توضیحاتی درمورد مهدی آخر الزمان و احادیثی درمورد آن و در آخر آیا عیسی بن مریم نیز ظهور می کند.
الحمدلله،
بر طبق عقیده ی اهل سنت، در آخر زمان شخصی هم اسم نام پیامبر صلی الله علیه وسلم بنام محمد مهدی متولد خواهد شد که رهبری مسلمانان جهان را بدست خواهد گرفت و با کفار خواهد جنگید تا حکومت اسلامی را بر دنیا مسلط گرداند. اما شیعه معتقد است که مهدی قبلا و تقریبا ۱۲۰۰ سال قبل متولد شده است که پدر او یکی از اهل بیت بنام حسن عسکری رحمه الله است و چند سال پس از تولد غیب شده است و الان منتظر هستند تا او ظهور کند.
اما قطعا این عقیده باطل است، زیرا هرگز امام حسن عسکری فرزندی بنام مهدی نداشته است و چنین ادعایی ثابت نشده است، و اگر هم می داشت هیچکس نمی تواند غیب شود و لازمه ی غیب شدن فردی اینست که با وحی در ارتباط باشد که در آنصورت خاتمیت پیامبر صلی الله علیه وسلم زیر سوال خواهد رفت.
او مردی از اهل بیت است و در حالیکه زمین پر از ظلم و ستم است از عدل و داد پر می نماید. اسمش موافق اسم پیامبر صلی الله علیه وسلم و اسم پدرش موافق اسم پدر پیامبر صلی الله علیه وسلم است. ابوداود و ترمذی از عبدالله بن مسعود رضی الله عنه روایت می کنند که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود:«لَا تَذْهَبُ الدُّنْیَا حَتَّی یَمْلِکَ الْعَرَبَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی یُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِی وَاسْمُ أَبِیهِ اسْمُ أَبِی یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطًا وَعَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْمًا وَجَوْرًا» سنن أبی داود ۴ / ۳۰۶ (۴۲۸۲)
«دنیا به پایان نمیرسد تا اینکه مردی از اهل بیتم که هم اسم من و اسم پدرش هم اسم پدر من است حکومت عرب را بدست گیرد و زمین را همانگونه که پر از ظلم و ستم شده پر از عدل و داد می کند.».
حدیث ابن مسعود- رضی الله عنه – که مرفوع است می فرماید: ” لو لم یبق من الدنیا إلا یوم لطول الله ذلک الیوم ، حتی یبعث فیه رجلاً منی أو من أهل بیتی ، یواطیء اسمه اسمی ، واسم أبیه اسم أبی ، یملأ الأرض قسطاً وعدلا کما ملئت ظلماً وجوراً.” (أبو داود (۲/۲۰۷) ، وترمذی ، وأحمد ، وطبرانی در الکبیر والصغیر ، وأبو نعیم در ” الحلیه ” ، وخطیب بغدادی در” تاریخ بغداد ” از طریق زر بن حبیش از ابن مسعود . وترمذی می گوید: ” حسن صحیح ” وذهبی : ” صحیح ” وابن ماجه (۲/۵۱۷) از علقمه از ابن مسعود وسند آن حسن است) یعنی: {اگر از عمر دنیا جز روزی نماند خداوند آن را آن اندازه طولانی می گرداند که در آن مردی از نسل من یا از نسل اهل بیت من در آن قیام کند اسمش موافق اسم من و اسم پدرش موافق اسم پدرم می باشد. زمین را پر از عدل و داد می کند همانگونه که پر از ظلم و ستم بود.}
حدیث دیگری که از ابو سعید خدری به دو طریق روایت شده که اولی را ترمذی و ابن ماجه و حاکم و احمد استخراج کرده اند و ترمذی آن را حسن می داند و حاکم آن را به شرط مسلم صحیح می داند و ذهبی نیز با او موافق است و واقعیت نیز همانگونه است که فرموده اند، طریق دیگری را ابوداود و حاکم که آن را صحیح می دانند، استخراج کرده اند و سند آن حسن است.( شیخ البانی رحمه الله در مجله المتمدن الاسلامیه«۲۲/۶۴۲-۶۴۶».
