نویسنده: ملا عبدالله احمدیان
برای بیان این مطلب از ذکر این توضیحات ناگزیریم که پیامبر در دوران بیست و سه ساله نوبت خود، وقتی برای حل مشکلی یا جواب سؤالی باو مراجعه میشد، بیکی از این سه شکل عمل میفرمود:
۱- گاهی منتظر نزول وحی میشد و تا وحی نازل نمیگردید ـ خواه دیر خواه زود ـ چیزی نمیفرمود، مانند جواب سؤال خوله از ظهار و جواب سؤال یهود از روح و اصحاب کهف و ذوالقرنین و سؤال برخی از زمان قام قیامت و کلیه مواردی که در قرآن بعبارت «یسئلونک» آغاز گردیده است.
۲- گاهی بمحض سؤال و درخواست بدون انتظار وحی[۱] جواب سؤالی را میداد و راه حل مشکلی را بیان میفرمود مانند بیان کیفیّت و کمیّت نمازها و کیفیّت حجّ و زکات و بیان بسیاری از احکام اسلامی.
۳- گاهی جواب سؤال و حل مشکل را به شورای اصحاب حواله میفرمود و شخصاً چیزی نمیفرمود همچنانکه درباره رفتار با اسیران غزوه بدر[۲] و درباره سنگر گرفتن در شهر یا خارج شدن از شهر در غزوه احد[۳] مطلب را به شورا حواله فرمود و گاهی نظر متخصّصین را قبول میفرمود همچنانکه در مورد تلقیح نخل[۴] نظر متخصّصین امور کشاورزی و باغداری را قبول کرد و در مورد محل استقرار سپاه در غزوه بدر نظر متخصصین مسایل جنگی را پذیرفت.
و دقت عمیق در مراحل سهگانه فوق بخوبی نشان میدهد که حکمت فرازمند پروردگار چنین ایجاب کرده است که در عین پر کردن خلاءهای نیاز علمی انسانها بوسیله قرآن و حدیث و درک افراد نخبه و اهل تخصص هیچگونه تکراری نیز در امر هدایت بخشی او بوجود نیاید زیرا راههای هدایت بخشی خدا باین سه شکل دستهبندی شده است.
اول : آن دسته از مطالبی که نسبت به دید همه انسانها غیب بشمار میآیند و حتی پیامبر با روحیّه و ویژگیهای پیامبری نیز به درک و فهم آنها قادر نیست[۵] و فقط آفریدگار به آنها عالم است که، در قالب آیههای قرآن از طرف خدا بر پیامبر نازل گردیده تا بوسیله او بمردم ابلاغ شوند.
دوم: آن دسته از مطالبی که همه انسانها جز پیامبر از درک آنها عاجزند و پیامبر با روحیّه و ویژگیهای پیامبری قادر بدرک و فهم آنها است[۶] مانند توضیح مجمل و تخصیص عام و تقیید مطلق و بیان کیفیت و کمیت عبادات و برخی از احکام دین که در قالب حدیث و سنت و اقوال و افعال و تأییدات پیامبر و در جهت تبیین[۷] آیههای قرآن و شرح و توضیح عبادات و احکام از طرف پیامبر بمردم ابلاغ گردیده است.
سوم: آن دسته از مطالبی که عامّه انسانها و تودههای مردم قادر به فهم و درک آنها نیستند، اما افراد نخبهای بنام مجتهد و هیئتهای آگاه بنام شوراهای قرآنی، دارای چنان درک و بصیرت و تخصص و آگاهی و اطلاعاتی هستند که این دسته از مطالب را از قرآن و حدیث و تجربیّات عقلی و علمی بخوبی استنباط مینمایند.[۸] آفریدگار حکیم در قلب این مثلث هدایت بخش به ندای تمام نیازهای بشری ـ اعم از اصول و مبانی اعتقادی و عبادات و احکام و اخلاق و اعم از احوال شخصی و روابط اجتماعی، و اعم از راههای ترقی در این جهت و نیل به همه تعالی و سعادتها در جهان جاودانه پاسخ مثبت داده است، و این مثلث هدایت بخش در یکی از آیههای قرآنی بخوبی ترسیم شده است.
