امام شاطبی رحمه الله ده مثال برای تقلید بیان میکند و مثال چهارم را رای مقلدین به مذهب میآورد که فکر میکنند امام آنها شریعت است تا جائی که از نسبت دادن خود به علمای دیگر جز امامشان امتناع میورزند، و حتی اگر کسی که به درجۀ اجتهاد رسیده باشد در مسایل (شریعت) نظرات او با نظرات امامشان مرتبط نباشد فوراً مورد انکار واقع شده و بدون دلیل و مدرک بنا به عادت عوام او را هدف تیرهای نقد قرار میدهند محض به عادت عوام او را شدیداً مورد انتقاد قرار داده و وی را از منحرفین جدا شده از جماعت میدانند و سپس میگوید: امام بقی بن مخلد، وقتی که از مشرق به اندلس آمد از طرف این گروه با دو مسئله مواجه شد تا جائی که این امام بزرگوار را از خود رانده و در غربت او را مورد ستم و بیمهری قرار دادند، چون او با علمی پیش آنان آمده بود که آنان آن علم را نداشتند زیرا او وقتی که در مشرق بودند با امام احمد بن حنبل ملاقات کردند و نزد ایشان کتاب حدیث وی را خواندند و از ایشان فقه آموختند و بسیاری از علمای دیگر را ملاقات نمودند و کتاب المسند المصنف را تصنیف نمودند کتابی که مثل آن در میان کتابهای اسلامی تصنیف نشده ولی مقلدینی که (ایشان در اندلس نزد آنها آمد) بر مذهب امام مالک بودند و جز این مذهب، مذاهب و اقوال دیگر را منکر بودند[۱]، سپس امام شاطبی رحمه الله میفرماید: چقدر راست فرموده کسی که گفت: این تحکیم اشخاص است بر حق (یعنی حکم را مخصوص افراد کردن)، و غلو در دوست مذهب و…
این امام بزرگوار از مقلدین مذاهب میخواهد که به فضل و بزرگواری همه ائمه معترف باشند و کسی را که با امام آنان مخالف باشد مورد انکار قرار ندهند. امام شاطبی رحمه الله از جملۀ اسباب تقلید این را ذکر میکند که مقلدین نسبت به گفتار و کردار ائمۀ خود بلکه به کردار و گفتار (علماء) متاخرین دارای حسن ظن هستند، اگر چه شریعت برخلاف آن باشد و به شریعت محمد رحمه الله حسن ظن ندارند. و این یعنی پیروی از اشخاص بدون آنکه در جستجوی حق و حقیقت باشند، در صورتی که باید کردار و گفتار هر شخصی بر شریعت اسلام عرضه شود (تا صحت و سقم آن معلوم گردد) زیرا حکم کننده فقط شریعت است نه دیگران[۲].
[۱]– الاعتصام: ۲/۳۴۷، ۳۶۲٫
[۲]– الاعتصام: ۲/۳۴۷، ۳۶۲٫