صدیق خان در الاذاعه می گوید: احادیث در مورد مهدی به طرق مختلف قطعاً بسیار زیاد است که آن را به حد تواتر رسانده است در سننها و مسندها و معجمها موجود است و ابن خلدون سخن را در آن بسیار طولانی کرده است.
پس صدیق خان می گوید: احادیث مهدی بعضی صحیح و بعضی از آنها ضعیف می باشند و در طول زمان جریان آن بین عموم اهل اسلام مشهور شده است. و آن این که حتماً در آخر زمان مردی از اهل بیت نبی ظهور می کند که مؤید دین خواهد بود . عدل را حاکم و مسلمانان وی را اطاعت خواهند کرد و بر تمام ممالک اسلامی تسلط خواهد یافت واسم آن مهدی است. و همزمان با او خروج دجال و شرط های برپایی قیامت همانگونه که در صحیح آمده روی خواهد داد و عیسی بعد از آن نازل می شود ودجال را به قتل می رساند و در نماز به مهدی اقتدا مینماید احادیث دجال و عیسی نیز همچنین در حد تواتر میباشد و انکار آن جایز نیست، قاضی علامه شوکانی – رحمه الله – نیز آن را بیان داشته است چنانکه در توضیح احادیث متواتر در مورد مهدی و دجال و مسیح آورده و می گوید: احادیث وارده در مورد مهدی که امکان اطلاع از آن باشد به پنجاه حدیث می رسد که در آن احادیث صحیح، حسن و ضعیف قابل جبران موجود است و بدون شک در حد تواتر می باشد و هیچ شبهه ای در آن نیست و بر اساس تمام اصطلاحات وارده در اصول وصف تواتر بر چیزهایی که خیلی در مرتبه پایین تر از آن وجود دارد صادق می باشد. و آثار رسیده از اصحاب در مورد مهدی نیز بسیار صریح و زیادند و در مرتبه مرفوع بودن قرار دارند چون مجالی برای اجتهاد در آنها نیست. ( شیخ البانی رحمه الله در مجله المتمدن الاسلامیه«۲۲/۶۴۲-۶۴۶»
«اذا رأیتم الرایات السود قد جائت من قبل خراسان فأتوها فان فیها خلیفه الله المهدی».
و همینطور دو حدیث دیگر نیز به همین موضوع اشاره دارد.
ولی حقیقت اینست که علاوه بر سه حدیث اشاره شده در متن سوال، احادیث فراوان زیادی در همین ارتباط در کتب اهل سنت وارد شده است ، که علما در مورد صحت آنها مناقشات زیاد و طاقت فرسایی دارند. و این امر شاید برای کسانی که زیاد با احادیث و علوم آن آشنایی ندارند قابل درک نباشد.
ولی بنظر می رسد که اکثر آن احادیث ضعیف و دروغ باشند و لذا مثلا حدیث فوق را محدث نامی قرن جناب شیخ ناصرالدین البانی رحمه الله ضعیف می داند.( ضعفه الألبانی رحمه الله فی المشکاه (۵۴۶۱))
و نیز روایت دیگری از امام احمد که آورده است:
«إذا رأیتم الرایات السود قد جاءت من قبل خراسان قأتوها فإن فیها خلیفه الله المهدی حتی تنصب مدینه بیت المقدس }(سلسله احادیث ضعیفه شماره ۸۵)
و مشابه حدیث دومی در سوال یعنی حدیث زیر را نیز البانی ضعیف می داند (سلسله احادیث ضعیفه شماره ۴۸۲۵):
« تخرج من خراسان رایات سود لا یردها شیء حتی تنصب بإیلیاء ».
و نیز حدیث دیگری که می گوید: «چون پرچمهای سیاه را که از طرف خراسان حرکت میکند دیدید بیائید نزد او و اگرچه با زانو و روی برف باشید زیرا او خلیفه الله و مهدی است».
یکی از محدثان معاصر بنام عبدالله السعد می گوید:” احادیثی که در مورد پرچم سیاه وارد شده اند همگی از احادیث جعل شده توسط خلفای بنی عباس است”.
