از طرفی دیگر برای تبیین فلسفۀ یونان نمایندگانی از قبیل یعقوب کندی (م -۲۵۸هجری قمری)، ابوالنصر فارابی (م – ۳۲۹هجری) و شیخ ابوعلی سینا (م -۴۲۸هجری) قد بر افراشتند که در خود یونان نیز نظیر آنان نایاب است، این دانشمندان ارسطو را در پاکدامنی و قداست و علم و حکمت به مقامی رسانیدن که در الهیات یونان شاید به مبدأ نخستین (واجب الوجود) نیز نرسیده بود. این حرکات علمی یکی دیگر از بد اقبالی مسلمانان بود که از گنجینۀ علمی یونانیان فقط افکار و تالیفات ارسطو بدستشان افتاد؛ اندیشههایی که از تعلیمات پیامبران به دور و با روح و مزاج دین تفاوتی آشکار و مناسبت خیلی کمی داشت و بدشانسی دیگر این بود که از فلاسفۀ عرب، هیچ یک اصل و ریشۀ مضامین و زبانهای اصیل فلسفه علم و اطلاعی نداشت و تاخیر اندیشه و تفکر فلسفی ارسطو چنان بر افکار آنان عمیق بود که هرگز در اندیشۀ انتقاد افکار و آرای ارسطو نیازی احساس نکردند و معقولات را مثل منقولات پذیرفتند.
مقاله پیشنهادی
خودت تاریخ خود را بنویس
در شدت گرما و ساعتی قبل از نماز ظهر، در حرم نشسته بودم؛ دیدم پیرمردی …