نام‌گذاری به «اهل سنت و جماعت» چگونه آغاز شد؟

باید در نظر داشت که ما گفتیم منشأِ «تسمیه» و نگفتیم «پیدایش» اهل سنت؛ زیرا اهل سنت یعنی همان باورهای رسول الله  صلی الله علیه وسلم و یاران وی. آنان کسانی نیستند که بدعتی را پایه‌گذاری کرده باشند و در نتیجه‌ی آن به فرد یا گروهی خاص نسبت داده شوند و متعاقباً گفته شود: این نام در فلان سال پدید آمد. از این رو شیخ الاسلام می‌گوید: (مذهب اهل سنت و جماعت، قبل از این‌که الله  جل جلاله ابوحنیفه، مالک، شافعی و احمد رحمهم الله را بیافریند، مذهبی کهن و مشهور بوده است. اهل سنت، مذهبِ خویش را از رسول الله  صلی الله علیه وسلم فرا گرفته‌اند. آنان که با این مذهب مخالفت ورزند، از منظر اهل سنت مبتدعانی بیش نخواهند بود؛ چرا که جمهور اهل سنت، اجماع صحابه  صلی الله علیه وسلم را حجت می‌دانند و در اجماعِ نسل‌های بعد از ایشان، اختلاف نظر دارند).[۱]

در ادامه ابن تیمیه  رحمه الله علت این‌که مذهب اهل سنت به امام احمد  رحمه الله نسبت داده می‌شود را چنین بیان داشته و می‌گوید: (گرچه احمد بن حنبل در امامت و صبر و تحمل شکنجه مشهور‌ است، این بدین سبب نبوده که وی سخن جدیدی در دین ابداع کرده باشد؛ بلکه حرفش سنّتی بود که قبلاً وجود داشته و معروف بوده است و او این سنت را فهمیده و به آن دعوت داده و بر شکنجه و آزاری که دیگران بر او روا داشتند تا از این سخن دست بردارد، صبر و شکیبایی نمود. ائمه‌ی پیش از او، قبل از آن آزمایش و شکنجه از دنیا رفته بودند. زمانی که در اوایل قرن سوم در دوران مأمون و برادرش معتصم و در پی او واثق، فتنه‌ی جهمیه‌ که صفات الهی را نفی می‌کردند، پدیدار گشت، و مردم را به تفکر جهمی فرا می‌خواندند و صفات را ابطال می‌نمودند و متاخرین رافضه هم بر همین اعتقاد بودند، و والیان امر را هم به سلکِ اندیشه‌ی خود در آوردند، اهل سنت با آنان هم‌نظر نشدند. تا جایی که به قتل تهدید شدند و گروهی به غُل و زنجیر کشیده شده و مجازات شدند و آن‌ها را با میل یا به اجبار دستگیر کردند، امام احمد بر باور خود ثابت و استوار ماند؛ تا این‌که او را مدتی زندانی کردند. بعد یاران خویش را برای مناظره با امام فرا خواندند و در مناظره امروز و فردا می‌کردند… «در ادامه راوی شکنجه و رنجِ امام را ذکر می‌کند» و سپس می‌گوید: این امور باعثِ تحقیق در مورد مسایل صفات و آیات شد. و ادله و شبهات از دو منظر اثبات و نفی، هم مورد بررسی قرار گرفت.

نویسندگان هم در این زمینه کتاب‌ها نگاشتند. امام احمد و دیگر علمای سنت و حدیث، همیشه بطلان و فساد مذهب روافض، خوارج، قدریه، جهمیه و مرجئه را شناخته بودند، لیکن به دلیل محنت و مشقت، بگو مگو در این باره زیاد شد. الله  جل جلاله هم شأن و منزلت این امام همام را والا نموده و او را یکی از ائمه و عالمی از علمای سرشناسِ اهل سنت گرداند. چرا که او مسایل صفات را بیان داشته و بر نصوص و روایات صفات، اشراف کامل داشت و اسرار پنهانِ «صفات» را آشکار کرد. نه این‌ که او بحثی تازه و دیدگاهی جدید ابداع کرده باشد. از همین رو برخی از اساتیدِ مغرب (الجزایر) گفته‌اند: «پیدایش مذهب با امام مالک و شافعی بوده است و ائمه‌ی مذاهب در اصول، متحد و همسو بوده‌اند، لیکن امام احمد  رحمه الله مذهب را توضیح داده و آن را مشهور کرد». واقعاً هم همان‌طور است که گفته‌اند).[۲]

از این مطلب سودمند روشن می‌گردد که اهل سنت و جماعت، ادامه‌ی باورها و اعتقادات رسول الله  صلی الله علیه وسلم و یاران وی می‌باشد. لذا اگر در دوران بدعت و در زمان بی‌کَسیِ اهل سنت، امامی برخاست و به عقیده‌ی صحیح و جنگ با بدعت دعوت داد، کار جدیدی نکرده است؛ بلکه هر آن‌چه از اعتقادات اهل سنت که به بوته‌ی فراموشی سپرده شده و رنگ باخته است را، زنده و پویا می‌گرداند. چرا که عقیده و برنامه‌ی عقیدتی، قابل تغییر و تبدیل نیست. در نتیجه هر گاه در زمان و مکانی خاص، مذهب اهل سنت به عالِم یا مجدّدی خاص نسبت داده شد، بدین معنا نیست که وی مذهب جدیدی پدید آورده است.

اما این که تسمیه یا نام‌گذاری اهل سنت یا اهل حدیث از چه زمانی شروع شد، باید گفت از دوران شروع تفرقه و پراکندگیِ گروه‌ها و زیاد شدن بدعت‌ها و انحرافات، این نام پدیدار گشت. چرا که لازم بود اهل سنت و جماعت در روش و اعتقاد با نامی خاص، از دیگران متمایز باشند. البته چنان که پیشتر بیان شد، باید در نظر داشت که ایشان، همان امتدادِ باورها و اعتقادات رسول الله  صلی الله علیه وسلم و یاران وی بوده و (هستند).

 

[۱]– منهاج السنه ۲/۴۸۲. تحقیق محمد رشاد سالم.

[۲]– همان. ۴۸۲ – ۴۸۶.

مقاله پیشنهادی

علم چگونه از بین می‌رود؟

عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ: أَلَا أُحَدِّثُکمْ حَدِیثًا سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه وسلم …