کراه، خواه ملجیء و خواه غیر ملجیء، با هیچکدام از دو اهلیتِ ادا و اهلیت وجوب منافات ندارد و موجب سقوط خطاب از مکرَه هم نمیشود. دلیل عدم منافات آن با دو نوع اهلیت این است که اهلیت با ذمّه و عقل و بلوغ ثابت و موجود است و اکراه اخلالی در این موارد ایجاد نمیکند و دلیل عدم سقوط خطاب از مکره با اکراه نیز، این است که گاهی انجام چیزی که فرد به آن مجبور میشود، برای او حرام است و اگر آن را انجام دهد، گناهکار خواهد بود، مانند قتل و زنا، و گاهی هم، انجام آن بر وی واجب است و اگر آن را انجام ندهد، گناهکار است، مانند خوردن شراب و مردار، و گاهی دیگر، انجام آن رخصت است: اگر آن را انجام دهد، گناهی ندارد و اگر آن را انجام ندهد، مأجور است، مانند بیان سخن کفرآمیز و اتلاف مال دیگران. همهی این امور، یعنی وجوب و حرمت و رخصت، نشانهی ثبوتِ خطاب در حق مکرَه و مخاطببودنِ وی هستند، زیرا این چیزها بدون وجود خطاب تکلیفی ایجاد و ثابت نمیشوند[۱].
[۱]– فواتح الرحموت بشرح مسلم اثبوت ۱/ ۱۶۶۶؛ کشف الأسرار فی شرح أصول البزدوی ۴/ ۱۵۰۳- ۱۵۰۴٫