مترجم: عادل حیدری
نمیدانم چگونه با تو سخن بگویم ویا برایت نامه ای بنگارم .روزهایی را که در گذشته با تو سپری کردم تو سخنگو بوده ای ومن شنونده ای بیش نبوده ام و این تو بودی که فرامینت را به من القاء می کردی و من چاره ای جز امتثال اوامرت نداشتم .
بدان که امروز میخواهم وظیفه ها را مبادله کنیم ،امروز تو زبانی نخواهی بود که سخن می گوید وامر ونهی می کند و به مدح وذم وغیبت ونمامی خود را مشغول می کند .ای زبانم ..
چه می شد اگر خود را عضو دیگری تصور می کردی که وظیفه جز سخن گفتن بر عهده دارد ؟ نامه ای که از بدو تولد دوست داشتم برایت بنگارم آکنده از کره وبدی وتنفر نسبت به توست .
از تو بدم می آید… آری از توبدم می آید واین خودیک حقیقت است . اما آیا از خود پرسیده ای چرا از تو بدم می آید در حالی که عضوی از بدنم می باشی ؟چرا از تو بدم می آید در حالی که تو وسیله ارتباط میان من ودیگران می باشی ؟ چرا از تو بدم می آید حال اینکه تنها تو هستی که مکنونات قلبی ام را به عالم برون منتقل می کنی ؟ اسبابی که بخاط آنها از تو بدم می آید بسیارند که اکنون آنها را به یادت خواهم آورد .
تو بودی که موجبات هلاکت ونابودی وتعذیب مرا فراهم آوردی وسبب گشتی سزاوار آتش جهنم شوم..آری ای زبان
نمامی:
نمامی یکی از مشکلات ومصائبی است که تو مرا بدان مبتلا کردی و به وسیله آن در دام معصیت پروردگار افکندی .آیا فلان روز وفلان روز را به یاد می آوری ؟ روزی که میانه مردم را به وسیله نمامی تخریب نموده وزندگی مالامال از خوشبختی شان را بسوی گرایش به آتش جهنم دگرگون ساختی .
به گمانم به خاطر می آوری چقدر از خانه ها را که در آن غم وغصه ناراحتی واندوه وارد ساختی وچقدر از دوستان که توسط تو میانشان تفرقه وجدایی ایجاد شد . تظاهر به محبت مردم می کردی در حالی که تو بدترین چیزی هستی که مردم دارا می باشند .تظاهر به ترس از دادن مصلح دیگران می نمودی حال اینکه خود بیشترین حرص و ولع را بر نابودی مصالحشان داشتی .به گونه ای که دیگر هیچ بهبودی نیابند .
غیبت
واین یکی دیگر از جرائم توست ای زبان . گوشت مردار برادرت را می خوری ،خود ، می دانی چگونه؟ ( أیحب أحدکم أن یأکل لحم أخیه میتا فکرهتموه) ( آیا دوست دارد یکی از شما که گوشت مردار برادر خود را بخورد پس آنرا بد می دانید )
ستم روا داشتن در حق نوامیس مردم با عیبجوئی کردن وطعنه زدن در پشت سر آنها از دیگر دستاورد های توست.مردم همگی گمان می برند که زبانی پاک وعفیف هستی که جز به حق سخن نمی گوید .
ای زبان من …
همانا این گفته رسول خدا صلی الله علیه وسلم را به فراموشی سپرده ای که : (کسی که آنچه میان دوفکش قراردارد(زبان) را برای من تضمین کند من بهشت را برای او تضمین خواهم کرد ) آری ای زبان بهشت در گرو عملکرد توست .
ای زبان این گفته رسول الله صلی الله علیه وسلم را از یاد برده ای که می فرماید 🙁 آیا چیزی مردم را برچهره هایشان بر آتش می افکند مگر دستاورد زبانهایشان ).نیک بنگر به این گفته ها وعبرتی بپذیر که جرائمت بسیار زیاد است حتی بیش از آنچه مردم بتوانند آنها را بشمارند.
ولیکن ای زبانم …
این گفته خداوند را به یاد بیاور (مَا یلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ ) ق -۱۸ ( هیچ سخنی را انسان تلفظ نمی کند مگر اینکه فرشته ای مراقب وآماده برای انجام مأموریت است ) از گفته چه کسی ای زبان ؟
بعضی از بزرگان در گذشته به هنگام مریضی آه وناله می کشیدند اما زمانی که به آنها گفته می شد فرشتگان آه و ناله مریض را می نویسند از آه کشیدن دست می کشیدند از ترس اینکه مبادا بعنوان گناهی در کارنامه شان ثبت شود .مریضی از آه کشیدن دست می کشد اما تو از بدیها دست نمی کشی و نمی خواهی به ستم روا داشتن درحق مردم واظهار عیوب دیگران وغیبت وتهمت خاتمه دهی؟
ای زبانم ….
بیاد بیاور خشم رسول خدا صلی الله علیه وسلم بر ام المؤمنین عائشه هنگامی که او از ام المؤمنین صفیه چنین یاد کرد 🙁 ای رسول خدا کافی است برای تو از صفیه زیرا او چنین وچنان است ) یعنی کوتاه قد می باشد .رسول خدا پس از شنیدن این سخن از شدت خشم برآشفت وفرمود: ( ای عائشه سخنی را بر زبان جاری ساختی که چنانچه با آب دریا مخلوط شود آنرا آلوده می کند ) .
نیک بنگر ای زبانم به کلمه ای که ام المؤمنین عائشه بر زبان جاری ساخت و دریاب که این کلمه در مقابل بدیهایی که تو روا می داری چیزی محسوب نمی شود و خد از کارنامه ات بیش از من آگاهی .
دروغ
آفت دروغ در نزد تو پوشیده شده است تا آنچه را می خواهی برای دیگران زیبا جلوه دهی .در مورد هر چیزی دروغ روا می داری ودر تمام سخنانت بوئی از صداقت وراستگویی نمی آید .بلکه این رائحه کذب است که همه جا استشمام می شود تا جایی که دیگر نمی توانم این رائحه متعفن را تحمل کنم، در داخل وخارج از خانه دروغ می گویی وبر همگان دروغ می بندی وکار به جایی رسیده که حتی از خود نمی گذری وبا تعریف وتمجید بیهوده و فخرفروشی وسخن گفتن از قهرمانی وبزرگ منشی خود بر خودنیز دروغ روا می داری.
نمی خواهم از شهادت به ناحق وقسم دروغ وچیزهای دیگری که مرا بدان مبتلا کردی سخنی به میان بیاورم .مسائلی که از شیطان پیروی می کردی واو نزدیک وقرینت بود ( وَمَنْ یکنِ الشَّیطَانُ لَهُ قَرِینًا فَسَاءَ قَرِینًا) نساء – ۳۸ ( وکسی که شیطان قرین ونزدیک او باشد پس چه بد قرینی وهمنشینی است )
واکنون آخرین فرصتی است که بر تو ارائه می کنم و از تو می خواهم آنرا درک کنی وبه نحو احسن استفاده نمایی تا بلکه از اهل نجات باشی ومن نیز بوسیله تو نجات یابم .
* همراه خدا باش . ابوهریره رضی الله عنه روایت می کند که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: (خداوند می فرماید من در نزد گمان بنده ام نسبت به من می باشم ومن همرا اوهستم هرجایی که مرا یادکند .)
* هزار نیکی در روز : سعد رضی الله عنه روایت می کند : ما در کنار رسول الله صلی الله علیه وسلم نشسته بودیم که ایشان فرمودند:آیا عاجز می ماند یکی از شما که در هر روز هزار نیکی کسب کند ؟ یکی از کسانی که در آنجا نشسته بود گفت : ای پیامبر خدا چگونه یکی از ما هزار نیکی کسب می کند؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند : صد بار تسبیح خداوند را می نماید پس برای او صد نیکی نوشته می شود ویا صد گناه از او پاک می شود .)
* کفاره گناهان : عبدالله بن عمرو رضی الله عنهما روایت می کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند : هیچ مردی بر روی زمین نیست که بگوید ( لا اله الا الله والله اکبر وسبحان الله والحمد لله ولاحول ولا قوه الا بالله ) مگر اینکه کفاره گناهانش می شود حتی اگر گناهانش مانند کفهای روی دریا باشند .
* دوری گزیدن از مجالس حسرت وپشیمانی: ابوهریره رضی الله عنه از پیامبرصلی الله علیه وسلم روایت می کند : هیچ قومی نیست که با هم در مجلسی بنشینند که در آن یادی از خدا نمی شود مگر اینکه در حالی از هم جدا می شوند که بدنهایشان مانند لاشه گندیده الاغی می ماند و مجلسشان در روز قیامت مجلس حسرت وپشیمانی خواهد بود .
* مداومت بر قرائت قرآن: همانا قرائت قرآن بزرگترین ذکر ویاد خداون می باشد زیرا قرآن کلام پروردگار جهانیان است ومداومت بر تلاوت آن سبب نرم شدن دلها می شود .رسول الله صلی الله علیه وسلم در حدیثی می فرمایند : (کسی که در درونش چیزی از قرآن نباشد مانند خانه ای مخروبه است ) ( رواه ترمذی )
تهیه کننده : دارالوطن