۱- اطیعوالله: خدا را اطاعت کنید = آیههای قرآن
۲- و اطیعوا الرسول: پیامبر را اطاعت کنید – حدیث و سنت پیامبر
۳- و اولی الامر منکم[۹] : و از صاحبان امر از خودتان اطاعت کنید = مجتهدین و هیئتهای شورای قرآنی که احکامی را از قرآن و حدیث و تجربیات علمی و عقلی استنباط میکنند.
و همچنین در یکی از احادیث پیامبر این مثلث تجلی کرده است «هنگامیکه» پیامبر معاذ را به یمن فرستاد باو گفت تو در آنجا بچه چیزی حکم میکنی؟ گفت به کتاب خدا. پیامبر فرمود اگر مطلبی در کتاب خدا نیامده بود به چه چیزی حکم میکنی؟ گفت به سنت و حدیث پیامبر خدا، پیامبر فرمود اگر مطلبی در سنت و حدیث نیامده بود بچه چیزی حکم میکنی؟ گفت به استنباط و اجتهاد خودم استنباط از قرآن و سنت و تجارب علمی و عقلی «تاج الحدیث ج ۳ ص: ۶۶ کتاب الاماره و القضاء».
در این حدیث علاوه بر قرآن و حدیث از اجتهاد «نظر متخصّصین چه در فقه و چه در صنایع و مشاغل و علوم مانند طب و کشاورزی و مسایل نظامی» بحث شده و در آیه نساء از مصوبات شورای قرآنی بحث شده است و با توجه بمفاد این حدیث و این آیه آنچه در دین اسلام اطاعت از آنها واجب است عبارتند از قرآن و سنت پیامبر و نتایج شوراهای قرآنی و نظر متخصصین علوم و مشاغل و صنایع که در زمان پیامبر از یکایک اینها اطاعت بعمل آمده و غیر از اینها از هیچکس دیگر اطاعت نگردیده است.
بنابر توضیحات گذشته، حدیث و سنت پیامبر نه تنها دومین منبع دین اسلام است بلکه استفاده از منبع اول «قرآن» و تحقق منبع سوم «اجتهاد و تخصص و شورا» نیز بر حدیث و سنت پیامبر متوقف میباشد زیرا قرآن به مسلمانان دستور داده که نماز بخوانند و زکات بدهند و حج را بجای آورند و در قضاوتها عادلانه رفتار کنند و درباره اوقات معین نمازها و کمیّت و کیفیّت رکعتها و تعداد نمازها و همچنین در مورد تعیین اموال زکوی و مقدار زکات و حد نصاب و همچنین درباره کیفیت قضاوت عادلانه و کمیت و کیفیت مجازاتها و بسیاری از مقررات مربوط به احوال شخصی و روابط اجتماعی و روابط بینالمللی، در آیههای قرآن شرح و بیانی نیست و بلکه بحکم آیه [وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ] سوره {النحل:۴۴} پیامبر مأمور گشته که با قول و فعل و تأییدات خویش «حدیث و سنت» این مطالب و مشابه آنها را بیان نماید.
و مسلمانان نیز بحکم آیه:
«وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»(حشر / ۷)
«و هر چه پیامبر بشما داد، آنرا بگیرید و هر چه شما را (از گرفتن آن) نهی کرد دست بردارید».
مأمور گشتند که امر و نهی پیامبر را کاملاً اطاعت کنند، و بحکم آیه
«لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا»
(احزاب / ۲۱)
«البته برای شما هست در پیامبر خدا اقتدا و پیروی خیر و نیکو برای کسیکه به ثواب خدا و روز قیامت امیدوار باشد».
مسلمانان بطور وجوب و الزامی به پیروی از سنت و راه و روش پیامبر مأمور گردیدند.