آنچه در موضوع بردگی گفته شد در مسئله زن نیز بیان میشود و یهودیت و مسیحیت حق ندارند که از حقوق زن سخن گویند زیرا در دین آنها هرچه در مورد زن وجود دارد زشت و ناپسند است. به گونهای که حقوق او را نابود کرده و او را سرچشمه خطاهای اهل زمین دانستهاند و حقوق او را در ملکیت و مسئولیت از او گرفتهاند. از این رو زن در جوامع آنها در اوج اهانت و ذلت و پستی زندگی کرده و مخلوقی نجس به شمار رفته است.
ازدواج نزد آنها جز یک معامله قراردادی چیز دیگری نیست که در این معامله، زن از جایی به جای دیگر منتقل میشود تا جزو دارائیهای مرد قرار گیرد. حتی برخی مؤسسههای غربی برای بررسی این موضوع تشکیل شد که در حقیقت وجودی زن و روح آن تحقیق کنند و دریابند که آیا زن بشر است یا خیر؟!!
شاید جامعه جاهلی عرب قبل از اسلام نسبت به این بینش یهودی ـ نصرانی که خود را به آموزههای آسمانی نسبت میدهند ظلم کمتری را به زن انجام دادند.
از اینجاست که ما از مسیحیان تعجب میکنیم که از مقام و موقعیت زن در شریعت و جامعه اسلامی سؤال میکنند [و برآن خرده میگیرند].
البته فرهنگ غربی با همه اجناس بیارزش و زرق و برقدار خود که سرگرمی تماشاچیان است، بیتأثیر از مسیحیت و یهودیت [وقعی است].
با این وجود ما مسلمانان به دنبال هر فریادی به راه نمیافتیم و به وضعیت زن معاصر هم راضی نیستیم.
زیرا زن در دین ما شایسته تقدیر و احترام است و موقعیت زن بسیار صریح و روشن است و از چهارده قرن پیش که جاهلیت، شرق و غرب زمین را در تاریکی خود گرفته بود و مخصوصاً حقوق زن را نمیپرداخت یا اصلاً به آن اعتراف نمیکرد اسلام حقوق زن را به طور کامل ایفا نمود.
اکنون آنچه را که در مقدمه گفتم تأکید میشود که الگویی که همه ما در آن مشترک باشیم کدام است؟ یهودیت و مسیحیت با همه تعالیم خود شایسته این کار نیست، چون حتی در خود این دو دین جوابی برای سؤالات مطرح شده وجود ندارد. تمدن معاصر نیز مخصوصاً در مسائل مربوط به زن دارای شرور بسیاری است که در دین ما جایی ندارد. میگوئیم که آنچه این تمدنها را بیشتر از هر چیز متمایز کرده توجه به دانش و آموزش و دعوت به آن و استفاده از برنامهها و وسایل مختلف برای این کار است که ما به صراحت میگوییم که آموزش در دین ما نیز بسیار پسندیده است، و حتی جزو تکالیف فردی است که هر زن یا مردی آن را انجام ندهد گناهکار میشود.
زن در مسئله آموزش همانند مرد است و همانگونه که در بحث برابری بیان کردیم جزو وظایف هر دوجنس بشری است.
اما حق ماست که بپرسیم: رابطه میان آموزش با خود نمایی، ظاهر کردن زینت، آشکار کردن اندامهای فتنه انگیز زن مانند سینه و رانهای او در چیست؟
و آیا پوشیدن لباسهای تنگ و نازک و کوتاه جزو ابزارهای آموزش زنان است؟ از سوی دیگر باید پرسید که این چه کرامت و ارزشی برای زن است که تصویر زنان زیبا در تبلیغات و رسانهها و همه زمینههای دیگر وجود دارد و جز در بازار زیبایی جای دیگری رواج ندارد و با پایان یافتن دوران زیبایی و رسیدن پیری، همانند هر وسیلهای که کاربرد آن تمام میشود، دور انداخته میشود. در چنین تمدنی سهم کسانی که زیبا نیستند چیست؟ سهم مادر پیر و مادر بزرگ سالخورده چیست؟آری، پناهگاه او خانه سالمندان است و دیگر کسی به دیدار وی نمیرود و خبری از او گرفته نمیشود و شاید هم حقوق بازنشستگی یا تأمین اجتماعی به او تعلق گیرد و با چنین امتیازی اندک تا دم مرگ باید تحمل کند، دیگر دوست مهربانی و یا خویشاوندی دلسوز وجود ندارد، اما زن در نگاه اسلام با افزایش سن، احترام او نیز افزایش مییابد و حق او بیشتر میشود زیرا وظیفه خود را انجام داده و اینک نوبت فرزندان و نوهها و خانواده و جامعه است.
حقوق زن مسلمان در مال و ملکیت و مسئولیتها و پاداش و مجازات دنیایی و قیامتی همانند مردان است. و اگر اختلافی میان زن و مرد در برخی احکام دینی وجود دارد به اختلاف طبیعی موجود میان زن و مرد بر می گردد که در بحث برابری به آن اشاره کردیم. اما اکنون به تفصیل در باره برخی از این تفاوتها در مسئله میراث وصیت و.. میپردازیم.