لذا بنا به رای ارجح محدثین این احادیث صحیح نیستند و لذا نمی توان بدانها استناد کرد.( چنانکه شیخ محدث عبدالعزیز بن مرزوق الطریفی اظهار می دارد و ادامه می دهد:) البته احادیث دیگری هستند که در اشاره دارد به اینکه مهدی در مکه متولد یا ظهور می یابد که علما آن احادیث را نیز صحیح نمی دانند .و صحیح آنست که خبر مکان انقلاب مهدی صحیح نیستند. (منبع:سایت اهل حدیث)
اما عقیده اهل سنت در مورد مهدی:
و او مردی از اهل بیت است و هنوز متولد نشده است و هنگامی بدنیا می آید در حالیکه زمین پر از ظلم و ستم است از عدل و داد پر می نماید. اسمش موافق اسم پیامبر صلی الله علیه وسلم و اسم پدرش موافق اسم پدر پیامبر صلی الله علیه وسلم است. ابوداود و ترمذی از عبدالله بن مسعود رضی الله عنه روایت می کنند که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود:«لَا تَذْهَبُ الدُّنْیَا حَتَّی یَمْلِکَ الْعَرَبَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی یُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِی وَاسْمُ أَبِیهِ اسْمُ أَبِی یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطًا وَعَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْمًا وَجَوْرًا» سنن أبی داود ۴ / ۳۰۶ (۴۲۸۲)
«دنیا به پایان نمیرسد تا اینکه مردی از اهل بیتم که هم اسم من و اسم پدرش هم اسم پدر من است حکومت عرب را بدست گیرد و زمین را همانگونه که پر از ظلم و ستم شده پر از عدل و داد می کند.».
علامه محمد صالح ابن عثیمین در مورد سوالی (آیا احادیثی که در باره ی خروج مهدی وارد شده اند صحیح هستند یا خیر؟) چنین می فرماید:
“احادیث وارد شده در مورد مهدی به چهار نوع تقسیم می شوند:
قسم اول) احادیث دروغ.
قسم دوم)احادیث ضعیف.
قسم سوم) احادیث حسن که بدلیل اینکه طرق روایت آنها زیاد است به مرتبه صحت رسیده اند یعنی (صحیح لغیره ) می باشند.
و برخی از علما گفته اند که در میان آن احادیث حسن، احادیثی وجود دارند که صحیح لذاته ( که مرتبه بالاتر از صحیح لغیره است) می باشد و این قسم چهارم را تشکیل می دهند.
اما مهدی گمان شده ای که گفته می شود در سرداب در عراق است وجود ندارد زیرا این گفته اصلی ندارد و این جزو خرافات است که حقیقتی ندارد، اما آن مهدی که احادیث در مورد آمدنش به اثبات رسیده اند، در واقع مردی است از بنی آدم و در وقت خود ( که الله می داند) متولد می شود و همچنین در وقت خود قیام می نماید، و این ماجرای مهدی است که انکار این واقیت بطور مطلق، خطاست چنانکه اثبات آن بطور مطلق، خطاست، پس این به چه معنی است؟
اثبات مهدی بگونه ایکه گفته شود؛ او در سرداب (عراق) است، خطاست، زیرا اعتقاد به مهدی که پیامبر صلی الله علیه وسلم بدان خبر داده است و احادیث زیادی در مورد آن وارد شده ( به این طریق صحیح است) که او در وقت خود متولد می شود و در وقت خود نیز قیام می نماید و این شیوه اثبات کردن در مورد مهدی حق است.(مصدر الفتوی: مجموع فتاوی ورسائل فضیله الشیخ محمد صالح العثیمین – (ج ۲/ ص ۱۱ ـ ۱۲) ) رقم الفتوی فی مصدرها: ۱۳۸().
