نامه سرگشاده به برادران “قرآنی” نام!..(۱)

بقلم: د/ امراء

 

دریچه

با شدت گرفتن روند تشیع صفوی در جامعه ایران، وقدرت یافتن غالیان شیعه، و کنار رفتن بسیاری از پرده‌ها و روی آب آمدن بسیاری از واقعیتها، حقانیت تلخ شرک آلودی که در کتابهای تشیع نهفته است، و صفوی مشربان از ظاهر کردن آن شرم داشتند، یکی پس از دیگری به بازار کاسبان مذهب اضافه می‌گردد..

در حالی که دنیا سخن از جهانی شدن و تضادهای فرهنگی می‌زند، و چشمها به جلو حرکت می‌کند، جامع ایران طبل امام زمان به گردن آویزان نموده با فاحشه‌گری و بی‌بندوباری و قبرپرستی و انبوه کینه و حقد و فتنه‌افروزی و تبعیض نژادی و نظام طبقاتی و تقدس مآبی عمامه داران با سرعت سرسام آوری بسوی باتلاق خزعبلات و خرافات در حرکت است…

البته در مقابل این چهره تار، و این عار فکری که تاریخ ایران با آن دست به گریبان است، چهره‌ی نورانی مردان و جوانان روشنفکر و فرهنگیان بیدار و آگاه است که از زیر  بار خرافات رسته، در سایه تعالیم قرآن از قبرها فرار کرده سرسجده در مقابل پروردگار یکتا به زمین نهاده‌اند.. درخت توحید روز بروز تنومندتر شده، شاخ و برگهایش به تمامی شهرها و روستاهای کشور رسیده است..

درگیر و دار انتقال از سرزمین باورهای شرک آمیز تشیع صفوی تا رسیدن به کعبه توحید ابراهیمی مسیری است طولانی. اگر دیروز مشرک قریشی با بر زبان راندن کلمه شهادت به آغوش اسلام می‌پیوست، امروز عقلی که در لانه عنکبوتی صفویت بافته شده، نیاز به زمان دارد تا بتواند از گیر و دار تارها و باورهای خرافاتی نجات یابد. چون او امروز بتهایی که واسطه خدا و بنده بودند را کنار نمی‌زند تا به خدای واحد برسد، بلکه امروز او از باورهای دروغین محبت رسول و آل رسول ساختگی بسوی رسول و آل رسول واقعی ـ صلی الله علیه وسلم ـ می‌آید، سفری از افسانه به حقیقت و از بدعتهای ریشه دار به سنت ناشناخته جلوی روی اوست…

در وسط این نقل و انتقال با گروهی برخورد می‌کنی که در ایران بدانها “قرآنی” می‌گویند. نیمی از چهره‌هایشان که قرآن بر آن تابیدن گرفته و چرکهای صفویت را از آن زدوده بسیار روشن و تابان است، ولی نیم چهره دیگرشان همچنان غبارآلود است!!

همیشه به برادران موحد و یکتاپرست ایرانی خود توصیه می‌کردم با این تازه نفسهایی که در مسیر راه توقف کرده‌اند، و در حال فرار از سرزمین افسانه‌ای محبت دروغین اهل بیت هستند به نرمی برخورد کنید، و به جای آنکه به آنها بتازید دست شفقت و مهر و دلسوزی به رویشان کشید،  و از آب زلال زمزم توحید که در کنار کعبه ابراهیمی است به آنها بنوشانید. هرگز با آنها تنش ایجاد نکنید که آنها در راهند، اگر امروز نرسند فردا به حقیقت خواهند رسید. چرا که اینان جرأت و توان شکستن زنجیر تقلید مذهب صفویت را از گردن خود داشته‌اند، و این جرأت و مردانگی آنها را به سر منزل سعادت خواهد رسانید، و روزی درخواهند یافت که شهادت به خداوند را گواهی به صدق رسالت رسول اکرم ـ صلی الله علیه وسلم ـ نیز همراهی می‌کند، و قرآن از زیر زمین نروئیده؛ بلکه آنرا پیامبری آورده است، و کلمه شهادت و کلید دخول به اسلام از دو بخش تشکیل شده:

  1. “أشهد أن لا إله إلا الله” ـ گواهی و شهادت می‌دهم که هیچ معبودی نیست مگر خدای یکتا..
  2. “و أشهد أن محمدا رسول الله” ـ و گواهی و شهادت می‌دهم که محمد رسول و فرستاده الله است..

پس محمد رسول و فرستاده خداست تا نه تنها کتاب خدا را به ما برساند ـ که این را جبریل هم می‌توانست انجام دهد ـ بلکه آن کتاب را به ما بفهماند، و آن کتاب را در زندگی خود تطبیق دهد، و ما با دیدن او ـ کتاب با نمایش زنده ـ آیات کتابی که در صفحات نگاشته شده را به درستی درک کنیم. تا چشم ببیند آنچه را گوش می‌شنود..

به عبارتی واضحتر پیام الهی عبارت است از؛ پیک و نامه همراه!

نه رسول به تنهایی! و نه قرآن به تنهائی!..

گویا رسول هدایتی که در تعریف موحدان ایران زمین فرموده گهرباری که به ایشان نسبت داده می‌شود را ورد زبان داریم؛ “اگر این دین در آسمانها می‌بود مردانی از سرزمین فارس بدان می‌رسیدند”! پرده غیب الهی بدو چهره دیگری از مردان فارس را نیز نشان داده بود، آنانی که در منتصف راه جای خوش می‌کنند و خود را “قرآنی” می‌نامند!

پیام آور توحید حضرت خاتم ـ علیه الصلاه والسلام ـ آنها را چنین تصویر می‌کنند:

“‏إنَّ رَسُولَ اللَّهِ ‏ ‏صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ‏ ‏قَالَ‏:
‏یُوشِکُ الرَّجُلُ مُتَّکِئًا عَلَى ‏ ‏أَرِیکَتِهِ ‏ ‏یُحَدَّثُ بِحَدِیثٍ مِنْ حَدِیثِی فَیَقُولُ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ کِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ مَا وَجَدْنَا فِیهِ مِنْ حَلَالٍ اسْتَحْلَلْنَاهُ وَمَا وَجَدْنَا فِیهِ مِنْ حَرَامٍ حَرَّمْنَاهُ أَلَّا وَإِنَّ مَا حَرَّمَ رَسُولُ اللَّهِ ‏ ‏صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ‏ ‏مِثْلُ مَا حَرَّمَ اللَّهُ “. ( حدیث صحیح، به روایت ابن ماجه)

(بزودی فردی می‌شود که مغرورانه بر مبلهای خود تکیه داده، حدیثی از احادیث من برایشان روایت می‌شود، او می‌گوید: بین ما و شما کتاب خداوند متعال قرار دارد؛ هر آنچه از حلال در قرآن بیابیم آنرا حلال می‌دانیم، و آنچه را در قرآن حرام بیابیم، حرام می‌گیریم. ای مردم آگاه باشید که هر آنچه را رسول خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ حرام کرده است دقیقا چون آن چیزی است که خداوند حرام کرده باشد)!

سنت و راه و رسم زندگی پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه وسلم ـ و فرامین شرعی آن حضرت در نزد مسلمانان همواره همراه و هم پایه قرآن کریم بوده است.

مقاله پیشنهادی

فواید مطالعه

۱- دور شدن وسوسه‌ها و غم واندوه. ۲- پرهیز از فرو رفتن در کارهای بیخود …