شمولیت و فراگیر بودن اسلامی یعنی پای بندی به مبارزه با هر خرافه، سخن بیهوده، شرک و کارهای زشتی که با اسلام در تناقض است. هم چنین مبارزه با هر بدعت و نوآوری که به اسلام نسبت داده شود. لذا شمولیت و فراگیر بودن اسلام به این معنا نیست که بر این مخالفت ها چشم ببندد تا دین همان گونه که تازه و پویا نازل شد، پاک بماند و در هر زمان و مکانی میوه اش را باز دهد. با کمال تأسف برخی از گروه ها در میدان دعوت بر چنین قضایایی به اسم(مصلحت دعوت) یا به بهانه ی (به دست آوردن دل ها) چشم می پوشند. و معتقد بودند وحدت امت، مهمتر از اصلاحات فهمِ دین و عمل به آن است.
از دیگر نامها و اصطلاحاتی که ساختند، فرق میان (بدعت حقیقی) و (بدعت اضافی) بود. اوّلی که انکار، و از دومی هم چشم پوشی می شود؛ یا در آن فقط تنها به نصیحت کردن و بیان مخالفت اکتفا می شود. این کار چنان که بیان خواهیم نمود، شرعاً نادرست است.
چرا که شرع میان یک بدعت و بدعتی دیگر، مادامی که مخالف شرع باشد، تفکیک قایل نمی شود. و هرگز نمی شود با عملی که خود بدعت است، به اللهـ تقرّب جست. هم چنین با جدا سازی میان بدعت ها باید از بسیاری بدعت-های منتشر در دنیا چشم پوشی نمود: مانند: نمازِ رغائب، نماز نیمه ی شعبان، یا در اولین پنج شنبه ی رجب به زیارت قبور رفتن، روزه ی بیست و هفتم رجب، قرائت قرآن با صدای بلند میان اذان و اقامه در نماز صبح و عصر در مسجد و قراءت قرآن قبل از نماز جمعه و … .
بدعت در اصل به معنای اختراع چیزی بدون نمونه ی قبلی است. از جمله این فرموده ی الاهی: *بدیعُ السموات و الأرض*: (پدید آورنده ی آسمان ها و زمین). هم چنین: *ما کُنتُ بِدعاً من الرسل*: (بگو: «من از [میان] پیامبران، نودرآمدى نبودم) . یعنی من اولین پیامبری نبودم که از جانب الله متعال برای بندگان رسالت آوردم. بلکه پیامبران زیادی پیشگام من بودند. چرا که مردم از آمدن پیامبر که انسانی به سانِ خودشان بود تعجب می-کردند.
زمانی گویند فلانی بدعت نموده است، که قبل از وی کسی چنین کاری نکرده باشد. عرب ها گویند: هذا أمر بدیعٌ: یعنی چنان زیباست که قبل از آن چنین چیز زیبایی یافت نشده است. به همین منظور عملی که فاقد دلیل شرعی باشد را، بدعت نام نهاده اند. این اطلاق از معنای لغوی خاص تر است و انجام دهنده ی آن را مبتدع گویند.