منظور جناب شیخ اینست که؛ آنچه که در مورد مهدی می توان اعتقاد داشت اینست که او در زمانی که الله تعالی تعیین کرده متولد می شود و در زمانی که مناسب است قیام می نماید و ما نباید به محل قیام او اشاره کنیم زیرا تعیین محل قیام او اشتباه است چرا که احادیث وارده در این باب قابل استناد نیستند، لذا ما عقیده داریم که آری کسی بنام مهدی که او بشری مانند بقیه است روزی در جایی که جز الله نم یداند ظهور و متولد می شود و سپس در موعد خود قیام می کند و بیشتر از این جایز نیست که در مورد مکان و محل و زمان ولادت آن قیل و قال شود.
یعنی : «امور به سوی سختی میروند و دنیا به پایان میرسد. مردم حریصتر میشوند و روز قیامت جز بر بدترین انسانها برپا نمیگردد و مهدیی جز عیسی بن مریم وجود ندارد». «سنن ابن ماجه» (۲/۱۳۴۰ – ۱۳۴۱) و «مستدرک حاکم (۴/۴۴۱ – ۴۴۲).
یوسف بن عبدالله بن یوسف الوابل در تحقیقات خود بر این حدیث چنین آورده است: «در جواب آنها گفته شده است که این حدیث ضعیف است، زیرا محور آن محمد بن خالد الجندی است که ذهبی درباره او میگوید: «ازدی گفته است: منکر الحدیث است. و ابوعبدالله حاکم میگوید: شخص مجهول است. ذهبی میگوید: حدیث او «لامهدی الا عیسی بن مریم» حدیث منکری است». «میزان الاعتدال» (۳/۵۳۵).
شیخ الاسلام ابن تیمیه میگوید: «این حدیث ضعیف است گرچه ابومحمد بن الولید بغداد و غیره بر آن اعتماد کردهاند. اما این حدیث قابل اعتماد نیست. چون ابن ماجه از یونس از شافعی و شافعی نیز از مردی یمنی به نام محمد بن خالد جندی روایت کرده است که او (محمد بن خالد جندی) قابل احتجاج نیست واین حدیث در مسند امام شافعی وجود ندارد. برخی میگویند: شافعی از جندی نشنیده است و یونس نیز از شافعی این حدیث را استماع نکرده است». «منهاج السنه النبویه» (۴/۲۱۱).
و حافظ ابن حجر میگوید: محمد بن خالد الجندی فردی مجهول است. «تقریب التهذیب» (۲/۱۵۷).
حافظ ابن کثیر مخالف ابن حجر است او میگوید: «این حدیث مشهور به محمد بن خالد جندی صنعانی مؤذن است. او شیخ شافعی بوده و چندین نفر از او حدیث روایت کردهاند. برخلاف تصور حاکم او فرد مجهولی نیست بلکه از ابن معین روایت شده است که او موثوق به است اما برخی از راویان این حدیث را از او (محمد بن خالد الجندی) از ابان بن ابیعیاش از حسن بصری به صورت مرسل روایت کردهاند. این موضوع را شیخ ما (ابیالحجاج المزی) در «التهذیب الکمال» از برخی از راویان ذکر کرده که شافعی را در خواب دیدند میگفت: یونس بن عبد الاعلی الصدفی بر من دروغ بسته است و این حدیث از احادیث من نیست. گفتم یونس بن عبدالاعلی از افراد ثقه است. و تنها با یک خواب شخصیتش مخدوش نمیگردد.
این حدیث به طور واضح مخالف احادیث دیگری است که مهدی را جدا از عیسی بن مریم و ظهور او را یا قبل از نزول عیسی (رای ظاهرتر و مشهورتر) و یا بعد از نزول او میدانند. ولی اگر در این روایات تأمل کنیم آنها با هم منافات ندارند. یعنی اینکه مهدی حقیقی عیسی بن مریم است اما منافی این نیست که مهدی دیگری غیر از او وجود داشته باشد. والله اعلم». «النهایه / الفتن والملاحم» (۱/۳۲) تحقیق د. طه زینی.
ابوعبدالله قرطبی میگوید: «احتمال دارد منظور پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم از عبارات «ولا مهدی إلا عیسی» این است که هیچ مهدی کامل و معصومی جز عیسی علیه السلام وجود ندارد بنابراین تعارض بین احادیث منتفی میگردد. «التذکره فی احوال الموتی وأمور الآخره» (ص ۶۱۷).
میگویم (یوسف بن عبدالله بن یوسف الوابل): حتی در صورت اثبات این حدیث در همه احادیث ثابت شده درباره مهدی خللی ایجاد نمیکند. و سند آنها صحیحتر از سند این حدیث است که علماء هنوز در ثبوت و عدم ثبوت آن با هم اختلاف دارند. والله اعلم.
همچنین علامه البانی، محدث معاصر، در تحقیق خود بر سنن ابن ماجه گفته : «حدیث ” لا مهدی إلا عیسی ” شدیدا ضعیف است»، و در ” سلسله الأحادیث الضعیفه ” (۷۷) گفته : منکر است. در سند حدیث (محمد بن خالد الجندی عن أبان بن صالح عن الحسن عن أنس بصورت مرفوع) محمد بن خالد الجندی مجهول است، چنانکه حافظ ابن حجر در “التقریب” بیان کرده، و حتی در سند آن نیز اختلاف iست که چیست! و صغانی گغته : حدیث جعلی است، چنانکه در ” الأحادیث الموضوعه ” شوکانی (ص۱۹۵) آمده، و سیوطی در ” العرف الوردی فی أخبار المهدی ” (۲ / ۲۷۴) از قرطبی نقل کرده که او در کتاب ” التذکره ” خود درباره این حدیث گفته : اسناد آن ضعیف است، و بطور کلی احادیثی که از پیامبر صلی الله علیه وسلم درباره قیام مهدی از نسل فاطمه آمده اند از این حدیث صحیح تر هستند و لذا به آنها حکم می شود نه آن. و حافظ ابن حجر در ” الفتح ” (۶ / ۳۸۵) به رد این حدیث بخاطر مخالفتش با احادیث مهدی اشاره کرده است. این حدیث دست آویزی شده برای فرقه قادیانیه در اثبات دعوت پیامبر مزعومشان! یعنی غلام احمد قادیانی که ادعای پیامبری نمود، ادعا می کنند که او همان عیسی بن مریم است که به نزول او در آخر الزمان بشارت داده شده بود، و بر اساس این حدیث منکر گفتند : مهدی درکار نیست مگر عیسی». “با اختصار”.
اما در مورد عیسی علیه السلام، او در آخرالزمان از آسمان فرود خواهد آمد و به عنوان یک رهبر زمام امور مسلمین را بدست خواهد گرفت ولی نه بعنوان پیامبر، بلکه بعنوان یکی از پیروان پیامبر صلی الله علیه و سلم.
و اینجا شاید سؤالی پیش آید که حضرت مهدی نیز مانند حضرت عیسی در حالت غیبت هست، پس اشکالی ندارد که تا بحال ظهور نکرده باشد، درست مانند عیسی علیه السلام که در آخر الزمان ظهور میکند و فعلا در پنهانیست، ولی این سؤال بی جاست، زیرا اولا شریعت عیسی علیه السلام توسط اسلام منسوخ شده، و خود عیسی علیه السلام هنگام ظهور تابع شریعت اسلام خواهد شد و بر اساس شریعت اسلام حکمفرما خواهد بود نه بر اساس دین و آیین مسیحیت، و ثانیا اهل سنت اعتقاد دارند که قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه و سلم برای هدایت بشریت کافیست و دین کامل شده است، لذا نیازی به حضور عیسی علیه السلام در حال حاضر نیست، ولی در آخر الزمان بعنوان یکی از نشانه های بزرگ قیامت ظهور خواهد کرد و صلیب را میشکند و خنزیر را میکشد، یعنی این اباطیلی که نصرانیت به آن اعتقاد دارند و آنرا به دین عیسی علیه السلام نسبت میدهند را از بین میبرد، ولی شیعیان که اعتقاد دارند مهدی معصوم هست و باید پیرو او باشیم پس غیبت او بی معناست، بلکه میبایست در حضور مردم باشد تا آنها را راهنمایی کند.
والله اعلم