اگر کسی بگوید در حالی که جمع زیادی از بزرگان اصحاب در مدینه بودند، چگونه بود که از حضرت عثمان حمایت نکردند تا سرانجام سبأیان شورشی او را به قتل رسانیدند؟!
به این پرسش از چند جهت میتوان پاسخ داد:
یکم: هیچ یک از اصحاب فکر نمیکردند که خوارج باند عبدالله بن سبای یهودی، کارشان در نهایت به کشتن حضرت عثمان میانجامد؛ زیرا آنان در مورد کشتن او چیزی بر زبان نیاورده و حتی بسیاری از آنان در آغاز اساساً در اندیشه کشتن او نبودند!
آنان ابتدا او را بر سر یک سه راهی قرار دادند: یا استعفا بدهد، یا مروان بن حکم را به ایشان تحویل بدهد! یا او را خواهند کشت!
بسیاری از اصحاب انتظار داشتند که حضرت عثمان یا مروان را تحویل آنها داده، یا خود از مقام خلافت استعفا بدهد! و بدین ترتیب آن بحران را پشت سر بگذارد.
در واقع همچنانکه گفته شد: اصحاب رسول خدا فکر نمیکردند که کار به کشته شدن حضرت عثمان بیانجامد و آن گروه یاغی تا به آن حد جرأت پیدا کنند که خلیفه مسلمانان را از پای درآورند!
دوم: اصحاب رسول خدا (ص) از حضرت عثمان دفاع کرده و در برابر مهاجمان آشوبگر به سختی ایستادگی نموده و تعدادی از آنها در نهایت به شهادت رسیدند!
اما وقتی سیر حوادث شکل دیگری پیدا کرد، حضرت عثمان به فرزندان اصحاب که برای محافظت از او در منزلش مستقر شده بودند، دستور داد به هیچ وجه دست به اسلحه نبرند و آنان را به سختی سوگند داد که به خانههای خویش بازگردند، آنان علیرغم میل باطنی به دفاع و از روی نارضایتی دستور حضرت عثمان را اطاعت کردند؛ زیرا اجرای امر امیر و خلیفه را عبادت میشمردند و مخالفت با او را معصیت میدانستند!
سوم: سرکردگان و طراحان توطئه برای خود وقت مناسبی را برای اشغال مدینه انتخاب کرده بودند؛ زیرا در آن وقت از سال بسیاری از اهل مدینه به حج رفته و تنها تعداد کمی از کسانی که میتوانستند شمشیر به دست بگیرند، در مدینه باقی مانده بودند.
پس از آنکه شورشیان فریب خوردهی عبدالله بن سبای یهودی متوجه حرکت سپاهیانی از مصر و شام و بصره و کوفه برای حمایت از حضرت عثمان شدند، و زمان بازگشت حجاج را نزدیک دیدند، هدف اصلی خود را که کشتن حضرت عثمان بود به جلو انداختند! تا قبل از رسیدن آنها کار را یکسره کنند!
چهارم: تعداد شورشیان در مقایسه با مردم مدینه بسیار بود، آنان سه هزار نفر بودند، و به خاطر آنکه مجاهدین مسلمان اهل مدینه در مرزهای مختلف مشغول پاسداری و رویارویی با دشمنان بودند، افراد کافی برای رویارویی با آنها در مدینه وجود نداشت.
از طرف دیگر بسیاری از از اصحاب خود را از درگیر شدن با بحران کنار کشیده و در خانههای خویش ماندند، هر کس هم که به مسجد میآمد، برای محافظت از جان خود شمشیرش را به همراه میآورد. چنانچه آن عده از بزرگان اصحاب که در مدینه بودند، میخواستند شورشیان را از اطراف خانهی حضرت عثمان دور کنند از عهدهی آن برنمیآمدند!
از طرفی بزرگانی مانند حضرت علی و طلحه و زبیر ـرضی الله عنهم ـ فرزندان جوان خود را برای دفاع از حضرت عثمان به منزل او فرستاده بودند و آنان به بهترین صورت به مسئولیت خویش عمل کردند و با خوارج شورشی به رویارویی پرداختند، تنها زمانی از مقابله با آنها دست برداشتند که حضرت عثمان از ایشان خواست شمشیرهایشان را در نیام کرده، و به خانههای خویش بازگردند!
این ادعا که برخی مطرح مینمایند که بعضی از اصحاب مانند: حضرت علی و طلحه و زبیر، حضرت عثمان را تنها گذاشتند و به کشته شدن او راضی بودند، ادعای دروغ و باطلی بیش نیست! رضایت هیچ یک از اصحاب به کشته شدن حضرت عثمان نه اینکه صحت ندارد، بلکه همه اصحاب از آن به شدت ناراضی بوده و قاتلین او را مورد لعن و نفرین قرار دادند!
اما کسانی همچون عماربنیاسر آرزو میکرد که: کاش حضرت عثمان از مقام خلافت استعفا میداد!
خداوند شهید بزرگوار حضرت عثمان و همه اصحاب رسول خدا را مورد رحمت و مشمول رضایت خود فرماید.