی الخلق (ص۱۲۲).

[۸] – مجموع الفتاوی (۷/۲۸۸).

[۹] – نگا: الموافقات (۳/۳۷۶). و نگا:‌ القرآن الکریم و منزلته بین السلف ومخالفهیم (ص۷۵۹).

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …