منزلت عقل در اسلام

اسلام عقل را گرامی داشته است، آنگاه که عقل را مناط تکلیف انسان قرار می دهد و به وسیله ی آن، او را بر بسیاری از مخلوقات برتری می بخشد.

عقل را گرامی داشته آنگاه که برای پند و عبرت و تسخیر نعمت های الهی و استفاده از آنها، قدرت تفکر و تدبر در نفس و هستی را به آن بخشیده است.

عقل را گرامی داشته آنگاه که آن را از فرو رفتن در آنچه مناسب آن نیست، باز داشته است و بر مبنای رحمت خود نسبت به عقل، آن را به سوی امر نامناسب هدایت نکرده است و آن را بر قوت و جُهد خود باقی گذاشته است.

اما تفصیل جملات بالا:

  • خداوند متعال ویژگی معرفت و شناخت کاملِ مقاصد شریعت و حکمت های تشریع را تنها به عاقلان داده است. خداوند متعال پس از ذکر برخی از احکام حج می فرماید: «وَاتَّقُونِ یَا أُوْلِی الأَلْبَابِ» (بقره: ۱۹۷) «و ای خردمندان، از من بپرهیزید (بترسید)».

و نیز به دنبال ذکر احکام قصاص می فرماید: «وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاهٌ یَاْ أُولِیْ الأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (بقره: ۱۷۹) «و ای صاحبان خرد! برای شما در قصاص حیات و زندگی است».

  • خداوند متعال بهره مندی از یادآوری و پند و اندرز را محدود به عاقلان کرده است. می فرماید: «وَمَا یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ» (بقره: ۲۶۹) «و جز خردمندان پند نمی‌گیرد».

و می فرماید: «لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَهٌ لِّأُوْلِی الأَلْبَابِ» (یوسف: ۱۱۱) «یقیناً در داستان‌های شان عبرتی برای خردمندان است».

و می فرماید: «وَلَقَد تَّرَکْنَا مِنْهَا آیَهً بَیِّنَهً لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ» (عنکبوت: ۳۵) «و به راستی از آن (قریه) نشانه (و عبرت) روشنی برای گروهی که خرد می‌ورزند، باقی گذاشتیم».

  • خداوند متعال عاقلان را ذکر نموده و تفکر و تدبر در هستی و تامل در نعمت هایش را به همراه مداومت ذکر و یاد او در همه حال و نیز عبادتش را برای آنها ذکر می کند. خداوند متعال می فرماید: «اِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لَآیَاتٍ لِأُولِی الْأَلْبَابِ * الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ (۱۹۱) رَبَّنَا إِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصَارٍ * رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلْإِیمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ * رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَى رُسُلِکَ وَلَا تُخْزِنَا یَوْمَ الْقِیَامَهِ إِنَّکَ لَا تُخْلِفُ الْمِیعَادَ» (آل عمران: ۱۹۰-۱۹۴) «به راستی در آفرینش آسمان‌ها و زمین و آمد و رفت شب و روز، نشانه‌های (آشکاری) برای خردمندان است. کسانی‌که الله را در حال ایستاده و نشسته و بر پهلوی خویش (آرمیده) یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند (و می‌گویند:) پروردگارا، این‌ها را بیهوده نیافریده‌ای، منزهّی تو! پس ما را از عذاب آتش (دوزخ) نگاه دار. پروردگارا، کسی را که تو به آتش (دوزخ) درآوری، یقیناً او را خوار و رسوا کرده‌ای و برای ستمکاران یاورانی نیست. پروردگارا، ما شنیدیم که ندا دهنده‌ای به ایمان فرا می‌خواند که: «به پروردگار خود ایمان بیاورید» پس ایمان آوردیم، پروردگارا، پس گناهان ما را ببخش و بدی‌های ما را بپوشان و ما را با نیکان بمیران. پروردگارا، آنچه را که بر (زبان) فرستادگانت به ما وعده داده‌ای به ما عطا کن و ما را در روز قیامت رسوا مگردان، بدرستی که تو خلاف وعده نمی‌کنی».
  • خداوند متعال کسانی را که از پدران شان تقلید می کنند، نکوهش نموده و عمل آنها را مذموم می داند. چرا که به خاطر رضایت از عملکرد پدران و اجدادشان عقل خود را تعطیل کردند. خداوند متعال می فرماید: «وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَیْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لَا یَعْقِلُونَ شَیْئًا وَلَا یَهْتَدُونَ * وَمَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذِی یَنْعِقُ بِمَا لَا یَسْمَعُ إِلَّا دُعَاءً وَنِدَاءً صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَا یَعْقِلُونَ» (بقره: ۱۷۰ -۱۷۱) «و هنگامی‌که به آن‌ها گفته شود: از آنچه الله نازل کرده است پیروی کنید می‌گویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم پیروی می‌کنیم. آیا اگر پدران آن‌ها چیزی نمی‌فهمیدند و هدایت نیافتند (باز هم کورکورانه از آن‌ها پیروی می‌کنند؟) مَثل (دعوت‌کننده‌ی) کسانی ‌که کافر شدند، همچون مثل کسی است که چیزی را که جز صدا و ندایی نمی‌شنود، بانگ می‌زند، (این کافران) کر، گنگ و نابینا هستند و از این رو نمی‌اندیشند».
  • اسلام تعدی و تجاوز بر عقل را حرام کرده است. چنانکه عقل را از ادراک منافعش باز دارد. و از این جهت است که نوشیدن مسکرات، مست کننده ها، سست کننده ها و هر آنچه عقل را زایل نموده و آن را فاسد می کند، حرام کرده است. خداوند متعال می فرماید: «یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (مائده: ۹۰) «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! همانا شراب و قمار و بت‌ها و تیرهای قرعه، پلید و از عمل شیطان است. پس از آن‌ها دوری کنید تا رستگار شوید».

اسلام به شدت از اموری که عقل سلیم آنها را انکار نموده و از آنها متنفر است، نهی کرده است چرا که با توحید مخالف است. از ابوهریره روایت است که رسول الله  صلی الله علیه و سلم فرمودند: «لاَ عَدْوَى وَلاَ طِیَرَهَ، وَلاَ هَامَهَ وَلاَ صَفَرَ…»[۱] و در روایتی آمده است: «وَلَا نَوْءَ» و در روایت جابر آمده است: « لاَ عَدْوَى وَلَا غُولَ وَلاَ صَفَرَ»[۲] «سرایت بیماری، بدفالی،[۳] هامه[۴] و صفر[۵] اصالتی ندارد». و در روایتی آمده است: «و نیز نوء[۶] اصالت ندارد». و در روایت جابر آمده است که: «سرایت بیماری و غول[۷] و صفر اصالتی ندارد».

 

 

[۱] – صحیح بخاری: ۴/۱۷۴۴

[۲] – مسلم: ۴/۱۷۴۴-۱۷۴۵

[۳] – الطیره: فال بد زدن در مورد چیزی

[۴] – الهامه: حیوانات سمی؛ و گفته شده منظور از آن جغد است. (عرب ها خفاش و یا جغد را پرنده ای شوم می دانستند و معتقد بودند اگر بر بام خانه کسی بنشیند، باعث مرگ وی و یا یکی از بستگانش می شود. و مفهوم دوم آن این است که آنها معتقد بودند استخوان های مرده یا روحش به پرنده ای تبدیل می شود.)

[۵] – الصفره: فال بد زدن در مورد ماه صفر که دومین مال هجری قمری است. (اصالت نداشتن صفر دو معنا دارد: یکی اینکه در دوران جاهلیت حرمت ماه محرم را تا صفر به تاخیر می انداختند و دیگر اینکه مردم معتقد بودند در شکم کرمی وجود دارد که هنگام گرسنگی به حرکت درمی آید و چه بسا که صاحبش را می کشد و عرب ها آن را از بیماری گری هم واگیرتر می دانستند.) شرح امام نووی بر صحیح مسلم با اندکی تصرف. به نقل از ترجمه مختصر صحیح بخاری، عبدالقادر ترشابی».

[۶] – النوء: مفرد انواء می باشد. و آن بیست و هشت جایگاه در آسمان است که هر شب ماه در یکی از آنها قرار می گیرد. و عرب ها باریدن باران را با طلوع یا غروب نوء مرتبط می دانستند. و می گفتند: به خاطرنوء فلان، باران بارید… اما شریعت از چنین باوری نهی نمود. نگا: النهایه، ابن اثیر: ۵/۱۲۲

[۷]– الغول: مفرد غیلان: که از جن و شیاطین می باشد. عرب ها معتقد بودند که غول خود را در بیابان ها به مردم نشان می دهد. و به شکل های مختلفی در می آید تا آنها را از راه گمراه کند.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …